شهرستان ادب: مطلب سوم از پرونده تخصصی بررسی ادبیات در کتابهای درسی به بررسی ادبیات (شعرها، داستانها و...) در کتاب فارسی سال سوم ابتدایی میپردازد. این گزارش را مرتضی شمسآبادی نوشته است.
مشخصات گزارشگر این مطلب:
معلم پایۀ سوم ابتدایی، کمک مربی و پشتیبان پایه دوم ابتدایی، تسهیلگر کتابخوانی پایه ششم ابتدایی و پایۀ هشتم، معاون پرورشی دبستان - منتقد، مرورنویس و فعال حوزۀ کتاب و رمان، داستان نویسی و شعر.
مشخصات کتاب:
گروه مؤلفان پایۀ سوم: سپیده خلیلی، حاتم زندی، حسن ذوالفقاری، گلزار فرهادی، شهناز عبادتی، منوچهر علیپور، فرح نجّاران، محمّد نوریان، عباسعلی وفایی و ابراهیم هداوند میرزایی (اعضای شورای برنامهریزی)
فریدون اکبری شِلدره، معصومه نجفی پازکی، حسین قاسم پورمقدّم و راحله محمدی (اعضای گروه تألیف)
سال انتشار و نوبت چاپ کتاب مورد بررسی: چاپ ششم 1397
تیترها:
· انتخاب نثرهای کتاب هدفدار بود
· کتاب کلاس سوم از جهت فراگیری کلمه، ترکیب، مفهوم و محتوا و نیز تصویر بسیار ضعیف است
مشروح گزارش:
نسل امروز کودکان و نوجوانان ما متفاوتاند با نسل دیروز. سیل عظیم دسترسیهای مجازی و حقیقی، غول اینترنت و شبکهها و امکانات، شرایط دیگرگونی را برای ایشان فراهم کرده که خوبی و بدیهای خاص خود را دارد و اقتضائات خود را. لذا تربیت، گفتوگو، آموزش، کار، ازدواج و سایر مؤلفههای زندگی این نسل و نسلهای بعدی، نیازمند متناسبسازی، بازبینی و رعایت و توجه به مؤلفههای بیشتری است. شما دیگر امروزه نمیتوانید فرزند خود را به همان شیوهای تربیت کنید که پیش از این، خودتان و حتی والدینتان تربیت شدهاید. معلمهای شما نمیتوانند همانطور که به شما درس دادهاند، به این نسل نیز آموزش بدهند. متغیرهای زندگی و شرایط این نسل تغییر کرده و اگر بخواهیم آنها را بهدرستی پیش ببریم، ما هم در هر قسمت از زندگی ایشان باید بهدرستی این تغییرات را در نظر بگیریم. یکی از این تغییرات بزرگ، زبان فارسی است که از دست رفتن آن را امروزه میتوان با وضوح بیشتری دید. زبان فارسی، فرهنگ و مذهب و آیین و وطن و وحدتِ ایرانی است و بدون یک فارسی پالوده و زلال، نمیتوان انتظار یک جامعۀ سالم و زلال را داشت و ما مدام در حال تخریب زبان مادریمان و خودمان هستیم. دایرۀ لغات اصیل فارسی که در زندگی از آنها استفاده میکنیم، کمتر و کمتر میشود و این یعنی با هزارویک مفهوم غریبه میمانیم و هزارویک مفهوم و فرهنگ غریبه را از زبانهای غریبه وارد زندگی خود میکنیم. در این گیرودارِ نفسهای آخر زبانِ مادری، اگر آموزش فارسی در مدارس هم به بیراهه رود که دیگر هیچ. اهمیت آموزش فارسی و چگونگی و سطح کتابهای فارسی بر کسی پوشیده نیست.
اما بگویم از اهمیت سال سوم دبستان. سال سوم هم از حیث درسی و علمی و هم از حیث تربیتی سال مهمی در هفت سالِ دوم زندگی کودکان است. در این سال، بچهها دیگر مفاهیم شمارش و جمع و تفریق و حواشی آنها را بهخوبی یاد گرفتهاند و ضرب و تقسیم وکسر میآموزند و همین مباحث در سالهای بعد کاملتر میشود. خواندن و نوشتن آموختهاند و سال دوم را نیز به تمرین این خواندن و نوشتنها گذراندهاند و در این سال میتوانند قویتر در حوزۀ زبان عمل کنند که نسل امروز، خود اینگونه است. با توجه به ویژگیهای این نسل و رشد بالایی که دارند، سؤالات فلسفی و مذهبی و چراییها و سؤالاتی که دربارۀ زندگی دارند هم قابل ملاحظه است. از طرفی این سال از سالهای مهم تربیت کودکان است. بچهها در این سال هم بهشدت نرم و انعطافپذیرند و هم تا حد زیادی پایۀ رفتاریشان در حال شکلگیری است و الزامات خاص خود را دارد. پس طبیعی است برای این سالِ مهم دبستان و زندگی دانشآموز، کمی حساستر و دقیقتر عمل کنیم و متوجه این موضوع باشیم که آموزش و کتابهای درسی ابزارهای مهمی در سال سوم هستند. ما در این پرونده، با توجه به رویهای که در بررسی کتابهای درسی در نظر گرفتهایم، کتاب درسی را بازبینی کردیم، از چند متخصص نظرخواهی کردیم، مقالات و نقطه نظرات بیانشده را مطالعه کردیم تا بتوانیم یک ارزیابی نسبتاً خوب از کتاب فارسی سال سوم داشته باشیم. اضافه بفرمایید تجربۀ شخصیِ نویسندۀ این مقاله را در تدریس سال سوم دبستان که خود در جمعبندی و نگاه به این کتاب تأثیر فروانی داشته و دارد.
