موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
موسی عصمتی در گفتگو با روزنامه‌ی شهرآرا

«بی‌چشمداشت» نگاهی به متفاوت‌هاست

21 مرداد 1397 16:22 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای
«بی‌چشمداشت» نگاهی به متفاوت‌هاست

شهرستان ادب به نقل از روزنامه‌ی شهرآرا:‌ طیبه ثابت- این روزها کتاب «بی‌چشمداشت» میهمان «شهرآفتاب» در بیست‌ونهمین نمایشگاه کتاب تهران است. این دومین اثر شعری موسی عصمتی، شاعر خراسانی، بعد از «قدمی مانده به تو» در حوزه‌ی بزرگ‌سال است. «قصه‌ی نان»، «ضامن آهو»، «شیر یعنی زندگی» و «شهرک الفبای بریل» کتاب‌های دیگر این شاعر خراسانی در حوزه‌ی شعر کودک و نوجوان است. با وی درباره‌ی کتاب اخیرش و رویکرد شعر انقلاب در مشهد گفتگو کرده‌ایم. 


لطفاً درباره‌ی کتاب تازه‌چاپ‌شده‌تان که به نمایشگاه کتاب تهران رسیده‌است، بفرمایید.
مجموعه‌ی «بی‌چشمداشت» که انتشارات شهرستان ادب آن را چاپ کرده از دو بخش تشکیل شده‌است. بخش اول آن شامل اشعار کلاسیک در قالب‌های مثنوی، غزل، غزل‌مثنوی و رباعی و بخش دوم شامل اشعاری در قالب سپید است. از نظر محتوا، شعرهای کلاسیک این مجموعه عمدتاً مسائل اجتماعی، عاشقانه، اشعار آیینی و دفاع مقدس است. در شعرهای سپیدم سعی کرده‌ام با یک رویکرد متفاوت، از زاویه‌ی دیگری به مضامین اجتماعی نگاه کنم و به نوعی، تجربیات شخصی خودم را، که یک شاعر روشن‌دلم، وارد شعر کنم که کم‌سابقه و بی‌سابقه باشد و از چیزها و موضوعاتی سخن به میان بیاورم که آن‌ها را زندگی کرده‌ام.


بعد از «قدمی مانده به تو»، این دومین کتاب شعر شما به خط بینایی است که در نمایشگاه تهران حضور دارد. نمایشگاه کتاب امسال را چطور ارزیابی می‌کنید؟
نمایشگاه، جایی است که محصول زحمات یک سال ناشر و نویسنده در آن متجلی می‌شود و همیشه محلی بوده‌است که نویسندگان و شاعران کارهایشان را در آن قابل‌ارائه دیده‌اند. امسال مجموعه‌شعرهایی که شهرستان ادب منتشر کرده و من از آن‌ها باخبرم، بسیار ایده‌آال به نظر می‌رسند. کارهایی از علیرضا قزوه، اسفندقه، دلبری، محمدزاده و کارهای خوب دیگری را دیدم.

برای بسیاری از مخاطبان شعر این سؤال مطرح است که کلمه احتیاج به دیدن دارد. با توجه به این‌که یک شاعر روشن‌دل هستید، چطور تجربیات شخصی خود را به کشف شاعرانه تبدیل می‌کنید؟
البته من ١٠٠درصد معتقد به این نیستم که انتقال کشفیات شاعرانه به دیدن بستگی داشته‌باشد؛ چراکه شاعران نابینای مادرزادی بودند که تمام احساسات وکشف و شهود خودشان را به شکلی در شعرهایشان منتقل کردند. رودکی وقتی در شعر «بوی جوی مولیان» از بوی جوی مولیان صحبت به میان می‌آورد و در ادامه این‌چنین می‌سراید: «ریگ آموی و درشتی‌راه او/ زیر پایم پرنیان آید همی»، درواقع، با استفاده از حس بویایی و لامسه، این کشف‌های شاعرانه را با تعابیر زیبا بیان نموده‌است. البته این را هم بگویم که من ١٢سال بینایی را تجربه کرده‌ام و تمام تصاویر، رنگ‌ها و مظاهر طبیعت و زندگی در ذهنم هست. نه‌تنها در ذهنم باقی مانده، که پررنگ‌تر هم شده و به کمکم آمده‌است. در شعرهای سپیدم در مجموعه‌ی «بی‌چشمداشت» سعی کرده‌ام صرفاً تجربیات خاص خودم را از دنیای نابینایی بیاورم که می‌تواند نمونه‌ای باشد برای این‌که انتقال احساس برای شاعران روشن‌دل می‌تواند از طریق شنیدار باشد و درک و دریافت‌ها حتی از طرق دیگر تبدیل به کلمه شوند.

