شهرستان ادب به نقل از روزنامهی وطن امروز: همهی انسانها مخصوصاْ هنرمندان معمولاْ با دو جهان مواجهاند؛ یکی جهان بیرون و دیگری جهان درون. منظور از جهان درون تصویرهای ذهنی و خاطراتیست که شخص در ذهن دارد. برای اثبات چنین جهانی (جهان درون) کافیاست چشمهای خود را بسته و به تصاویری فکرکنیم. عدهای بر این باورند که جهان درون، انعکاس جهان بیرون است و آنچه که در بیرون میبینیم، به همان شکل و ماهیت در ذهن ما شکلمیگیرد. در مقابل افرادی هستند که ماهیت دنیای بیرون را متفاوت از چیزی که درون ذهن شکل میگیرد، بهحساب میآورند. هنرمندی که از طریق درون خود با هستی همصدا میشود، احساس آرامش و شعف و اقناع میکند. سپس دنیای بیرون نیز به مانند دنیای درون زیبا و دلپذیر میشود و او میتواند اتفاقات خوب را جذب کند و تب و تاب انسانگرایانهاش را نیرو ببخشد. درواقع هنرمند باید با مردم بخندد و با آنها بگرید و اگر لازم شد تا کمر در گلولای فرو رود. هنر به ارتباط با دیگران نیازمند است. شاعران با نوشتن شعر متعهد در زندگی مردم وارد میشود. شاعر نباید در برج عاج، بنشیند و خود را تافتهی جدا بافتهای بداند از مردمی که با فقر و گرسنگی و هزار و یک مشکل دیگر دست و پنجه نرم میکنند.
مجموعهی «آیینهکاری سکوت» سرودهی نیلوفر بختیاری کتابیست در صد و پنج صفحه و شامل سه بخش، دربرگیرندهی سیوسه غزل، نُه ترانه و سیزده رباعی که شامل مضامین عاشقانه، اجتماعی، مذهبی و پایداری میباشد. هدف از این نوشتار، بررسی جهان درون ذهن شاعر و تحلیل روابط میان ساکنان آنجاست و آنچه که محتوای اثر را شکلمیدهد. درواقع عواطف درون ما موجب رفتاری میشوند که در بیرون قابل مشاهدهاند و میتوان گفت «خود» انسان مفهومی عینی – ذهنی پیدا میکند.
(در زندگی چیزی ندارم جز همین عکس/ لبخند محوی در دل فوریترین عکس/ تاریکخانه میشود گهگاه دنیا/ تا خوبتر ظاهر شوم در قاب این عکس) (ص50)
(میخواست مشهد بیاید، نذر شما بوده شاید/ این اسکناس میانِ قرآن مادربزرگم) (ص12)
(همه میگن تموم شد اون روزا/ عکسای آدماش توی موزهس/ موزه این سینهی پر از زخمه/ موزه این سرفههای هر روزهس) (ص84)
اشتیاق شاعر در پرداختن به مسایل اجتماعی در خلال همهی اشعار، حتی آنهایی که رویکرد مذهبی یا عاطفی دارند، قابل لمس است؛ مثلا غزلی که میخواهد از بیمهری یاران امام حسین و تنها گذاشتن ایشان در روز عاشورا روایتکند، محتوایش را با بیمهری مردم و دنیای امروز پیوند میزند:
(هزار دسته کبوتر شدیم همراهش/ به نینوا نرسیده، کلاغ برگشتیم) (ص68)
برای شاعر «آیینهکاری سکوت» مفاهیم ساخته و پرداختهشده و از پیش آماده نیست، بلکه شکلگیری آن در جریان فعالیت معنادار اجتماعی اتفاقمیافتد و نمیتوان آن را چیزی جدا از محیط فرهنگی- اجتماعی زندگی او دانست.
( دنیا برای یک زن تنها خطر دارد/ آن هم زنی که کودکانی بیپدر دارد) (ص19)
(با گوشه و کنایه اگر حرف میزنید/ من در جواب تکهپرانی نمیکنم) (ص55)
(ای معلم کاش یکدم هم تو ما را بشنوی/ خستهام از این همه برپا و برجا، گوشکن!) (ص54)
میتوان گفت هرتصویر ذهنی، پیش از آنکه بهصورت یک فرایند روانشناختی در شعر بروزکند، ابتدا در دنیایی که شاعر در آن زیسته قابل لمس بودهاست و در این میان، مهم توانمندی شاعر است که تا چه اندازه میتواند به جدایی جهان عینی و ذهنی خود غلبه کند و آنها را چون حلقههای زنجیر به هم متصل نگهدارد. مانند آنچه در این ابیات میبینیم:
(از فرط پیری درد مزمن دارد این خانه/ شاید به قدر روح من سن دارد این خانه/ یا دردهای من ندارد هیچ تسکینی/ یا قدرتی ضدمسکن دارد این خانه) (ص71)
(دوباره آسمون با مهربونی/ پتو روی سر باغچه کشیده/ به تعداد درختای تو هر باغ/ لباس رایگان برف میده) (ص86)
علاوه بر اینها شهری که شاعر در آن زندگی میکند، نقش پررنگ و تعیینکنندهای در شکلگیری مفاهیم و احساسات او داشتهاست که یکی از نمودهای آن تنهاییست. حسی که نهتنها در اتاق خالی بلکه در خیابانهای شلوغ هم با او همراه است و حکایت از تنهایی انسان و اجتماع امروز دارد.
