شهرستان ادب: در این روزهای شلوغ پایانی سال 93 ، پنج شنبه روزی است که همراه تعدادی از نویسندگان پیشکوست و جوان به عیادت سالمندان آسایشگاه کهریزک می رویم. جایی با آدم های شنیدنی. هر کدام با یک دنیا قصه و چند دنیا غصه. بعضی هاشان خوش و خرم و راحت و بعضی هنوز چشم به راه برگشتن به خانه اند. بعضی هاشان آزرده از فزرند و بعضی هنوز و هنوز و هنوز دعاگوی فزرندان. با شاخه های گل رز وارد آسایشگاه می شویم . یک شاخه ی برای کدام نگاه منتظر. یک شاخه گل برای کدام لبخند ماسیده به روی صورت . بعضی هاشان با دیدن ما بغض می کنند بعضی هاشان لبخند می زنند. ولی ما همه با هر سنی و سالی که هستیم سعی می کنیم چند ساعتی فرزندان شان باشیم.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز