شهرستان ادب: تازهترین مطلب پروندۀ رمان فانتزی اختصاص دارد به یادداشتی از مسعود آذرباد. او در این یادداشت به معرفی کتاب «برزخ زمین» نوشتۀ هاشم افتخار پرداخته است. این کتاب یکی از قدیمیترین آثاریست که در ژانر علمی-تخیلی در ایران نوشته شده است. شما را به خواندن این یادداشت دعوت میکنیم:
سالهای پایانی دهه نود میلادی، دوران حکمرانی بیچونوچرای سرمایهداری بود. اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای دهۀ نود، بعد از هفتاد و اندی سال زمین خورد و صدای شکسته شدن استخوانهای آن تا ابد در ذهن انسان ماند. جنگ سرد به پایان رسید و دیگری کسی نبود که یارای مقاومت در برابر کاپیتالیسم، که نماد آن دولت ایالاتمتحدۀ آمریکا بود، را داشته باشد. فوکویاما1 سخن از پایان تاریخ بر زبان راند و همهجا کموبیش سخن آن بود که چگونه میتوان خود را به ینگۀ دنیا و حکومتش نزدیک کرد.
اما قرار نبود اوضاع به همین سادگی باشد؛ بیست سال قبل یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا در منطقۀ خاورمیانه، از هستی ساقط شده بود. امواج آنکه ابتدا تمامی مردمش را فراگرفته بود، کمکم به دیگر نقاط دنیا در حال سرایت بود. این انقلاب، گرچه بیشتر از هر چیزی یک جنبش فرهنگی بود، اما نتوانست جنبههای فرهنگی خود را همچون جنبههای سیاسی قوی و اثربخش بسازد. انقلاب اسلامی با ابزار سیاست، انقلاب خود را صادر کرد تا با ابزارهای فرهنگی. حتی کتابهایی که درون جریان فرهنگی انقلاب نیز نوشته میشدند، برخوردی مهربانانه ندیدند. جایزهو تقدیر و دیده شدن که پیشکش، بسیاری از آنها حتی لایق یادداشتی انتقادی نبودند. چه برسد مصاحبه با نویسنده و یادداشتهای ترویجی.
یکی از آنها برزخ زمین بود؛ رمانی علمی تخیلی که با جسارت بالایی نوشتهشده بود. در آن روزگار که همۀ ذهنها درگیر آزادی و حواشی آن شده بود، به قلم هاشم افتخار و در نشر مدرسه، رمانی چاپ شد که پس از بیست سال همچنان جسور بودن خود را حفظ کرده است.
ماجرای برزخ زمین، روایت یک دانشمند حوزۀ ژنتیک است. جین هابل مهندس ژنتیک، دختر رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، مظهر و نماد رؤیای آمریکایی نیز است. جین با موجودی هوشمند روبرو میشود که از زایش دو مگس متولدشده است. موجودی که بیشتر پرندهای مینیاتوری است تا حشرهای موذی. در همان شب کشف آن موجود عجیب، جین توسط شش نفر مورد حملۀ گروگانگیری قرار میگیرد، اما بدون اینکه کوچکترین واکنشی نشان دهد، آن ششنفر کشته میشوند. بعدازاین ماجرا، جین بیشتر و بیشتر با این موجود عجیب آشنا میشود و خود مقدمهای میشود برای اتفاقات عجیبوغریبتر.
کتاب برزخ زمین که در سبک علمی تخیلی و جنایی است، چند ویژگی منحصربهفرد دارد که پس از گذشت بیست سال، همچنان طراوت خودش را حفظ کرده است. اولین ویژگی مهم این کتاب، آن است که در دورانی که علمی تخیلی نوشتن اصلاً مرسوم نبوده است، این کتاب نوشتهشده است. گرچه قبلترها کتابهای علمی تخیلی دیگری نوشتهشده بودند، اما بهجرأت میتوان گفت برزخ زمین اولین کتابی است که توانسته است علاوه بر فرار از تلۀ اروپامحوری، ازنظر قصهگویی نیز حرفی برای گفتن داشته باشد.
دومین ویژگی این کتاب آن است که نگاهی انتقادی به مفاهیم آن روز و روزگار داشته باشد. در روزگاری که نگرش آمریکایی در حال بلع و هضم همهچیز بود، برزخ زمین، لایۀ پشتی نگرش آمریکایی را به مخاطب نشان داد. نویسنده با انتخاب هوشمندانۀ جنسیت قهرمان داستان و نزدیک کردنش به رأس هرم قدرت در آمریکا، توانست نشان دهد در زیر این زرقوبرق کورکننده، چه دنیای مشمئزکنندهای قرار دارد.