وضعیت شعر انقلاب را در خراسان چطور ارزیابی می‌کنید؟
شعر ارزشی در خراسان پیشینه‌ی دور و دیری دارد؛ از فردوسی گرفته تا عطار، از ناصرخسرو گرفته تا مولانا، مردم منطقه‌ی خراسان همچنان آن پیشینه را حفظ کرده و آن اندیشه‌های بزرگ را برای نسل‌های بعد به ارث گذاشته‌اند تا به دوره‌های نزدیک به معاصر رسیده‌است. بعد از انقلاب هم شعر مردم‌گرا و ارزش‌مدار در خراسان با عماد خراسانی، اخوان‌ثالث و بزرگان دیگر ادامه پیدا کرد. استاد صاحبکار، احمد زارعی، مصطفی محدثی، کاظمی، نظافت، مؤید، شفق، سپاهی، قهرمان و دکتر منوری کسانی هستند که درواقع پرچم شعر متعهد را در دست دارند. خراسان در شاخه‌های مختلف شعر انقلاب از آیینی گرفته تا حوزه‌ی دفاع مقدس و رضوی، هم پیش‌کسوتان و هم جوانان صاحب‌نامی دارد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با رویکردی که به شعر کلاسیک و سپید با مضامین مختلف شد، ما شاهد اوج قالب‌های کلاسیک در خراسان هستیم و دهه‌ی٧٠ را می‌توانیم دوران اوج شکوفایی شعر خراسان بنامیم که تا به‌حالا رو به تکامل بوده‌است.

به نظر شما شاعران انقلاب چطور می‌توانند به ضرورت‌های جامعه در شعر توجه کنند؟ آیا این رسالت تنها با سرودن اشعار آیینی تمام می‌شود؟
درک این ضرورت و رسالت به باورهای شخصی شاعر برمی‌گردد. شاعری که به بنیان‌های انقلاب اسلامی که ریشه در مکتب حسینی عاشورا دارد، معتقد است به دنبال تعهد کاری خودش است. دردها و دغدغه‌های جامعه‌ی اسلامی چه در کشور خودش و چه در کشورهای مسلمان دیگر را همیشه پیش‌ِچشم دارد. نه، شعر آیینی تنها یک نوع از آن است. شعر دفاع مقدس، شعر بیداری اسلامی و شعر انتظار همه‌وهمه شعر و هنر انقلاب به شمار می‌آیند که بنا به ضرورت اتفاق‌های جامعه سروده می‌شوند.

یعنی در چند سال اخیر هم در شعر خراسان رشد می‌بینید؟
من معتقدم اگر جریان‌های شعری سطحی‌گرایانه در انجمن‌های شعری دیده می‌شوند، این مسئله مخصوص انجمن‌های شعری در خراسان یا مشهد نیست؛ بلکه در کل کشور شاعران جوان به آن گرفتارند. درواقع، آن‌ها با چاپ‌کردن یکی‌دو کتاب قانع می‌شوند؛ کتاب‌هایی که از نظر تجربیات و موضوعات و زبان و کشف‌ها اغلب شبیه
به هم هستند.

دلیل این یکسان‌شدن شعرها را چه می‌دانید؟
شاعران جوان ما در بسیاری از موارد مطالعات گسترده ندارند. تجربیات شخصی خود را به‌وسیله‌ی شعرهایشان منتقل نمی‌کنند. بومی‌گرایی ندارند. ما در اکثر شعرها می‌بینیم که از یک‌سری کلمات مشخص استفاده می‌کنند و اگر اسم را از پای شعرها برداریم، اصلاً مشخص نیست مال چه کسی است، چون سبکی وجود ندارد. از روی دست هم نوشتن تقریباً مد شده و شعرها خیلی شبیه به هم شده‌اند. این از موانع رشد شعری است. مطالعه و توجه به اقلیم و سنت‌ها از ضرورت‌های پیشرفت شعر است.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • «بی‌چشمداشت» نگاهی به متفاوت‌هاست
  • «بی‌چشمداشت» نگاهی به متفاوت‌هاست
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.