کجا بودیم و کجا هستیم؟
بگذریم از اینکه سالها پیش در مکتبخانهها، بچهها سعدی میخواندند و با سعدی میآموختند زبان مادری را. در طی سالهای قبل و بعد از انقلاب، کتاب فارسی از نظر محتوایی دستخوش تغییرات کمی نشده. اینکه چرا در آرشیو پایگاه کتابهای درسی، کتابهای مربوط به قبل از دهۀ هشتاد و حتی بعضی از سالهای دهۀ نود موجود نیست، خود جای سؤال بزرگی است. اگر تغییرات کتابها بهخوبی صورت گرفته و جای دفاع هم دارد، نباید اینطور باشد. برای اینکه شورای تألیف کتابهای درسی بخواهد حسن عملکرد خود را نشان دهد، باید بتوان بهآسانی تمام کتابهای فارسی را از نظر گذراند و بهعینه بهبود روند و محتوای آموزشی را در طی سالهای قبل و بعد از انقلاب دید. اما اینطور نیست.
چند مورد از تغییرات را ذکر می کنیم:
1. در کتاب فارسی سوم، سال 1395 در صفحۀ 32 شعری با عنوان : «خانۀ عزیز من» بوده که در آن به چند مؤلفه از جمله نقشه و پرچم ایران و نمادهای ملی پرداخته بود که از کتاب حذف شده.
2. «ای ایران عزیز، تو مردان و زنان و کودکانی را پروراندهای که در راه خدا برای استقلال و آزادی تو جانفشانی کرده و به شهادت رسیدهاند.» نیز که در کتاب ذکر شده بود، حذف شده.
3. «باغ لاله میکشم/ رنگ خونِ یک شهید/ خانۀ عزیز من/ جانِ من فدای تو» را نیز از کتاب حذف کردند.
4. «تو را دوست دارم با گنبد طلایی امام هشتم(ع) در مشهد، چهلستون در اصفهان و تخت جمشید در فارس» که در صفحۀ 125 آمده بود، نیز حذف شده.
5. یادتان هست آنجا که عکس امام را در ابتدای کتاب آورده بود، جملهای نیز از ایشان میخواندیم؟ دیگر همان یک جمله هم نیست. در کتاب فعلی، تنها نوشته: «امام مهربان».
6. روانخوانیِ «معلم فلسطینی» هم که در سال 95 در کتاب درسی بود، از کتاب حذف شده.
7. عنوان درس «ما فقط یک کرۀ زمین داریم» به «آسمان آبی، طبیعت پاک» تغییر کرده که بسیار نزدیک به شعار شهرداری (آسمان آبی، زمین پاک) است.
و بسیاری موارد دیگر.
اگر کتاب درسی سال 95 را با سال 97 بخواهیم مقایسه کنیم، مواردی که تغییر کردهاند، چه از نظر درسها و چه حتی فصلها، بسیارند و خود حساب کنید حجم تغییرات در این سالها را. اما چیزی که مهم است، چرایی این تغییرات و حذفهاست. اینکه درس معلم فلسطینی از کتاب فارسی حذف میشود، احیاناً به خاطر برخی سیاستاندیشیها نیست و تنها بر اساس اصول علمی و تربیتی بوده؟ کمرنگشدن نام و خاطرۀ شهدا، فداکاری و گذشت، خلاقیت و ساخت در کتاب درسی و مفاهیم متون آن هیچ دلیل سیاسی و پسزمینۀ فکری هدفمندی ندارد و تنها به خاطر مسائل درست آموزشی-روانشناختی بوده؟ بعید میدانم.
درکل، حتی در مقایسه با کتاب فارسی دهۀ شصت، اگر بخواهیم از پسرفت و تضعیف کتاب چشمپوشی کنیم و برآیندی از روند تغییرات کتاب درسی داشته باشیم (نه از منظر تصویرسازی و چاپ، که از نگاه محتوایی)، نمیتوانیم پیشرفت و بهبودی در آن بیابیم.
نگاهی به فهرست
کتاب فارسی سال اخیر هفت فصل دارد و هفده درس. از این میان 21 متن و داستان در این کتاب هست که تنها میتوان 8 مورد از آنها را متنها و داستانهای خوبی دانست:
1. درس چهارم، آواز گنجشک
2. درس پنجم، بلدرچین و برزگر
3. درس هفتم، کار نیک
4. درس هشتم، پیراهن بهشتی
5. بخوان و بیندیش، حوض فیروزهای
6. بخوان و بیندیش، خواب خلیفه
7. بخوان و بیندیش، بوی سیب و یاس
8. بخوان و بیندیش، آفرینش حلزون
که البته اینها هم با اغماض و در نظر نگرفتن ضعفها و نقدهایی که به ایشان وارد است، میتوانند در مقایسه با سایر دروس تا حدی پذیرفتنی باشند.
