موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
شعر بهروز سپیدنامه در سوگ دوست سفر کرده‌اش خلیل عمرانی

شوخی نکن خلیل که وقت مزاح نیست

19 آذر 1391 23:13 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 2 با 2 رای
شوخی نکن خلیل که وقت مزاح نیست

شوخی نکن خلیل که وقت مزاح نیست
چشمان تو مسافر آن دور دورهاست
دریا به وقت شرعی چشمان ساکتت
لبریز از ترانۀ شوق حضورهاست

شوخی نکن خلیل که دریا کنار تو
شرجی‌ترین ترنم مردان بندر است
پلکی بزن که موج بخواند برای ما
از چشم پاک تو غزلی را که از بر است

این جاشوی شکسته بدون نگاه تو
هی گیج می‌زند به خدا گیجِ گیجِ گیج
پلکی بزن که راه به خشکی برند باز
این لنج‌های گم شده در غربت خلیج

بیدار شو خلیل که بی شور شعرهات
دنیا برای جمع رفیقان پر از غم است
احساس می‌کنم که اگر خون بریزد از
چشمانشان برای شما بازهم کم است

با ماسه‌های ساحل دریا دویده‌ایم
اما به روشنان نگاه تو راه نیست

ما در کنار پبکرت از دست می‌رویم

بیدار شو خلیل که وقت مزاح نیست

 

شعر از بهروز سپیدنامه


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شوخی نکن خلیل که وقت مزاح نیست
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.