موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
در شهرستان ادب برگزار شد:

آخرین کارگاه یک‌شنبه‌‌های داستان شهرستان ادب در تابستان

01 مهر 1397 16:07 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای
آخرین کارگاه یک‌شنبه‌‌های داستان شهرستان ادب در تابستان

شهرستان ادب: جلسه‌ای دیگر از یک‌شنبه‌داستان‌های شهرستان ادب در تاریخ 25 شهریورماه با کارشناسی استاد قیصری و حضور علی‌اصغر عزتی‌پاک و جمعی از نویسندگان و علاقمندان داستان در روز یک‌شنبه 25شهریورماه برگزار شد. جلسه با داستان‌خوانی علیرضا نعمت‌اللهی شروع شد. داستانی با عنوان «حواست به پسر سیدحمید باشه» که درفضای دفاع مقدس بود. 

بعد از خوانش داستان، افراد حاضر در جلسه شروع به بررسی داستان کردند.

خانم پروانه بابک خلاصه‌ای از داستان را بیان کرد و گفت: «داستان خوبی بود، ولی تعداد شخصیت‌ها زیاد بود».

خانم حبیبی نیز در نقد این داستان گفتند: «اول تشکر می‌کنم بابت این داستان، اما داستان جنگ چندان جذاب نیست، مگر این‌که موجز باشد یا جذابیت‌های عشقی داشته باشد که در این داستان خیلی کم بود. اسم داستان در داستان بسیار کمرنگ بود. شاید "تنگه‌ی لعنتی" که موتیف‌وار در داستان تکرار شد چندجا، بهتر بود برای عنوان. لهجه برای مخاطب کمی سنگین بود. طنز شیرینی هم داشت جابه‌جا داستان. حروف اضافه‌‌ی داستان خیلی زیاد بود و با کاما می‌شد کار را حل کرد».

یکی دیگر از اعضای جلسه، داستان را دفاع مقدسی شمرده و گفتند: «بعضی لغات داستان در لهجه قابل فهم نبود».

و دیگری اضافه کرد: «شخصیت‌ها زیاد بودند و فرصت پرداختشان نبود. شاید بهتر بود لااقل یک ویژگی ظاهری از هرکدام بیاید. عشق دخترخاله راضیه، قصد دارد مخاطب را احساساتی تحت تأثیر قرار دهد. پایان داستان هم از پیش لورفته بود».

یکی از حاضران جلسه در بررسی این داستان گفتند: «ژانر مورد علاقه‌ی من ژانر جنگی است و از این داستان خیلی لذت بردم. احساس کردم این داستان با الهام از فیلم تنگه‌ی ابوقریب نوشته شده است و منظور از "تنگه‌ی لعنتی" انگار تنگه‌ی ابوقریب بود. می‌شد بیشتر نشان داد تا تصریح کرد. اسم داستان را دوست داشتم. کاراکترها خیلی زیاد بود. راوی کم‌کنش بود و لهجه‌ی داستان خوشایند و جالب بود. همچنین زبان کار خیلی خوب بود».

آقای موسوی‌نیا ضمن تشکر از داستان،‌ گفتند: «داستان خوبی‌ست که خالی از اشکال نیست. تازه نوشته شده است و شاید فرصت بازنگری را پیدا نکرده‌اید. راوی خیلی خنثی و بی‌ارتباط با مسائل است،‌ یک راویِ‌ بی‌منظر».

آقای مصطفی مردانی در بیان نکات منفی این اثر گفت: «در داستان شیئی که ما به آن وصل شویم‌، نیست و شخصیت‌های داستان مسئله‌ی خاصی که داستان را تحت تأثیر قرار دهد، ندارند».

مجید اسطیری داستان «آب» از مجید قیصری را نمونه‌ی خوبی برای این نوع داستان‌ها عنوان کرد و گفت:‌ «احساس می‌کنم راوی داستان در ابتدای کار به نظر می‌رسد اول شخص جمع است و این بعضی مشکلاتی که دوستان مطرح کردند را رفع می‌کند. بهتر است در گشایش داستان با موقعیت شخصی یک نفر مواجه باشیم و بعد با موقعیت گروهان و دسته و مسائل کلی‌تر مواجه شویم. این باعث می‌شود دیر مخاطب را به چنگ بیاورد داستان».

یکی از دوستان حاضر در پاسخ به انتقادات دیگران از داستان «حواست به پسر سیدحمید باشه» گفت: «اتفاقاً همه دارند بر اساس باوری که به سیدحمید دارند، به لب مرز می‌روند و این را نقطه قوت می‌دانم».

خانم عظیمی که پیش از این نسخه قبلیِ داستان را خوانده بود، گفت:‌«داستان نسبت به خوانش قبلی من پیشرفت کرده است. تغییری که دادید و به‌جا نبود اما،‌ حذف شخصیت امیر بود که می‌توانست یک داستان‌ِ شخصیت‌محور بسازد».

آقای عزتی پاک نیز در نقد این داستان گفت: «فروکاستن مضمون داستان را در این اثر شاهد بودیم. نویسنده با آنچه دارد می‌گوید ارتباط برقرار نمی‌کند انگار. کشته شدن در داستان یک اتفاق بزرگ است. مثل کشته شدن در خیابان نیست. من حس می‌کنم از ته داستان چیزی نمی‌چکد. این داستان با روایت و طنز خوبش حیف است. انتظار مخاطب بالاتر است. من هم حس می‌کنم تحت تأثیر فیلم تنگه‌ی ابوقریب بوده است نویسنده. اما این که واجد معنایی باشد که خواننده را بعد ازداستان درگیر آن معانی کند، برای من درنیامده است».

در پایان استاد قیصری با جمع‌بندی صحبت‌های دوستان گفتند:‌ «با زاویه دید "ما" مشکل زاویه دید داستان حل می‌شود. کاری که این داستان کرد و بسیاری از داستان‌ها نمی‌کنند، این بود که چند کلمه به مخاطب اضافه کند. حداقل کاری که یک داستان باید بکند. باید مضمون اصلی این داستان این می‌بود که به این بپردازد که عراق بعد از پذیرش قطع‌نامه هم به جنگ ادامه داد. جیزی که ما الآن نمی‌توانیم در دنیا ثابت کنیم. شخصیت‌ها زیاد بود و مخاطب نمی‌توانست تفاوتشان را دریابد. اشکالی ندارد شخصیت‌ها زیاد باشد،‌ به شرطی که شخصیت‌محور نباشد داستان، مضمون‌محور باشد. این مضمون بلند را بزرگ‌تر از هر شخصیتی می‌توانستی بسازی. کدهای اسطوره‌های ایرانی را می‌داد تا به شخصیت "آرش" برسد و این خیلی قشنگ بود. البته کامل درنیامده بود. براساس نشانه‌ها می‌گفتیم آرش اسطوره‌ای است، اما خود شخصیت او ما را نمی‌رساند».

در میانه‌ی علی‌محمد مؤدب (مدیرعامل مؤسسه)، علی‌اصغر عزتی پاک (مدیر دفتر داستان)، علی داودی (مدیر دفتر محافل)  بابت موفقیت مجید قیصری در جایزه‌ی ادبی اورسیا از او تقدیر کرده و هدیه‌ای به رسم یادگار به ایشان تقدیم کردند.


تهیه و تنظیم گزارش از: الهام عظیمی


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • آخرین کارگاه یک‌شنبه‌‌های داستان شهرستان ادب در تابستان
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.