گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب
در اخبار نبشتهاست... | شماره بیست و یکم
04 اسفند 1397
14:46 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 3 رای
شهرستان ادب: این هفته در بیست و یکمین مطلب «در اخبار نبشته است»، خبرهایی داریم از درگذشت استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی، افشای دروغهای یک نویسنده پرفروش، یک جایزه ادبی عربی، لغو انتشار یک کتاب به دلیل اتهام نژادپرستی، و ایرانستیزی یک کتاب تاریخی پرفروش. از شما دعوت میکنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید:
1هفته گذشته، یکی دیگر از استادان برجسته زبان و ادبیات فارسی رخ در نقاب خاک کشید: محسن ابوالقاسمی، متولد 1315 در ملایر، استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران بود. او دانشآموخته زبانهای فارسی نو و باستان از دانشکده مطالعات مشرقزمین و آفریقا در لندن و از شاگردان استادانی چون هنینگ و مری بویس بود. از جمله آثار مهم این استاد بزرگ باید به «تاریخ زبان فارسی»، «تحول معنی واژه در زبان فارسی»، «دستور تاریخی زبان فارسی»، «شعر در ایران پیش از اسلام» و «زبان فارسی و سرگذشت آن» اشاره کنیم. او در قطعه نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
احمد قائممقامی، استاد زبانهای باستانی دانشگاه تهران و از شاگردان ابوالقاسمی، درباره او چنین نوشته است: «این چند کتاب و مقاله نماینده علم و فضل مردی گریزان از نوشتن و مشتاق آموختن نیست. ابوالقاسمی متعلق به نسلی است که آموختن را مهمتر از جلوهفروشی و نوشتهسازی میدانست. سالها اندوخته و اندکی از آن اندوخته خود را در کتابهایش گذاشته، نه از برای فروختن. آنها را سرمایه کار معلمی خود کرده است. با اینهمه معلومات که او داشته و با آن قوه استدلال و تیزهوشی که در او بوده، اگر میخواست، امروز آثار بسیار و متعدد از او در دست بود. ولی او خود را وقف معلمی کرده و به نظر بعضی مدعیان خود را در معلمی حرام کرده است. اما برای مردی ملامتی چون او شاید مطلوبتر همین بوده که به قول این مدعیان در این معلمی حرام شود.»
2دون مالوری، نویسنده جوان و پرفروش آمریکایی، هفته گذشته رسوایی به بار آورد: نیویورکر در مقالهای فاش کرد که اغلب جزییات «جالب» زندگی این شخص دروغ بوده است. مالوری بارها گفته بود که مادرش به خاطر سرطان جان خود را از دست داده است، برادرش خودکشی کرده است و خودش نیز تومور مغزی دارد و فقط ده سال دیگر زنده میماند. پدرش نیز سالهاست که مرده است. وقتی مالوری نوجوان بود مادرش سرطان داشت، اما هم او، هم برادرش و هم پدرش زنده هستند. خودش نیز تومور مغزی ندارد. بنابراین تمام این حرفها دروغ و برای جلب توجه بوده است.
دروغهای مالوری تنها به این موارد منحصر نمیشود. او گفته بود که دو مدرک دکتری دارد، که ندارد: او در مقطع دکترا تحصیل میکرد اما آن را به پایان نرساند. درباره بیماری خودش نیز تا آنجا در نقش خود فرورفته بود که ایمیلی از طرف برادرش به افراد مختلفی فرستاده بود و گفته بود که برادرم (یعنی خودش) تحت عمل جراحی قرار دارد و "لطفا برایش دعا کنید!". به علاوه، او درخواستهای شغلی خود را با دروغ درباره میزان تواناییهای خود به شرکتهای مختلف فرستاده بود تا بلکه بتواند نزد ناشری کاری پیدا کند.