تعداد کل شعرهایی که در کتاب میخوانیم، نُه تاست که تنها سه مورد از این شعرها خوب و قابل قبولاند:
1. بخوان و حفظ کن، همبازی
2. بخوان و حفظ کن، نقاش دنیا
3. بخوان و حفظ کن، وطن
از بین 4 حکایت کتاب، تنها حکایت فصل پنجم و ششم حکایتهای خوبی است. و از 3 مَثَلی که در کتاب آمده، مَثَل فصل اول را میتوان خوب دانست. در هر فصل از کتاب یک مثل یا حکایت آمده است که متأسفانه از هفت فصل کتاب، حکایتها و مثل های 5 فصلِ آن بیربط به موضوع اصلی فصل هستند و یا ارتباطشان با محتوای محوری فصل مستقیم و برای دانشآموزان واضح نیست. گویی این بخش از کتاب ربطی به سایر بخشها ندارد و تافتهای جدابافته است.
تعداد درسها و روانخوانیهایی که به مفاهیم مذهبی اعتقادی ما پرداخته، تقریبا 5 مورد است که از این میان تنها 3 مورد آنها نسبتاً خوب هستند و از سه شعری که با این محتوا در کتاب ذکر شده 2 شعرِ آن پذیرفتنی است.
از سوی دیگر مفاهیم ملی و وطنی، تقریباً در سه درس و روانخوانی کتاب آمده که هیچیک پذیرفتنی و مناسب نیستند و همینطور تنها میتوان «بخوان و حفظ کن» فصل ششم را به عنوان یگانه شعرِ خوب با محتوای وطن در این کتاب دانست و اگر بخواهیم مفاهیم اجتماعی اخلاقی را در نظر بگیریم، تنها یک شعر در این زمینه گنجانده شده که شعر خوبی است. اما 7 درس از کتاب به این مضمون پرداختهاند که تنها 4 درس از محتوای نسبتاً خوبی برخوردارند.
حال بهطوراجمالی نظر چند تن را دربارۀ محتوای کتاب درسی مرور کنیم:
1. توجه نظاممند و برنامهریزی شدهای در حوزۀ هدفگذاری و تدوین محتوا درباره گسترش تفکر مهدویت وجود ندارد. (مرزوقی، 87)
2. ارزشهای اسلامی در کتابهای فارسی و دینی از نظر کمّی برابر با اهداف آن دروس است، ولی ارزشهای ایرانی در حد اهداف دروس مذکور نیست. (کلبعلی، 84) {ایشان از نظر کمی این مورد را مطرح کردند. از نظر کیفی که نگاه کنیم، میبینید ارزشهای اسلامی هم وضعیت خوبی ندارند.}
3. کتاب کلاس سوم متأسفانه از جهت فراگیری کلمه، ترکیب، مفهوم و محتوا و نیز تصویر بسیار ضعیف است. اگر هم مطلبی گاهی و بسیار اندک آمده، در برابر آن همه مطالب تکراری گذشته ناچیز مینماید و تازه از طرح اصلی موضوع هیچ خبری نیست. (محمد دانشگر)
4. یافتههای رضاپور 1378، نشان داد که در طراحی کتب درسی پایۀ سوم به عوامل مربوط به خلاقیت و تفکر واگرا توجه شایستهای نشده است. {و متأسفانه همچنان به همین شکل است.}
5. در پایۀ سوم و چهارم سؤالهای همگرا و عملی بیشترین فراوانی را داشتهاند و سؤالهای نتیجهمدار و پیشبین، کمترین فراوانی را داشتهاند. (حسینی یزدی و احمدیان)
همچنین محتوای کتاب درسی را بر حسب انگیزۀ پیشرفت و فلسفه برای کودکان بررسی کردهاند: از نظر مک کللند کشورهایی که طی این سالها به توسعۀ اقتصادی دست یافته بودند که ادبیات کودکان آن کشورها پیشرفت را ترغیب میکرده. انگیزۀ پیشرفت به معنی میل و کوشش برای دستیابی به یک هدف و انگیزۀ غلبه بر موانع و مبارزه با دشواریها و آرزو برای پیشی گرفتن و دستیابی به برتری است. با این اوصاف کتاب فارسی ما شرایط خوبی از این نظر ندارد.
از طرفی مهارتهای فلسفی باید از کودکی آموزش داده شود و کتابهای داستان به منزلۀ مجموعهای غنی از تجربه و دانش، ابزار مناسبی برای چنین آموزشی شناخته شوند. باید گفت کتاب درسی و داستانهایش بهخوبی از این توانایی بهرهمند نیستند.
اگر به «زنگ ورزش» نگاه کنیم، متوجه میشویم مربی ورزش دربارۀ نظم در تمرین و پیوستگی آن صحبت میکند، حال آنکه به خاطر باران بچهها را آورده توی کلاس و دارد برایشان حرف میزند. از سوی دیگر به بچهها میگوید بروید رشتهتان را انتخاب کنید و در آن آموزش ببینید و پیشرفت کنید. درحالیکه این وظیفۀ اوست که به بچهها کمک کند رشته ورزشیشان را پیدا کنند، به ایشان تمرین بدهد و پیشرفتشان را رصد کند. کاری که خودش باید انجام دهد را اعلام جمعی میکند برای اینکه دیگران خودشان انجام دهند و این بی معنی است. نکتۀ بعدی اینکه راوی داستان کاملاً تحتتأثیر جو و رفتار و علاقۀ دوستش عمل میکند و بهناگاه متحول میشود. البته هیچ پیشینهای هم از این راوی در دست نیست که تحول و تغییری در آن ببینیم، اما خب اینگونه برمیآید.
