داستان کوتاهی از مریم دهخدایی
14 آذر 1391 |
23:25
زمان را گم کردم. توی خانۀ خودم هستم یا توی خانۀ زهرا؟ قبل از پرت شدن به جایی دیگر، با شک و تردید از افسانه پرسیدم: «عینکیه؟» افسانه سر تکان داد: «مگه میشناسیش؟» بعد قیافۀ ناراضی میگیرد: «یه کم تند تند حرف میزنه»...
روایتی از حال و هوای این روزهای شاگردان و دوستان خلیل عمرانی
14 آذر 1391 |
13:59
بیمارستان قلب تهران در کارگر شمالی، طبقة سوم، اتاق (ccu 4)، تختی داشت که ایستادگان بیرون از آن باید یکی یکی میرفتند و از نزدیک نگاه مضطربشان را در تلاقی چشمان نیمهبستة یک شاعر، به افقی به رنگ دعا و تضرع میدوختند و اشکشان را پنهان میکردند.
گفتگوی شهرستان ادب با مجید قیصری
13 آذر 1391 |
16:48
تا به حال در این رابطه سخن نگفته بودم، اما میخواهم اینجا عنوان کنم. پیش از این فکر نمیکردم روزی بخواهم در رابطه با دوران کودکی پیامبر اسلام(ص) کتابی بنویسم؛ اما بعد از جریانات و وقایع سال 1388 افسردگی گرفتم که یک مرتبه این کار به دلم افتاد؛ مرا ب...
غزلی از سعید بیابانکی با صدای میثم مطیعی
13 آذر 1391 |
16:10
میان خاک سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری بی آشیان در آوردیم
وجب وجب تن این خاک مرده را کندیم
چقدر خاطره ی نیمه جان در آوردیم
چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر
چقدر آینه و شمعدان در آوردیم
لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک
درست موسم خرما...