شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ قدس: یکی از مباحث مهم ادبیات معاصر، توجه به زن و جایگاه اوست. تمامی انسانها اعم از زن و مرد، از زمانی که خود را میشناسند تا دورۀ بلوغ فکریشان، افکار تازهای در سر میپرورانند که اعمال متفاوتی را به دنبال دارد. بهطورحتم تفاوت رفتار و اندیشه، در زنان از دگرگونی بیشتری برخوردار است؛ چرا که زن، احساساتی عمیقتر و عاطفهای سرشارتر دارد و نیز تفاوتهای فکری و تربیتی زن و مرد، که ریشه در نوع نگرش خانوادهها و جامعه دارد، در شکلگیری آثار زنان بیتأثیر نیست. برای مثال مردان و زنان شاعر، بهطورتوأمان به مسائل اجتماعی و سیاسی میپردازند، اما مردان به علت حضور همهجانبه در اجتماع، با ديدي بازتر به طرح مسائل و وقايع مختلف ميپردازند و زنان به فراخور حال و تا آنجا كه محدوديتهاي خانه و اجتماع اجازه دهد، مواردی را در شعرشان منعکس میکنند. اما در بيان مسائل عاطفي و خانوادگي، زنان میتوانند با احساساتي حادتر از مردان بنویسند؛ با این وجود، نه تنها در گذشته بيشتر اشعار شاعران زن از جهت تصاوير و نيز انعكاس عواطف جنبهاي تقليدي داشته است، بلكه بعد از فروغ هم كه حركتي تحولي را در این زمینه آغاز کرد و بهتبع او زنان به ارائۀ تصاوير وعواطف مخصوص خود پرداختند، باز هم جنبة تقليد از مردان و حتي كتمان عواطف همچنان ادامه دارد.
شاعری که بررسی اولین مجموعه اشعارش میپردازیم، خانم «فاطمه سلیمانپور» شاعری جوان و خوشقریحه است که در سی و شش غزل عاشقانه در مجموعۀ «سرم به شانۀ تو فکر میکند» دنیای شاعرانهاش را به نمایش گذاشتهاست و در هر غزل به گونهای به بیان احساسات تند عاشقانه، گله از معشوق و سختیهای عشق پرداخته است. نوع نوشتههاي او، بسامد برخي واژهها و كاربرد آن در ديد اول هر مخاطبي را بر آن ميدارد كه اين احتمال را بدهد كه شاعر اين قطعات زن است؛ او در این مجموعه از زنی مطیع و عفیف و صمیمی روایت میکند که تا پایان کتاب از خودمحوری بیرون نمیآید و کمتر دیده میشود که به رویدادهای اجتماعی و مسائل سیاسی و آنچه در دنیای بیرونش میگذرد، پرداختهباشد. بیشتر سخن از عشقی پاک در میان است که به هیچ قیمتی خود را نمیآلاید. همهجا رد پای حیا و پاکی دختران اصیل شرقی در شعرش نمایان است، عشق پاکی که میتواند قدمبهقدم به تقدس برسد.
(امروز باورم شده عشق آسمانی است/ بعد از خدا تویی که برایم مقدسی) (ص52)
(چون شعر هرگز از سرم بیرون نخواهم کرد/ باید برای چادرم حرمت نگهداری) (ص38)
(نگاهم کردی و سر را به زیر انداختم، افسوس/ که قادر نیستند احساس خود را گاه کمروها...) (ص86)
(تو اما جز نگاهی ساده از این زن نخواهیدید/ که من تنها میان شعرهایم بیمبالاتم) (ص80)
تا زمان فروغ، شعر فارسي از داشتن معشوق مرد، معشوق مردي كه از ديدگاه عاطفي و جسماني يك زن ديده و تصوير شده باشد، محروم بود. ميتوان گفت كه غالب شاعران زن ما، جهان درون و بيرون را از چشم شاعران مرد ملاحظه میکردهاند و همانند آنان عاشق زلف سياه و خط و خال معشوق بودهاند. رد پای این تفکر هنوز هم در شعر زنان به چشم میخورد.
(قوم تاتار کمان در دست این ابرو و چشم / کشت ما را و از آن، جاندادنی خوشتر نبود) (ص21)
سلیمانپور با استناد به بیشتر ابیات «سرم به شانۀ تو فکر میکند» نشان داده که میتواند از دنیای منحصر به خودش بسراید و تصویرهایی که منحصر به زاویۀ دید مردان است، در شعر او کم است؛ اما همین کم هم جای سؤال دارد.
بیان احساسات، عواطف و برداشتهای شخصی به صورت بیپرده و بدون تکنیک ممکن است ارزش شخصی داشته باشد، اما ارزش هنری چندانی ندارد. آنچه درونیات انسان را تبدیل به اثری قابل اعتنا میکند، بلاغت و بیان و تکنیکهای زبانی است. یکی از راههای نوآوری و رسیدن از اشعار کلیشهای به مدرن، آشناییزداییست که از مهمترین دستاوردهای فرمالیستهای روس است و شامل تکنیکهایی میشود که باعث زیباییآفرینی میگردند و باعث میشود مخاطب از محتوای گزارهای پیام و اینکه «چه» گفته میشود به سمت اینکه «چگونه» گفته میشود حرکت کند. درواقع شاعر با آشناییزدایی در مخاطب ایجاد شگفتی میکند و شعر را به موجود بیمثلی تبدیل میکند و دنیای جدیدی میسازد که با دنیای شناختهشده و قابل لمس مخاطب شباهت چندانی ندارد.
آشناییزدایی در سه سطح زبان، مفهوم و شکل رخ میدهد و میتواند هنجارگریزی را در شعر به اوج برساند. هنجارگریزی معنایی درواقع مهمترین نوع آن است که به زیرمجموعههایی از جمله تشبیه، استعاره، جاندارپنداری، نماد، کنایه، حسآمیزی و پارادوکس تقسیمبندی میشود.
در هنجارگریزی خلاق، شاعر با آگاهی کامل و استفاده از زاویۀ دید بدیع و با استفاده از خلاقیتی که خود ابداع کرده و تقلیدی نیست، به سرودن میپردازد.
(با یک نگاه آتش بزن در تار و پود من/ این استخوانها کمتر از یک مشت هیزم نیست) (ص47)
(گلدان آرزوی من است اینکه سالها/ آغوش باز کرده به اندازۀ تنت) (ص27)
(از آن روزی که بویت را شنید این باد دیوانه/ گریبان تمام غنچهها را میدرد از هم) (ص65)
(آمدی از راه، خندیدی، در آغوشم کشیدی/ مینشانم روی گلبرگ لبت، پروانه را هم) (ص82)
(با یاد چشمان و لبانت شعر میبافم/ با تار و پودی تازه از دریا و نخلستان) (ص70)
از این دستاند هنجارگریزیهایی که در حوزۀ تلمیح به داستانهای تاریخی بهوجودآمدهاست، آن هم به گونهای متفاوت از آنچه تاکنون به آن پرداختهشدهاست.
(هر کس نگاهت کرد چشمش را درآوردم/ شد قصۀ آغا محمدخان قاجاری) (ص38)
( تاختی با آنکه میدانستی این کاشانه را/ رستمی از تیرۀ سام و نژاد زر نبود) (ص21)
( تو شاهمحمود همین عصری یقین دارم/یک روز من در فتح کشمیر از تو خواهم شد) (ص20)
اما هنجارگریزی مستعمل آن است که به خاطر کثرت استعمال مبتذل شدهاست. این نوع هنجارگریزی را میتوان به تعبیر دکتر شفیعیکدکنی در کتاب «صور خیال در شعر فارسی» خودکارشدگی نامید و از آن دست است تصاویری که بارها و بارها توسط دیگران بهکار بردهشدهاست و به دلیل استعمال زیاد تازگی و جذابیتی ندارند. آنچه در این مجموعه بیشازحدمعمول، دستآویز تصویرپردازی قرارگرفته است، تشبیه معشوق به شاه است و میتوانگفت به گونهای حالت خودکارشدگی یافته است.
(شاه من قصر تمام خسروان ارزانیات/ بر گدا بخشایشی از دیدنت بهتر نبود) (ص22)
(تو شاهزادۀ قصری و بیخبر هستی/ به جرم خواستنت یک نفر به زندان است) (ص40)
(ای پادشاه این دختر کمرو دلش با توست/ ورد زبان شد هرچه را بر لب نیاوردم) (ص54)
(از این پس شاه شطرنج دلی، پس حکمرانی کن/ بفرما تا ببندم بر جهان دروازه را محکم) (ص66)
(شاه من! از تو فقط دل خواستم میشد اگرچه/ با تو زیباتر اگر آن روز من صبحانهام را هم ...) (ص82)
تکرار بیش از ده مورد اینگونه تصویرپردازی در سی و چند شعر، آن را به یکنواختی و کهنگی کشاندهاست. همینطور استفاده از دیگر تشبیهاتی که چندان نو و خیرهکننده نیستند، در صورتی که شاعر نشانداده که میتواند در خلق تصاویر، نوآوریهای چشمگیری داشته باشد. علاوه بر آن باید اشارهکرد به برخی فراز و فرودهای زبانی که با کمی وسواس و دقت، قابل ویرایشند.
به هرحال «سرم به شانۀ تو فکر میکند» اولین مجموعۀ خانم سلیمانپور است و او با تکیه بر عاطفه و احساس زلال و لطیفش، همینطور توانایی انتقال حسهای ناب به مخاطب و با توجه به توانمندیهایی که در زمینۀ خلق تصاویر از خود نشان دادهاست، میتواند به سرودن اشعاری بپردازد که در تمامی ساحات برای مخاطب تازگی داشتهباشند و با نوکردن هنجارگریزیها و محدود نکردن خود به دنیای درون، به زبان منحصر به خودش دستیابد.
مجموعۀ «سرم به شانۀ تو فکر میکند» را انتشارات شهرستان ادب در بهار 96 منتشر کرده است.