«قصۀ تنگ بلور» نهتنها قصهای برای آشنایی دادن بچهها با موزهها و آثار باستانی نیست، بلکه بهنوعی آموزش تنبلی و کار و تلاش نکردن و حتی دزدی است. دختر تنگ بلور، خانهاش میشکند و صنوبر او را به موزه میبرد. دخترک هم سریع خانهای برای خودش پیدا میکند و همهچیز تمام میشود. به چه اجازهای آن تنگ را خانۀ خود کرد؟ چه سعی و تلاشی برای به دست آوردن محل زندگیاش داشت جز گریه کردن تا اینکه صنوبر صدایش را شنید؟
روانخوانی «پری کوچولو» هم از ضعفِ خط روایی درد میکشد و خواندنش را برای مخاطب تلخ میکند. ابتدای داستان میبینیم که پری کوچولو بالی ندارد که با آن پرواز کند. مادرش نخی میبندد تا او را گم نکند. اما اینکه پری کوچولو با مادر به زمین میآید یا در آسمان میماند، اصلاً در متن مطرح نمیشود. برفرض که با هم پایین آمده باشند. در انتهای داستان هم پری کوچولویی که بال نداشت، تنها با یک جست و بالا رفتن از رنگینکمانی که معلوم نیست از کجا شروع و به کجا ختم میشود، بالا میرود و به مادرش میرسد. انگار که آن بالا فقط او بوده و مادرش که اینقدر سریع مادرش را پیدا میکند و مسئلۀ گم شدنش حل میشود.
درسهای زنگ ورزش، آسمان آبی، طبیعت پاک، فداکاران، بوی نرگس، یار مهربان، ایران آباد و اگر جنگل نباشد، بهشدت شعارزده و کلیشهای هستند. نمیدانم اینهمه سخنرانی و شعار دادن برای بچههای سوم دبستان چه لزومی دارد و نتیجه و خروجی آن دقیقاً چه خواهد بود، اما متأسفانه این نوع نگارش درسها و متنها نهتنها کمکی نکرده، بلکه مضامین و اهداف را هم شهید کرد. حیف از درس «فداکاران» که دربارۀ شهداست و «بوی نرگس» که دربارۀ امام زمان(عج) و «یار مهربان» که از کتاب میگوید و ایرانِ آباد که از ایران و اسطورهها و قهرمانش و اینگونه تنگنظرانه و سطحی و سادهانگارانه نوشته و انتخاب شدهاند. اگر به اهداف هر درس، در کتاب راهنمای معلم نگاه کنید، میبینید چقدر متن درسها و آنچه به عنوان محتوای مستقیم در کتاب بیان شده، از هدف والا و خیالی که در راهنمای معلم آمده دور و غریب است و توانایی به ثمر نشاندن آن اهداف را بهتنهایی ندارند و آنقدر هم از جذابیت منتفع نیستند که محرکهای شوند برای حرکت در محور فرضی مؤلفین، برای رسیدن به اهداف درس.
نظر شاعران درباره بخش ادبیات کتاب فارسی سال سوم ابتدایی
اگر بخواهیم نگاهی به متنها و درسهای کتاب داشته باشیم، میبینیم غالب آنها از نظر فنی داستان نیستند. بیشتر یک متن، یک گزارش و یا دلنوشتهمانند هستند. آنهایی را هم که با ارفاق میتوان در زمرۀ داستانها قرار داد، از ضعفها و کمبودهای داستانی و فنی رنج میبرند. به شعرها هم که نگاه کنیم، غالباً محتوا و مضمون و معنای کاملی ندارند و معلوم نیست هدفشان چیست و به کجا میخواهند برسند. به شعر «پدربزرگ» نگاه کنید؛ تمام حرفش این است که دیشب پدربزرگ آمد و چایی خورد و مرا بغل کرد و احوالپرسی کردیم. «سید علی لواسانی»، شاعر جوان، آن را قابل حذف میداند. شعر «مثل باران» که از نظر مضمون فاجعه است. شاعر مدام میگوید کاش مثل باران بودیم، پاک و زلال و... حال آنکه مگر بچۀ سوم دبستان مجرم و گناهکار است و ناپاک و ناصاف؟ این شعر اصلاً مناسب کودکان نیست. مثل باران، شعری است برای جوانان و بزرگسالان که با زبانی کودکانه نوشته شده، نه شعری کودکانه برای کتاب درسی. آن وقت مؤلفین عزیز نهتنها آن را در کتاب آوردهاند، که گفتهاند آن را «بخوان و حفظ کن»! حتی شعر «لحظۀ سبز دعا» با اینکه شعر خوبی است به نظر «محمد میرزاییبازرگانی» گویی ناقص است و معنای آن کامل نیست. ما منتظر ادامۀ شعریم، اما ادامهای ندارد. باید گفت که درست هم میگوید. این نقص در معنا و محتوا را در «بهاران» هم میبینیم. دربارۀ «ایران عزیز» هم سید علی لواسانی میگوید: «شعر خیلی بد و قابل حذفی است.» و میرزایی بازرگانی عنوان میکند: «بودن درس دوازدهم در کتاب بسیار عجیب است. زبان به هم ریخته، شلخته و ناهمگون این درس به هیچ شکلی جای دفاع ندارد و چیزی جز شعارِ خالی از شعر نیست و بهتنهایی میتواند ذائقۀ شعری دانشآموز کلاس سومی را نابود کند.»