یک نشریه آمریکایی در واکنش به این اتفاق گفته بود: «حالا اسم این نویسنده واقعا دون مالوری است؟ یا این را هم دروغ گفته است؟!» مالوری بالاخره مجبور شد توضیح دهد که علت دروغهایش بیماری اختلال دوقطبی است که یک بیماری حاد روانی است: «مثل بسیاری از افرادی که مبتلا به بیماری دوقطبی شدید هستند، من هم افسردگی خردکننده، افکار توهمآمیز، وسواسهای مرگبار و مشکلات حافظه را تجربه کردهام.» او گفت که با توجه به تمام اینها، از مردم عذرخواهی میکند. یک روانکاو البته خطاب به این نویسنده گفته است که داشتن چنین بیماری روانی، "نمیتواند بهانه به دست شخص بدهد تا به دیگران دروغ بگوید و از این طریق سودی به دست آورد یا جلب توجه کند."
3کشور امارات در سالهای گذشته، سرمایهگذاری فراوانی در عرصه ادبیات کرده است. هفته گذشته، نامزدهای یکی از این جوایز با عنوان «جایزه شیخ زاید» -که مثل بسیاری پدیدههای دیگر در این کشور، نام حاکمان کشور را بر آن گذاشتهاند- اعلام شد. این جایزه 9 بخش دارد که در هر بخش به برندگان 700 هزار درهم جایزه نقدی اعطا میشود. این البته، تنها جایزه مرتبط با ادبیات امارات نیست، آنها دو جایزه گران دیگر نیز دارند. طوری که در فهرست گرانترین جایزههای ادبی جهان، از میان ده جایزه گران، سه جایزه به امارات تعلق دارد و حتی گرانترین جایزه نیز متعلق به آنهاست. نوبل در رتبه دوم قرار دارد. (یک جایزه ادبی قطری نیز برای زبان عربی در رتبه هشتم قرار دارد. با این حساب، زبان عربی، چهار جایزه گران دارد.)
در اینجا کاری با نام نامزدهای امسال جایزه نداریم که از بسیاری کشورهای عربی نظیر عراق، کویت و عربستان بودهاند و هیچ نویسندهای از کشور بنیانگذار جایزه یعنی امارات در فهرست نبود که خبر از فقر ادبی در این کشور میدهد. قصد ما از اعلام این خبر، بیشتر توجه به این نکته بود که امارات، کشوری با قدمت و جمعیت و مساحت بسیار اندک، کمکم از خرید فناوری و تجارت، رو به سوی فرهنگ آورده است و با سرمایهگذاری میلیون دلاری، قصد دارد در این عرصه نیز برای خود جای پایی باز کند. حتما شما هم سخنان نویسنده اهل ترکیه، اورهان پاموک را دیدهاید که از فرهنگ ایرانی ستایش میکند و آن را به رخ مردم کشورش میکشد و میگوید که ما نیز باید مانند ایرانیان، فرهنگ گذشته خود را در امروزمان جاری کنیم و آن را از یاد نبریم. بهواقع حیف نیست که در کشور ما، با این پشتوانه غنی فرهنگی، به جوایز ادبی بیتوجه باشیم؟
4یک نویسنده جوان چینی که بسیاری امیدوار بودند روزی نویسنده بزرگی شود، چاپ نخستین کتاب خود را به تعویق انداخت و شاید هم لغو کرد. علت آن شاید عجیب باشد اما نشان از اهمیت شبکههای اجتماعی در دوران ما دارد: دو نفر از افراد موثر در حوزه کتاب، یکی در گودریدز که مخصوص کتابخوانهاست، و دیگری در توییتر، مطالبی درباره این کتاب نوشتند و از جمله نویسنده را متهم کردند که ضدسیاهان است. این نویسنده که املی ژائو نام دارد و در ایالات متحده زندگی میکند، پذیرفت که چاپ کتابش را تا اطلاع ثانوی به تعویق اندازد.
