از کتاب «اجازه هست بگویم که دوستت دارم؟»
چشمهای آبیات | شعری از محمود اکرامیفر
12 شهریور 1397
21:49 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب «اجازه هست بگویم که دوستت دارم؟» سرودهی جناب آقای «محمود اکرامیفر» تازه میکنیم :
تو که هفت آسمان در چشمهای آبیات گم بود
تو که خورشید پشت پلکهایت در تبسّم بود
تو که با من اگر گاهی نگاهی داشتی امّا
تمام چشمهای مهربانت وقف مردم بود
من و تو آخرین برگ کتاب زندگی هستیم
چه فرقی می کند فصلی که خواندی، فصل چندم بود؟
همین اندازه میدانم به باران تو مدیونم
همین اندازه میدانم که عشقت فصل پنجم بود
من و آدم اگرچه سنگ تهمت میخوریم امّا
تمام فتنهها زیر سر حوّا و گندم بود
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.