المیرا شاهان، شاعر و آموزگار: در کتاب سوم ابتدایی یازده شعر با عنوان «بخوان و حفظ کن» آمده و چهار درس کتاب نیز ردی از یک یا چند بیت از شعر شاعران دارند. تمام شعرهای کتاب، از بین آثار شاعران معاصر از جمله محمود پوروهاب، ناصر کشاورز، اسدا... شعبانی، محمود کیانوش، قیصر امینپور، عباس یمینیشریف، بیوک ملکی، ایرج میرزا، بهار و ... انتخاب شدهاند. مضمون اشعار هم بیشتر پیرامون عبادت، وطن، طبیعت، نیکی و مدرسهاند. اما از بین این آثار میتوان تنها دو شعر «پدربزرگ» از ناصر کشاورز (با پیام اهمیت به خانواده و آداب میزبانی) و «دریا» سرودۀ محمود کیانوش را شعرهای خوب و کاملِ این کتاب دانست. سایر شعرها اما گاه با اشکالات نگارشی و زبان کهنه، نقص در پایانبندی یا عدم تناسب با گروه سنی دانشآموزان پایۀ سوم ابتدایی (مثل شعر «مثل باران») مواجهاند.
شعر نخست که در بخش ستایش و آغاز کتاب آمده، شعری از محمود پوروهاب، با نام «خداوند رنگینکمان» است که در قالب مثنوی سروده شده و تنها شش بیت آن در کتاب قرار گرفته و ابیاتی از آن حذف شدهاند. هرچند حذف برخی ابیات در شعرهای کتاب درسی اتفاق رایجی است، اما گاهی باعث نقص در مضمون و ناتمام ماندن پیام شعر میشود. شاعر در این شعر دربارۀ خداوند صحبت میکند و از بیتی به بعد خداوند را مخاطب قرار میدهد که این تغییر آنی، از لذت شعر میکاهد. در چارپارۀ «لحظۀ سبز دعا» سرودۀ قیصر امینپور نیز، ما با عدم پیامرسانی صحیح و ناتمام ماندن شعر مواجهایم. چند بند پایانی این شعر - که به احتمال زیاد بهدلیل سن تکلیف دختران و موضوع نماز در کتاب قرار گرفته - به کلی حذف شده است.
از آنجا که دانش آموزان پایۀ سوم در نخستین سال های تحصیل اند و باید اجزای جمله را به درستی استفاده کنند، در برخی از اشعار به حذف برخی کلمات به دلیل رعایت وزن برمیخوریم؛ مثل: خدایی که آب و هوا (را) آفرید {خداوند رنگینکمان - محمود پوروهاب}، کودکی نیز (از) آنجا/ داشت میکرد عبور {همبازی – اسدا... شعبانی}، آشنا کرد چشم من (را) به کتاب/ داد توفیق و خیرم از هر باب {نیایش – ایرج میرزا} و از دو سو بر دریا/ راه خود (را) باز (می) کنی {ایران عزیز - عباس یمینیشریف}. ضمن اینکه در مورد آخر، در بخشی از بندِ «توی دریاهایت/ هست نعمت، بسیار/ توی دریای خزر/ یا که در آب خلیج، که بُود نام دل انگیزش، فارس/ نام زیبای مقدس، که برازندهتر از هر نامی است/ تا جهان باقی و دریا و خلیجی باقیست»، به فعلِ قدیمی «بُود» برمیخوریم که دیگر در فارسیِ امروز کاربردی ندارد.
همان طور که پیش از این اشاره شد، در چهار متن کتاب، بیت یا ابیاتی از شاعران آمده که جز تک بیتی از صائم کاشانی دربارۀ مهدی موعود(عج)، نام هیچ شاعری در ذیل یا متن آن درس درج نشده است. در درس هفتم که به نظر می رسد به تمامی برگرفته از یکی از اشعار محمدتقی بهار است، ابیاتی از این شاعر را می بینیم اما نام او را نه. بخشی از نیمایی فریدون مشیری دربارۀ کتاب نیز در پایان درس دهم درج شده که بی نام شاعر است. در پایان درس چهاردهم نیز بیتی از عباس یمینیشریف قرار دارد که در این درس نیز جانب امانت رعایت نشده.
شعر «نقاش دنیا» سرودۀ نسرین صمصامی شعر نسبتاً خوبی بود که برای بخش ستایش کتاب مناسبتر به نظر میرسید.
نظر نویسندگان و داستاننویسان دربارۀ بخش ادبیات کتاب فارسی سال سوم ابتدایی
اعظم عبداللهیان: انتخاب نثرهای کتاب بهجا و هدفدار بود و غالباً پیرامون مشارکت جمعی و بحث گروهی؛ بهجز درس «زنگ ورزش» که آغازش با هدف مشارکت گروهی بود، ولی چیزی که نشان داد متلکم وحده بودن معلم بود. مشارکت دو دانشآموز در ادامه صورت گرفت. در مورد قسمت نظم با توجه به گروه سنی این کتاب توقع داشتم اشعار موسیقیاییتر و موزونتر باشند. ما هنوز اشعار با وزن موسیقی بالای دورۀ ابتدایی خود را به یاد داریم و زمزمه میکنیم. به نظر من در غالب نظمهای کتاب، نیاز به تجدید نظر داریم.
