شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ وطن امروز: بار معنایی برخی کلمات، گاه به سبب پیشینهای که در فرهنگ یا مذهب یکاقلیم دارند و گاه به فراخور ادراک اصطلاحی و قرائت اجتماعی که از آنها میشود، سنگین است. «بیعار» از ایندست کلمات است که از آنجا که غالباً با مفهوم «بیکاری» همراه شده، بار معنایی منفی و درواقع توهینآمیزی پیدا کرده است؛ چنان که قدما در مذمت غالباً جوانی که نان بازوی خود نمیخورد و عرق جبین نمیریخت، «بیکار بیعار» را وصلۀ نامش میکردند.
چنین است که وقتی بر پیشانینوشت اولینرمان «حامد جلالی»، اینکلمه را میبینیم، جامیخوریم و پیشدانستههای ذهنیمان را میکاویم تا به عمق معنای آن راه یابیم؛ چه آنکه در کنار مفهوم دیگری چون «وضعیت» نشسته که فهم خود را بر ما دشوار میکند: «وضعیت بیعاری». نویسنده کار را بر ما آسان نکرده. گرچه در همان آغازینصفحات رمان با این مفهوم مواجه میشویم، میبایست تا پایان رمان حوصله کنیم و چنان پازل، قطعات معنایی را که نویسنده از قرائت خود از اینمفهوم در طول اثر به ما ارائه میدهد، در کنار هم بچینیم تا در آخر، به درک تمام و کمالی از معنای مدنظر او برسیم. آنگاه است که درمییابیم اینوضعیت نه برای یکفرد، که برای مجموعهای از شخصیتها و سلسلهای از رویدادها استفاده شده است.
وضعیت بیعاری که در هفتههای پایانی سال ۱۳۹۷ از تنور چاپ درآمد، یکی از آثار موفق و چشمگیر مدرسۀ رمان شهرستان ادب است که چندسالی است به مدد اساتید و کارشناسان صاحبنظر حوزۀ داستان، به حمایت از قلمهای نو و رمانهای اول همت گماشته. این خود شاهدی بر این گواه است که آثار خروجی آن، از صافی گذشته و خواندنیاند.
وضعیت بیعاری داستان زندگی نه یکتن، که یکقوم است و حضور یازدهراوی در داستان اینمدعا را تأیید میکند. شخصیت مرکزی رمان، دختری مسلمان به نام «حلیمه» است که به عشق پسری صبّی به نام «رام» دچار میشود. احتمالاً «صبّی» برای ما کلمۀ آشنایی نیست و در نگاهی خوشبینانه، تنها میدانیم فرقه یا نحلهای است مربوط به مذهب. همین، برگ برندۀ رمان است؛ اینکه ما را با قوم و کیشی آشنا میکند که دانستههای ذهنی چندانی از آن نداریم. در میان انبوه رمانها و داستانهایی که پایشان را از تهران بیرون نمیگذارند، اثر حامد جلالی، کتابی است که ما را به سیاحتی شگرف میبرد؛ به کنارههای رودهای جنوبی کشورمان، به اهواز و خرمشهر. از همانسطر اول درمییابیم با زبان معیار آشنایی هم که میشناسیم، مواجه نیستیم. نویسنده داستانش را با لهجۀ خود شخصیتها برایمان روایت کرده؛ لهجۀ گرم و شیرین مردم خطّۀ جنوب. تنها باید چندصفحهای حوصله کنیم و با حامد جلالی همراه شویم تا دستمان را بگیرد و ما را با لحن و لهجۀ رمانش همراه کند؛ چنان که از صفحۀ دهم به بعد، در خوانش دچار اشکال نشویم و لهجه چنان در ذهنمان بنشیند که پس از بستن کتاب هم انعکاس آن را در صدای خودمان احساس کنیم.
عاشقانۀ حلیمه و رام، با همۀ پستیها و بلندیهایش از اولینلحظات شروع تا آخرینروز، با روایتهای جذاب دیگری نیز همراه است. بازۀ زمانی که رمان در آن رخ میدهد، با گستردگی ویژۀ خود، دیگر نقطۀ قوت کتاب است که دایرۀ مخاطبین آن را بزرگتر میکند. کتاب از روزهای پیش از انقلاب اسلامی شروع و به روزهای جنگ تحمیلی ختم میشود و این یعنی نویسنده مجال مفصلی داشته برای پرداختن به اتفاقات اجتماعی و سیاسی مهمی که در ایندوران سرنوشتساز در کشورمان رخ دادهاند. همین است که مدام از فضایی به فضای دیگر وارد میشویم و اثر مجال خستگی و دلزدگی را به ما نمیدهد.
وضعیت بیعاری اثری بسیار خوشخوان و پرکشش است و در روزگاری که خیل عظیمی از کتابها، دلزدهمان میکنند و با بیرغبتی به پایانشان میبریم، کتابی است که میتوان با اطمینان از جذابیت و قوت قلم خالق آن، به سراغش رفت؛ بهویژه در اینروزهای گرانی کتاب و محصولات فرهنگی که پای اهل ادب را هم برای خرید کتاب سست میکند.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز