غزلی فاطمی از سیدفضل الله قدسی شاعر افغانستانی
فراق فاطمه را بوتراب باور کرد
24 فروردین 1392
15:35 |
0 نظر
|
امتیاز:
2.67 با 3 رای
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
شبانه بغض گلو گیر من کنار بقیع
شکست و دیده ز دل اشک دانه دانه گرفت
کنار پنجرهها دیدگان پر اشکم
سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت
نشان شعله و درد و نوای زهرا را
توان هنوز ز دیوار و بام خانه گرفت
مصیبتی است علی را که پیش چشمانش
عدو امید دلش را به تازیانه گرفت
چه گفت فاطمه کانگونه با تأثر و غم
علی مراسم تدفین او شبانه گرفت
فراق فاطمه را بوتراب باور کرد
شبی که چوبه تابوت را به شانه گرفت
شعر از سید فضل الله قدسی
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.