موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
آوازي چون نجوا، نگاهی به تازه‌ترین اثر داستانی «علی‌اصغر عزتی‌پاک»
یادداشت مجید اسطیری بر رمان «آواز بلند»

آوازي چون نجوا، نگاهی به تازه‌ترین اثر داستانی «علی‌اصغر عزتی‌پاک»

12 مهر 1391 | 18:26
هرچه از جنگ دور مي‌شويم رمان دفاع مقدس شکل‌هاي تازه‌تري از خود به نمايش مي‌گذارد. اشکالي که هرکدام سهمي از حماسه دارند و هرکدام نمود نويني از حماسه هستند.
معرفی کتاب «سقای آب و ادب» نوشته سید مهدی شجاعی
شریعة فرات پیش‌روست و چندهزار سوار دشمن پشت سر. سوار تشنه‌لب لحظه به لحظه به آب نزدیک‌تر می‌شود، با مشک خالی بر دوش و شمشیری در دست و لبخندهای شیرین بر لب. لبخند‌های ترک‌خورده‌اش را به خون می‌نشاند... همین چند سطر کافی‌ست تا ذهن‌ها «سقای آب و ...
ما انتظارات خیلی زیادی از شعر داریم
گفتگو با سیدضیاء قاسمی

ما انتظارات خیلی زیادی از شعر داریم

12 مهر 1391 | 16:00
سیدضیاء قاسمی را همة آن‌هایی که با شعر دهة هشتاد آشنا هستند می‌شناسند؛ شاعر افغان فارسی‌زبانی که بیش از یک دهه از حضور جدی و اثرگذارش در شعر ایران می‌گذرد و در این مدت در کنار دوستان دیگری از افغانستان و ایران چون سیدرضا محمدی، علی داودی،‌ علی‌محمد م...
آفتابگردی - بخش سوم
یادداشت های حسن صنوبری از اردوی آفتابگردانها

آفتابگردی - بخش سوم

12 مهر 1391 | 10:12
حسن رحیم پور ازغدی را همه می شناسند. حتی اگر کسی یک شاعر را هم نشناسد رحیم پورازغدی را می شناسد و چه بسا با پیشوند استاد. که البته شایسته ی ایشان هم هست.
کنگره شعر «نجوای سرخ»
بسم الله الرحمن الرحیم کنگره شعر «نجوای سرخ» برگزاری نخستین کنگره استانی شعر عاشورایی با محوریت دعا و نیایش شرایط شرکت در کنگره: 1ـ این کنگره مختص استان تهران میباشد. 2ـ اشعار تنها در قالبهای کلاسیک و نیمایی پذیرفته است. 3ـ هر شاعر ...
در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها
غزلی از یوسفعلی میرشکاک

در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها

11 مهر 1391 | 22:15
شب است و پنجره ای دارم که روبروی تهی باز است/ شکسته حنجره ای دارم که قاب خالی آواز است/ در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها/ که رفت و آمد سنگینش شکسته بالی پرواز است
کسی دارد می‌آید، لای در را باز بگذارید
چهار غزل از عباس چشامی

کسی دارد می‌آید، لای در را باز بگذارید

11 مهر 1391 | 20:58
نگاهش راهزن بسیار دارد من که می ترسم/‏ مگر در رهگذار چشم او سرباز بگذارید!
چارده قرن است که مادر صدایم می زند
غزلی از سید وحید سمنانی

چارده قرن است که مادر صدایم می زند

11 مهر 1391 | 18:44
فرصت پرواز سبزی داشتم تا مرز عشق/ زرد درماندم دلم کافر صدایم می زند/ موج اشکم را به چشم انداز طوفان می زنم/ پشت طوفان عطش، کوثر صدایم می زند
پدرم کوه بردباری بود
شعری از سعید بیابانکی

پدرم کوه بردباری بود

11 مهر 1391 | 18:00
عید آن سال ،حوض خانه ما/ گل نداد و گلوله باران شد/ پدرم رفت و بعد هشت بهار/ پوکه های گلوله گلدان شد
من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
غزلی از نغمه مستشار نظامی

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

11 مهر 1391 | 17:50
من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم/ شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم
صفحه 796 از 848ابتدا   793  794  795  [796]  797  انتها
هیات تحریریه شهرستان ادب

 

نیلوفر بختیاری

عضو هیئت تحریریه سایت شهرستان ادب