کتاب املی سهگانهای مفصل بود و او موفق شد بود اثر خود را که در گونه رمانهای فانتزی بود به انتشارات معتبر رندومهاوس بفروشد. گفته میشود دستکم مبلغ پانصد هزار دلار پیشپرداخت به او دادهاند. در ایالات متحده، پیش از آنکه کتاب چاپ شود، نسخههای معدودی از آن را به خوانندگان حرفهای میدهند تا دربارهاش نظر بدهند. این خوانندگان که اغلب در شبکههای اجتماعی نیز حضور دارند، بر فروش کتابها تأثیر مستقیم دارند و از نظر اهمیت شبیه منتقدان ادبی هستند. با اینکه در ظاهر خوانندگانی معمولی هستند.
یکی از همین خوانندگان در توییتر، نویسنده جوان را متهم کرد که اثرش ضدسیاهپوستان است. یک عضو گودریدز نیز نقد منفی بر این کتاب نوشت و از پنج ستاره به او تنها یک ستاره داد. پس از آن بود که پای یک نویسنده مشهور آثار نوجوان نیز به موضوع باز شد و او تلویحا اثر املی را متهم به نژادپرستی کرد. در نهایت نویسنده جوان تصمیم گرفت تا چاپ رمان سه جلدی خود را به تعویق اندازد. اما بسیاری معتقدند که او بعید است کتاب خود را منتشر کند. حالا عدهای میگویند که این نویسنده جوان قربانی مافیای توییتر شده است و برخی از تصمیم او استقبال کردهاند. باید صبر کرد و دید حق با کدام گروه است.
5مدتی پیش کتابی در ایران ترجمه و چاپ شد و از آن استقبال شد. این کتاب ششصد صفحهای با عنوان «انسان خردمند» نوشته یووال حراری، سرگذشت انسان امروزی است و «نود درصد آن به تاریخ جهان اختصاص یافته است». حالا شروین وکیلی، پژوهشگر و دکترای جامعهشناسی در مطلب مفصلی و با ارایه مثالهای متعدد توضیح داده است که نویسنده این کتاب، کوشیده است نامی از ایران در کتاب خود نیاورد و به طور کلی دستاوردهای فرهنگی ایرانیان را حذف کند.
وکیلی نوشته است: «ایرانستیزی حراری به قدری نمایان و روشن است که نیاز به اثبات ندارد. کافی است یک بار کتاب را بخوانیم تا ببینیم که او به شکلی مصیبتبار از آوردن نام ایران پرهیز کرده است. مثلا به درستی میگوید سه رکن مهم در پیدایش خودانگاره و مرزبندی سیاسی جوامع پیشامدرن، عبارت بودهاند از پیدایش نظم سیاسی دولت فراگیر، ظهور اقتصاد پولی و تثبیت دین جهانی یکتاپرستی. بعد هم میگوید اینها در هزاره اول پیش از میلاد تحقق یافت (ص 244-245). در حالی که هر نوآموختهای در تاریخ میداند که این سه نه طی یک هزاره، بلکه طی سه دهه در دوران زمامداری کوروش بزرگ شکل گرفتند و عناصری بودند که به تاسیس کشور ایران انجامیدند.»
این پژوهشگر در ادامه توضیح داده است: «در واقع در این کتاب، نام "ایران" تنها سه چهار بار آمده و آن هم همیشه منفی است. مثلا جایی درباره کوتاه بودن راهآهنها در خارج از اروپای قرن نوزدهمی میگوید و مثال محبوبش هم ایران است و تلویحا میگوید ایرانیها استعداد دریافت تمدن شکوهمند مدرن را نداشتهاند. در کل هم هر آنچه به ایرانیان مربوط میشده به کلی نادیده گرفته شده است.» با این حساب خوب است مترجمان محترم، به جای عجله در انتشار ترجمههای متعدد از این کتاب، پانوشتهایی به آن بیافزایند تا بخصوص خوانندگان جوان را از چنین واقعیتهایی آگاه کند.
مطالب این هفته، از نوشتههای هفته گذشته ایبنا، ایرنا، بوکستر، اسلیت، تبلتمگ، گاردین و با همکاری گروه ترجمه شهرستان ادب گردآوری شده است.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.