هاشم افتخار با بزرگ کردن انسانها، آنها را در مسیر معکوس انسانگرایی افراطی قرارداد و نشان داد اگر قدرت آدمی فراتر از حد خودش برود، چه بلاهایی که به سرخود و محیط پیرامونش نمیآورد.
برزخ زمین در بافت ضداستعماری و ضدنژادپرستانۀ خود قصد دارد که به هویت واقعی انسانها نقب بزند. هویتی ورای چیزهایی مانند کاکا سیاه بودن و زردمبوهای روس و چیزهایی مانند آن. رویکرد برزخ زمین، همدلی ابتدایی با قهرمان داستان است؛ آنجا که او مأمور میشود در حفاظت از کشورش، به کشور دیگری (روسیه) برود و از آنها جاسوسی کند تا هزاران کیلومتر آنسوتر، مردمانش در نوعی از آسایش باشند.
اما در ادامه، نویسنده پیدرپی، هویتهای پوشالی قهرمان داستان را میشکند. شکستهایی که او را دچار بحران و بهت و حیرت میکند. جین هابل بهعنوان قهرمان داستان تلاش بسیاری میکند تا بتواند از این هزارتوی بیپایان رهایی یابد، اما هرقدر جلوتر میرود بیشتر دچار گسست میشود.
نویسنده تلاش فراوانی کرده است تا حرفهایش تصنعی و مقالهگون نشود. از همین رو است حس مباهاتی که جین نسبت به نژاد آمریکایی دارد؛ نژادپرستانه نیست، اما در ادامه او درمییابد گرچه او ظاهراً رویکردی نژادپرستانه ندارند، اما نگاهش به دیگر انسانها خصوصاً آنها که مخالف سیاستهای کشورش هستند، بسیار نژادپرستانه است.
مسئلۀ علم در این داستان را نیز باید همینگونه موردبررسی قرار دارد. جین یک دانشمند علوم تجربی است. تأکید فراوان او بر مستحکم بودن و غیرقابل خدشه بودن علوم تجربه، لحظهبهلحظه بیشتر دستخوش تغییر میشود تا آنجا که آخرین ضربه را در انتهای داستان و با شناخت واقعی هویت آن دوست عجیبوغریبش دریافت میکند و چیزی از آن استحکام علوم تجربی، که مایل بود همۀ زمینهها را با آن کندوکاو کند، باقی نمیگذارد.
قهرمانان داستان اسامی غیر ایرانی دارند و این به شکل درستی در فرایند قصهگویی اثر گذاشته است. چراکه مکان داستانگویی درجایی غیر از جغرافیای بومی ایران است. از همین جهت، نویسنده با دخالت ندادن به نیروی دیگری در کتاب، پایان جهان را از منظر فوکویامایی آن به مخاطب نشان داده است. جایی که بین نظریۀ جنگ تمدنهای هانتینگتون2 و نظریۀ پایان تاریخ فوکویاما جمع میشود و درحالیکه نیویورک غرق در آتش جنگ و خونریزی و کشت و کشتار است، در پایان داستان یک سیاهپوست به کمک دختر رئیس ستاد ارتش آمریکا میرود و او را به همراه نوزادی ناشناس نجات میدهد. آن سیاهپوست ناجی که نامی خاص نیز دارد؛ محمد!
پانوشت:
فوکویاما؛ فیلسوف سیاسی و نظریهپرداز آمریکایی. معروفترین نظریۀ او، نظریۀ پایان تاریخ است. بر مبنای این نظریه؛ امروزه نظام لیبرال دموکراسی به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمدهاست که همۀ کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. آخرین حد تلاشها و مبارزات ایدئولوژیهای مختلف درنهایت؛ در قالب ایدئولوژی لیبرال دمکراسی سر برآوردهاست؛ بنابراین تصور این که نظام سیاسی بهتر و مناسبتری به عنوان بدیل جایگزین این نظام شود؛ وجود ندارد.
هانتینگتون: نظریهپرداز علوم سیاسی آمریکایی. برخورد تمدنها تئوری مطرح شده توسط او بود. مطابق این تئوری پس از پایان جنگ سرد، فرهنگ و هویت مذهبی سرچشمۀ همه درگیریها خواهد بود. درنهایت نیز بین تمدنهای مختلف درگیری بهوجود خواهد آمد و تمدنهای ضعیفتر توسط تمدنهای قویتر بلعیده خواهند شد.