مینو رضایی: با نوع فصلبندیهای کتاب موافق نیستم. «بهداشت» چه ربطی به ادبیات دارد؟ «اخلاق فردی و اجتماعی» هم همینطور. البته اخلاق فردی و اجتماعی در ادبیات هست؛ ما ادبیات تعلیمی داریم، اما نه به این شکلی که در این کتاب آمده. در فارسی دوم هم، فصل بهداشت وجود دارد و من نمیدانم چرا باید این فصل در کتاب ادبیات باشد. فصل «راه زندگی» منافاتی با فصل اخلاق فردی و اجتماعی ندارد و خیلی با هم تفاوتی ندارند. فقط در راه زندگی بیشتر با دید مذهبی درسها را چینش کردهاند. واژهنامه را هم حتی فصل هفتم نامگذاری کردند که اگر قرار بود واژهنامه را بهعنوان یک فصل در نظر بگیرند، باید عدد هشت را به آن اختصاص میدادند! ما در کتاب بههمریختگی مطالب داریم؛ «آسمان آبی، طبیعت پاک» دربارۀ طبیعت بود، درحالیکه در بخش بهداشت آمده. در بخش فردی و اجتماعی درس «فداکاران» آمده، درصورتیکه ما یک فصل «ایران من» داریم. علاوه بر اینکه فصلبندیها درست نیست، محتوایی هم که برای هر فصل تهیه شده، مناسب آن نیست.
درس «محلۀ ما» یک داستان بسیار سادهانگارانه است که اصلاً مناسب بچههای 9 ساله نیست. همان قواعدی که در ادبیات بزرگسال رعایت میشود، باید در ادبیات کودک و نوجوان هم رعایت شود و اگر اینطور نباشد، درواقع ما مخاطب خود را نادیده گرفتهایم.
درس «زنگ ورزش» به نحوی بحث را به آموزش شنا کشانده است که با توجه به روند کتابهای درسی به نظر میآید انتخاب شنا به بهانۀ حدیث پیامبر(ص) مبنی بر آموزش شنا به فرزندان باشد. موضوعی که در فصل یک وجود دارد و توی ذوق میزند، تصویرسازیهاست. چه تصویرسازی داستانها که خیلی بد است و چه تصویر ذهنی که برای دانشآموز ایجاد میکند. در درس یک که دربارۀ دوستی و فوتبال و... است، قهرمان داستان پسر است؛ درس دوم هم دربارۀ زنگ ورزش و شناست و باز هم قهرمان داستان پسر است. یک فصل مردانه و پسرانه! بنابراین دانشآموزان دختر با این فصل ارتباط برقرار نمیکنند. اینقدر نباید دخترها از کتاب درسی حذف شوند. من میگویم از همین ابتدا که برای بچهها تصویر ذهنی ایجاد میکنیم، بهدرستی این کار را انجام دهیم. خب دخترها را نمیشود در درسی با محوریت شنا تصویر کرد؟ از یکی از احادیث دیگر پیامبر(ص) استفاده کنید برای نوشتن داستان. کتاب حاضر خیلی پسرانه- دخترانه است. گویی دهۀ چهل است و نه حتی دهۀ شصت! در درس «آسمان آبی، طبیعت پاک» هم باز با شخصیتهای پسر مواجهایم و دخترها نیستند و خیلی سادهانگارانه دربارۀ زباله نریختن و طبیعت صحبت میکند. زباله نریختن در طبیعت و خیابان جزء آموزشهای 2 و 3 سالگی بچههاست. در نه سالگی ما دیگر نباید به دانشآموز یاد دهیم که آشغال نریزید! اگر بحث بر طبیعت و محیطزیست بود که یک بخش طبیعت هم کتاب دارد و میشد این درس در آن بخش قرار گیرد؛ چرا در این بخش عنوان شده است؟ مورد بعد اینکه چرا وقتی قرار است چیزی آموزش داده شود، مطابق با پیشرفت روز صورت نمیگیرد؟ الآن بحث سر زباله نریختن و تفکیک زبالهها نیست، بحث بر تولید نکردن زباله و پسماند صفر است. اگر قرار است بحثهای محیط زیست مطرح شود، باید به مسائل جدید پرداخت. ضمن اینکه وظیفۀ ادبیات نیست که بگوید «زباله نریزید» و اگر هم باشد، باید به صورت داستانی باشد. اگر ما میخواهیم چیزی در ذهن کودکان بماند، باید تبدیل به ادبیات و داستان شود. این درس نه بار علمی، نه ادبی و نه بار داستانی دارد. کاش درسها و بچهها متصل میشدند به کتابها و نویسندههایی مانند: کلیله و دمنه، مهدی آذریزدی و فرهاد حسنزاده.
در «آواز گنجشک» که میخواسته دخترها را خیلی فعال و پرانرژی نشان دهد، آنها را درحالی تصویر میکند که میخواهند روزنامه دیواری درست کنند! البته موضوع، که دربارۀ آلودگی صوتی است بد نیست، اما متن بسیار بد است. اسم گروهها هم بیشازحد آرمانی و مثبت است: گروه تلاش، گروه کوشش!
در «فداکاران» یکسری از مشاهیر معاصر ایران را معرفی کرده که خوب است؛ اما باز هم بار داستانی و ادبی ندارد. محتوا خوب است اما با بیان نامناسب. اگر همین درس به صورت داستانهای مینیمال نوشته میشد، بهتر بود. اینقدر تلاش بر ساده کردن متن سبب شده درسها تبدیل به یک متن بیمزه و بدون افتوخیز شوند.
