از کتاب «در چهارراه بهار نارنج»
گمِ غبارِ غروبِ راهم | شعری از مصطفی علیپور
09 شهریور 1397
18:40 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 2 رای
شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب «در چهارراه بهار نارنج» سرودهی جناب آقای «مصطفی علیپور» تازه میکنیم:
به باد خود را سپردهای تا نشانیات را کسی نداند
کجاست آنکه زبان گشاید تو را به نام دلت بخواند
گمِ غبارِ غروبِ راهم – وَ ماهیِ کوچک سیاهم
به غیر چشم تو هیچ رودی مرا به دریا نمیرساند
بر آتشِ تفتِ تیغ صحرا، هزار سال است آبلهپا
کرشمه چشمهای دلم را پیِ نگاهِ تو میدواند
صنوبر قامتت نماید مگر درستی و راستی را
وگرنه گیسوی پیچپیچت مرا به بیراهه میکشاند
تو و نماز و شب و سکوتم، شکفتهای باز در قنوتم
دوباره یک زخم باستانی، به شانه ام ریشه میدواند
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.