(چه بگویم؟ سکوت کشدارم / ترجمان زبان تنهاییست) (ص23)
(برای ما که تنهاییم، تنها مرگ حق است/ بمیر و زنده شو هر بار را طاقتبیاور) (ص47)
(اینک اما چیستم جز بارش سرب و اسید/ شرمسارم من که در تهران به دنیا آمدم...) (ص 18)
آنچه در این مجموعه حائز اهمیت است، پیوستگی محتوایی و انسجام اشعار در راستای طولی آن است. معمولاْ محیط و بستر شکلگیری وقایع، ذهن شاعر است، بهطوریکه اتفاقات در ذهن او شکلگرفته و کنار هم چیده میشوند و کنشهای حاصل از آن در دنیای واژهها نمود پیدامیکنند و این شاعر است که وظیفهی مدیریت مفاهیم و تخیلات و انتقال هرچه بهتر آن را از دنیای درون به دنیای بیرون بر عهدهدارد.
(بعد مرگش قهوهخانه رونقی دیگر نداشت/ رفت نقال و سماور نیز در قلقل نبود/ جملهی طوطی پس از او قلب مرجان را ربود/ حیف، دیگر عاشقی با نام «داشآکل» نبود) (ص36)
اما گاهی احساس میشود بخشی از گفتنیها تنها در ذهن شاعر بودهاند و به کاغذ منتقل نشدهاند؛ از این رو مخاطب دچار سردرگمی میشود. گویی فیلمی را از وسط آن شروع به دیدنکردهباشد. مثل آنچه درغزل روایی «در نبرد ناگزیر» میخوانیم:
(در نبرد ناگزیر عشق، او مردانه بود/ دستهایش مثل بال سرخ یک پروانه بود/ آی آدمها شنید و زد به امواج خطر/ عاشق نیما – همان ققنوس پرافسانه – بود) (ص26)
در طول شعر، مخاطب منتظر قهرمانیست که او را غافلگیرکند یا اگر قرار است قهرمان، در پردهای از ابهام باقیبماند، لااقل حضورش پیام ارزشمندی داشتهباشد. اما میبینیم که شعر با وجود زیباییهای تصویری نهایتاْ در انتقال پیام چندان موفق نیست؛ هرچند که شاعر با آوردن بیت پایانی(دل به آتش زد سیاوشوار و خاکستر نشد/ من نمیگویم سمندر بود یا پروانه بود) (ص 28) میخواهد بگوید که از این نگفتن عمدی دارد. همینطور در غزل «احیا» به نظر میرسد پایانبندی شعر از قدرت لازم برای تکمیل محتوا برخوردارنیست؛ چنانکه احساس میشود چینش ابیات در نهایت به گونهای هدفمند نبودهاند:
(زندهست انگاری، نگاهش کن! نمرده!/ آیینه را همراه آهش کن نمرده!/ اینگونه رو به قبله جسمش را نخوابان/ او را ببوس و روبهراهش کن نمرده) (ص75)
این شعر با امر کردن به دوم شخصی که مشخص نمیشود کیست، ادامه مییاید و مژدهی نمردن کسی را میدهد که هویت معینی ندارد و در عین ناباوری با بیت (چشمان او را جان پناه خستگیها/ دستان او را تکیهگاهش کن نمرده) پایان میپذیرد. به طوریکه این سؤال در ذهن مخاطب شکلمیگیرد که دوم شخصِ شعر همهی این کارها را بکند که چه؟
شعرهای «آیینهکاری سکوت» به استثنای موارد جزئی، مانند مشدد شدن بعضی حروف به اقتضای وزن، حذف رای مفعولی، استفاده از کلماتی که تنها برای پرکردن وزن بهکار رفتهاند و... ، زبانی نسبتاْ سالم دارند و شاعر در آنها میکوشد که گفتنیهایش را بیتکلف بیانکند و گاهی اصطلاحات رایج مردم کوچه و بازار را برای ملموستر شدن شعر، چاشنی آن کند. او به تخیل که مهمترین عنصر در تعین سطح شاعرانگی اثر محسوب میشود، توجه ویژهای دارد؛ اما گاهی حاضر میشود آن را به نفع محتوا و پیام شعر کمرنگتر جلوهدهد. موسیقی در همهی سطوح آن (بیرونی، کناری، درونی) از تنوع خوبی برخورداراست و ذکاوت و هوشمندی شاعر در توجه همزمان به فرم و محتوا و نوآوری در آن با ابزارها و دستآویزهای گوناگون، این مجموعه را از منظر نگارنده به مجموعهای موفق تبدیل کردهاست.
«آیینهکاری سکوت» توسط انتشارات شهرستانادب در بهار نود و شش منتشر شدهاست.