متن درس «پیراهن بهشتی» که حکایت بخشیدن پیراهن عروسی حضرت زهراسلام الله علیها است، بار داستانی ندارد و برای بچههای این دوره فاقد جذابیت است. به نظر بنده اگر ما داستان جذاب در این زمینه نداریم، اشکالی ندارد به ادبیات عرب مراجعه کنیم. خیلی سال پیش یک نویسندۀ عرب به نام «عبدالوهاب یوسف» بود که داستانهای قرآنی را به داستانهای خیلی خوب و بچگانه تبدیل کرده بود. ما هم باید این حکایتها و داستانهای مذهبیمان را از حالت شعاری خارج کنیم. این کتاب قرار است به بچههای دهۀ هشتاد و نود تدریس شود و آنها دیگر این متن را درک نمیکنند.
فصل پنجم «هنر و ادب» درکل بخش خوبی بود. در درس یازدهم اینکه اول حکایت حاتم طایی آورده شده بود و بعد به معرفی سعدی پرداخته بود، نکتۀ مثبت این درس است؛ با این حال اگر تشویق به کتابخوانی و سعدی را به قسمت ادب فصل متصل کنیم، برای هنر چیزی نمیماند. هنر در این فصل کجاست؟ پس چرا این فصل را هنر و ادب نامیدند؟!
درس چهاردهم، «ایران آباد»، در همان سبک ساده و فاقد جذابیت است و شعاری. در چند جای کتاب ما یکسری دانشآموز داریم در کلاس درس. معلم حرفی میزند و بقیه هم تأیید میکنند و هرکدام از گروه و در هر جای متن، معلم یک نکتۀ شعاری مثبت ایراد میکنند که نه بار ادبی دارد، نه بار داستانی و بنابراین تأثیرگذاری هم روی بچهها ندارد.
چند مورد:
- درس «بوی نرگس» بد نیست. شاید بهتر بود دربارۀ امام زمان(عج) یک متن با قوت داستانی بیشتر میآمد.
- بخوان و بیندیش «پری کوچولو» و حکایت بهلول متنهای خوبی دارند.
- به جای حکایت «افتادن از آسمان» حکایت بهتری میشد انتخاب کرد. این حکایت، خیلی خوب نیست.
- «حوض فیروزهای» بسیار ضعیفه و سادهانگارانه است.
- شعر «وطن» ملکالشعرای بهار خیلی خوب است.
- «دختر تنگ بلور» از نظر داستانی خوب است.
- درس «بلدرچین و برزگر» خوب بود؛ این که به امید دیگران نباش... محتوای خوبی است، گرچه در زمان ما شعر «یکی روبهی دید بی دست و پای...» در کتاب بود که مفهومش با این درس متفاوت است.
- دقیقاً مشابه درس هفتم که مضمونش «دیگران کاشتند و ما خوردیم/ ما بکاریم و دیگران بخورند» است و از مرزباننامه، در فارسی سال نهم هم آمده. همینطور حکایت فصل پنجم دقیقاً حکایتی است که در سال دهم آورده شده و نمیدانم علت این تکرارها چیست؟
- بخش «مثلها» بخش خوب و جذاب ادبیات است برای این سن؛ منتها کاش داستانیتر نوشته میشد. گویی نویسنده سعی کرده متن را برای بچهها خیلی ساده کند و این ساده کردن سبب شده که از بیان خیلی از مقدمهها و مؤخرهها بگذرد و جذابیت داستانی نداشته باشد.
در پایان باید گفت قسمتهای درک مطلب، واژهآموزی، نگاه کن و بگو، بیاموز و بگو و نمایش بیکلام، قسمتهای خوبی بودند و به نظر من موفقتر از محتوای درسها عمل کردند. دانشآموز پس از اتمام کتاب دستور زبان بیشتری یاد گرفته تا ادبیات؛ ولی استعداد نوشتن، شعرگویی، کتابخوانی و شناخت بزرگان ادبیات در او اصلاً تحریک نشده و چه بسا کمی هم شعلهاش سرد شده است. کتاب روح ادبی ندارد. بچههای امروز بچههای رسانه هستند و این کتاب برای بچههای امروز کتاب خوبی نیست و محتوای متنی کتاب برای بچههای سن 4 تا 6 سال است.
نظر آموزگاران درباره بخش ادبیات در کتاب فارسی سال سوم ابتدایی
«زهره دزاشیبی» درکل نظر مثبتی نسبت به این کتاب داشت، اما گفت: «در متن درسهای اول و دوم نکات ادبی رعایت نشده است.»
از طرف دیگر «ندا رنجبر» اظهار داشت: «متنهای کتاب در حد بچهها نیست. بعضیها روان است و بعضیها نه. اوایل کتاب برای بچهها سخت و طولانی است، گیرایی و جذابیت ندارد و بچهها حوصلۀ درسها را ندارند. کتاب از درسهای مشکل به ساده رفته است و نیاز به جابهجایی درسها دارد. اول کتاب باید متنها و کلمات سادهتر باشد که بچهها انگیزه داشته باشند و بهمرور حجم افزایش پیدا کند. اگر به قسمت واژهآموزی هم نگاه کنیم، آن را برای اولیا گنگ و نامفهوم خواهیم یافت. معلم در تدریس این بخش سلیقهای کار میکند، چراکه توضیحی داده نشده و باعث میشود بچهها ضعف دستوری داشته باشند.» او ادامه داد: «کتابهای سالهای گذشته بهتر بود، چون متنها جذاب بود و از داستانهای ماندگار استفاده میشد؛ ولی الآن بچهها متنهای دو سال گذشتۀ تحصیلی خود را اصلاً به خاطر ندارند و ضعف شدید دستوری و املایی دارند و این به خاطر کتابهاست.»
همچنین یکی دیگر از معلمهای این درس، که نمیخواست نامی از او برده شود، گفت: «متنهای کتاب نسبت به شعرها کیفیت و سطح پایینتری دارند. متنها بسیار خشکند و کودکانه نیستند و با وجود اینکه در کتابهای ادبی مختلف متنهای خوب زیادی داریم، اما جای متنهای ادبی زیبا در کتاب درسی خالی است.»
نتیجهگیری
اگر بخواهیم یک نگاه کلی داشته باشیم، میبینیم که فارغ از آن اشخاصی که بهشدت از مشکلات کتاب گلایه دارند، بعضی از مربیان و منتقدین هم از کتاب به خوبی یاد میکنند و درکل کتاب فارسی دبستان را از بهترین کتابهای آموزش و پرورش میدانند. بعضی هم نقدهایی را به آن وارد میدانند که اگر برطرف شود، کتاب سامان بهتری خواهد یافت. با این حال متأسفانه ارزیابی بنده از کتاب فارسی سوم دبستان، با توجه به نظر پژوهشگران و همینطور تجربۀ شخصیام در تدریس کتاب و نقد ادبی و محتوایی، با نگاه به نظرها و ایدههای حاضر و جمعبندی آنها، این است که این کتاب از نظر محتوایی و فنی بسیار ضعیف عمل کرده و درخور دانشآموز و کتاب فارسی نیست و نمیتواند راضیکننده باشد. با اوصاف ذکر شده و نقدهای وارده، نمیتوانم بپذیرم که این کتاب حتی با توجه به اهداف تدوین شده خود گروه مؤلفین، کتاب موفقی است.
افراد مختلفی از جنبههای مختلف به تحلیل و بررسی محتوا و تکنیک کتابهای درسی از جمله فارسی پرداختهاند، اما باید گفت به نظر میرسد زمانی که برای این تحلیل و بررسی گذاشته میشود، بیشتر از زمانی است که گروه مؤلفان برای تألیف و تدوین گذاشتهاند و نقدها و پیشنهادهایی که داده میشود، ورای محتوای کتاب درسی است و چهبسا نویسندگان حتی به آنها فکر هم نکرده باشند. اما دیگر باید به فکر این بود که مشخصهها و باید و نبایدهای نسبتاً ثابت و انعطافپذیری را تدوین کرد که در صورت نیاز کتابهای آموزشی را با آنها سنجید. نه اینکه صرفاً و مستقیماً به سراغ محتوای کتابها برویم؛ چون اینطور که برمیآید و آموزش و پرورش به ما نشان داده، بخشی از کتابهای درسی از نظر محتوایی ثبات و قوت و عمق لازم را ندارند. انشاالله این دسته نقدها و این پرونده نقطۀ پایانی بر این ضعفها باشد و دروازهای برای تدوین و نگاه به راههای مؤثرتر، بنیادی و ریشهایتر.
منابع
1. کتاب فارسی سوم دبستان، 1397
2. کتاب فارسی سوم دبستان، 1390
3. کتاب فارسی سوم دبستان، 1364
4. راهنمای معلم کتاب فارسی سوم دبستان، 1396
5. فصلنامه علمی پژوهشی و نوآوری های آموزشی، شماره 36 زمستان 89، میزان درگیری برنامه درسی فارسی دوره ابتدایی (پایه سوم و چهارم) با مهارت های سواد خواندن براساس مطالعه بین المللی PIRLS، محسن دیبایی صابر، دکتر حسین جعفری ثانی، دکتر محسن آیتی
6. تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی به لحاظ میزان توجه به مباحث مهدویت، رضا جعفری هرندی
7. چگونگی طرح مسائل مربوط به انقلاب اسلامی و شخصیت امام خمینی (ره) در کتاب های فارسی اول تا پنجم، محمد دانشگر
8. نقد و بررسی کتاب فارسی سوم دبستان، 24فروردین1398، publisha.com
9. تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی بر حسب سازه انگیزه پیشرفت، دکتر حمیدرضا عریضی، احمد عابدی
10. تحلیل محتوای کتاب های درسی بخوانیم و بنویسیم و هدیه های آسمان دوره ابتدایی بر اساس معیارهای برنامه درسی "فلسفه برای کودکان"، سید منصور مرعشی، سید جلال هاشمی، اعظم مقیمی گسک
11. نشریه علمی-پژوهشی و آموزشی ارزشیابی، شماره 37 بهار 96، دسته بندی شاخص های سنجش کیفیت محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی، فریدون یزدانی
12. فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی فرهنگی، دوره هفتم شماره 1، تحلیل محتوای کیفی کتاب های درسی دوره ابتدایی بر مبنای مؤلفه های میراث فرهنگی، ابراهیم صالحی عمران، میمنت عابدینی بلترک، سیروس منصوری