موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
در پروندۀ شعر فاطمی

ای مادرِ عزیزِ همه عالم | شعری فاطمی از «سیدعلی موسوی گرمارودی»

08 بهمن 1398 15:33 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
ای مادرِ عزیزِ همه عالم | شعری فاطمی از «سیدعلی موسوی گرمارودی»

شهرستان ادب: پروندۀ شعر فاطمی سایت شهرستان ادب را با شعری از استاد «سیدعلی موسوی گرمارودی» که در مقام بانوی اسلام، حضرت صدیقۀ کبری، سروده شده است، به‌روز می‌کنیم:

یک‌روز

تا شامگاه دیر

ماندم کنار پنجرۀ بستۀ اطاق

وز پشت شیشه‌ها

آن دورهای دور

شب، از کنار کاسۀ وارون آسمان   

خونابه‌های پیکر خورشید مرده را

آرام می‌مکید.

وین‌سوی پنجره

خفاش‌های غمزدگی بال می‌زدند

در حفره‌های بستۀ ذهن پریش من

 گویی هزار دانه غم ناشناس را

غربال می‌زدند!  

 

دیگر درون خانه مجال نفس نماند

در تنگنای خانه مرا تنگ شد نفس

وین پنجره، چو پنجرۀ بستۀ قفس.

رفتم برون

چون مرغ پرگشوده، پریدم، رها شدم.

رفتم که خویش را

یک چند بین مردم این شهر، گم کنم

شهر، از شکوه شامگاهان پر نشاط بود  

ـ یا از نشاط شامگهان پرشکوه بود ـ

گویی که نور روشن صدها چراغ شهر

یک صبح تازه بود که در شهر می‌شکفت.

رفتم درون مردم انبوه رهگذر

چون جویبار رفتم و در موج گم شدم...

 

اما، به‌ناگهان،

دیدم کنار راهگذاران شاد شهر

یک خردسال کودک افسردۀ نژند

ـ یک پا میان لای و لجن‌های جوی آب‌ ـ

دور از خروش کاذب شهر، ایستاده بود،

ـ چون: برکرانه‌های افق تک‌ستاره‌ای ـ

با حالتی که سخت غم‌انگیز و ساده بود.

 

 چون بره‌های خرد جدا مانده از گله

از گرمگاه سینه به بانگی خروشناک

با گریه‌های تلخ، صدا می‌کرد:

                         مادر!

 

اینک منم:

آن طفل دورماندۀ گمگشته

آن خردسال‌کودک سرگشته

ای مادر عزیز همه عالم!

کو مهربار دامن پاکت، کو؟


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • ای مادرِ عزیزِ همه عالم | شعری فاطمی از «سیدعلی موسوی گرمارودی»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.