ای امین آمنه l پیامبرانههایی برای بعثت
08 بهمن 1403
17:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: به مناسبت عید مبعث رسول گرامی اسلام(ص) پنج شعر میخوانیم که به پیامبر خاتم و بویژه مبعث ایشان اختصاص دارند. قیصر امینپور، محسن ناصحی، مهدی جهاندارف سیدعلیرضا شفیعی و فاطمه عارفنژاد شاعرانیاند که سرودههای آنان را با هم از نظر میگذرانیم.
1- قیصر امینپور
با ریگهای رهگذر باد
با بوتههای خار
در خیمههای خسته بخوانید
در دشتهای تشنه
با اهل هر قبیله بگویید:
«لات و منات و عزی را
دیگر عزیز و پاک مدارید
این مهر و ماه را مپرستید
اینک
ماهی دگر برآمد و خورشید دیگری»
آه ای امین آمنه، ای ایمان!
باری اگر دوباره درآیی
روی تو را
خورشیدها چنان که ببینند
گلها آفتابپرست تو میشوند
ای آتش هزارۀ زرتشت
از معبد دهان تو خاموش!
ای امّی امین!
میلاد تو ولادت انسان است
-انسان راستین -
□
آن شب چه رفت با تو، نمیدانم
شاید
خود نیز این حدیث ندانی
با تو خدا به راز چه میگفت؟
باری تو خود اگر نه خداگونه بودهای
یارایی کلام خدا را نداشتی
گر بعثت تو سبب عصمت تو بود
آنک چگونه کودک عصمت را
تا موسم بلوغ نبوت رساندهای؟
میلاد تو اگر نه همان بعثت تو بود
□
هان ای پرندههای مهاجر
آنک پرندهای که به هجرت رفت
بیآنکه آشیانه تهی ماند
آن شب مشام خالی بستر
از بوی هجرت تن او پر بود
اما به جای او
ایثار
زیر عبای خوف و خطر خوابید
□
تا چشمهای خویش فرو بست
گفتی
آینۀ تمامنمای خدا شکست
آه ای یتیم آمنه، ای ایمان
دنیا یتیم آمدنت بود
دنیا یتیم رفتنت آمد
□
خیل فرشتگان
با حسرتی ز پاکی جبرآلود
در اختیار پاک تو حیراناند
تو
اسطورهای ز نسل خدایانی؟
یا از تبار آدمیانی؟
تردید در تو نیست
در خویش بنگریم و ببینیم
آیا خود از قبیلۀ انسانیم؟
□
در وقت هر نماز
من با خدا سخن ز تو بسیار گفتهام
بس میکنم دگر که تو را باید
تنها همان خدا بسراید
2- مهدی جهاندار
کيستی ای خندههايت رحمةٌ للعالمين
گيسوانت ليلهالقدر سماوات و زمین
ای اشارتهای ابروهای تو لا ريب فيه
مهربانیهای چشمانت هدیً للمتقين
ای شب معراج، سبحان الذی أسرای من
عروهالوثقیست دامان تو يا حبلالمتين
ايّها المزّمّل امشب تا سحر بيدار باش
تا طلوع فجر قرآنها بخوانی با یقین
در رکوع کيست آن زيباترين انگشتری
راز بگشا ای نماز اولين و آخرين
نخلهای سالها خشکيده خرما میدهند
مینشينی تا کنار اين دل چادرنشين
3- محسن ناصحی
ای آفرینش از تو گرفتهست تار و پود
ای وسعت مقام تو بیمرز و بیحدود
ای کوهها به بردن نام تو در قیام
ای رودها به گفتن ذکر تو در قعود
ای در اذان مأذنهها زنده تا ابد
ای در گلوی هرچه مؤذن پر از سرود
برگرد و از دوباره حرایی بیافرین
پر شد دوباره عرصۀ تاریخ از یهود
آل امیّه شکل جدیدی به خود گرفت
شد کعبه در محاصرۀ آلی از سعود
وقتش رسیده، باز الم یجعلی بخوان
شد وقت آنکه باز ابابیلها فرود...
4- سیدعلیرضا شفیعی
خط به خط احبار در تورات، سرگردان تو
راهبان هر واژه در انجیل، بیسامان تو
ای اشارتهای موسی! یک جهان دیوانهات
ای بشارتهای عیسی! یک جهان حیران تو
در کمال اشتیاق انجیل و تورات و زبور
آمدند اینک به استقبال از قرآن تو
نام تو اشک است روی گونۀ اهل کتاب
آتش شوق است در جان و دل سلمان تو
در پریشانحالی این سجدههای شبزده
آفتاب جاودان، پیشانی تابان تو
جان به لب شد این کویر تشنه از سوز عطش
کاش دریایی شود از جاریِ باران تو
یا اباالقاسم! دل ما خانۀ مهر علیست
ای رسول مهربانی! جان ما و جان تو
5- فاطمه عارفنژاد
باران میآمد با دعای دستهایت
در دشت میرویید گل از رد پایت
هوهو زنان باد از حریمت ذکر میچید
میشد تنفس کرد او را در هوایت
بر آب و آتش اخم و لبخند تو حاکم
از عرش تا فرش، آفرینش خاک پایت
هفت آسمان با چرخش تسبیحت آرام
افلاکیان تسلیم بی چون و چرایت
بیگانه بودی با نگاه بغض و کینه
ای آنکه چشمان غریبان آشنایت
شبهای غمناک مدینه عید میشد
با رؤیت ماه از هلال خندههایت
پیغمبران، مؤمن به قرآنت از آغاز
ادیان، مسلمانِ شکوه ربنایت
وقت دعا داوود را مبهوت میکرد
آهنگ شورانگیز و شیرین صدایت
تنها پناه گریههای بیکساناند
آنان که جاشان دادهای تحت کسایت
ثابت شده با مهر بیاندازۀ تو
حدّی ندارد مهربانی خدایت
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.