از جلمۀ کسانی که نقش مؤثری در معرفی و بازشناساندن مرحوم محسن پزشکیان به جامعۀ ادبی کشور داشت، دکتر محمدرضا ترکی، عضو هیئت علمی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران و مدیر گروه ادبیات انقلاب اسلامی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. ایشان که به واسطۀ مسئولیت خود در فرهنگستان، اولین فردی بود که جهت انتشار کتاب شش دفتر پزشکیان محل رجوع قرار گرفت، با توجه به ذوق هنری و دانش ادبی بالایی که داشت، در بدو مواجهه با این اثر، استعداد شگرفی را در پس چهرۀ غبارگرفته و فراموششدۀ مؤلف آن شناسایی کرد و پس از آن از هیچگونه تلاشی در جهت معرفی صاحب آن فروگذار نبود. صحبتهای کوتاه او دربارۀ پزشکیان را با هم میخوانیم:
یک موقعی بود که من با مجلۀ شعر همکاری میکردم. در آنجا یک بخشی به نام بومیسرود داشتیم که در آن اشعار محلی را معرفی میکردیم. یکی از مقالاتی که ما آنجا منتشر کردیم، تعدادی از سرودههای مرحوم پزشکیان بود که با لهجۀ محلی مردم کازرون سروده شده بود که یکی از دوستان زحمت کشیده بود و آنها را به فارسی معیار و رایج برگردانده بودند. وقتی که من آنها را خواندم، دیدم که این شاعر چقدر شاعر خوبی است. فکر میکنم سال 70 بود. البته آنموقع ما اطلاع بیشتری پیدا نکردیم و نمیدانستیم که ایشان یک مجموعه با چنین حجمی دارد، بهویژه اشعار نو و نمونههای خوب غزل. بعد سالها که گذشت. آقای عمادالدین شیخالحکمایی که از دوستان فاضل ما هست و خودشان اهل کازرون هستند، مجموعۀ کامل اشعار مرحوم پزشکیان را برای ما آوردند و پیشنهاد کردند که این کتاب خوب است چاپ بشود. بهنظرم یکی از اقدامات خوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سالهای اخیر انتشار همین کتاب بود. یک شاعر ناشناخته و یک کسی که هنوز جای دارد که بحثهای بیشتر در مورد شعر و شخصیتش بشود، آثارش برای اولینبار بعد از گذشت سیوچند سال، از طریق یک مرکز معتبر علمی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی باشد منتشر شد. امیدواریم از این به بعد هم محققین، صاحبنظران و منتقدان توجه بیشتری به شعر پزشکیان و آثاری از این دست بکنند.
اگر بخواهم اشارهای هم به خود اشعار بکنم باید بگویم من در شعر مرحوم پزشکیان، سلامت روانی شعر قیصر امینپور را میبینم. حماسۀ شعر مرحوم نصرالله مردانی را میبینم. روح انقلابی و در عین حال پر از صمیمیت خاص سلمان هراتی را میبینم. البته با ویژگیهای خاصی که در خود شعر ایشان است. یک شعر جاندار و پرتپش. شعری که ریشه در ادبیات و فرهنگ جنوب کشور دارد. ما حزن و حماسۀ مردم جنوب را در اشعار مرحوم پزشکیان به وضوح میبینیم. یک شعر شناسنامهدار و باهویت است، گرچه مرحوم پزشکیان از لحاظ عمر فرصت زیادی نداشتند و متأسفانه در حدود سی و دو سالگی از دنیا رفتند. اما بهنظرم میرسد که بهویژه در سالهای آخر عمرشان آن استعداد شگفتانگیز خودشان را بهخوبی متجلی کردند. بههرحال پزشکیان برای من یک حسرت همیشگی است. بهنظرم میآید که اگر این شاعر عمر بیشتری مییافت، هم خود او هنوز جای این را داشت که افقهای بیشتری را کشف بکند و به جاهای بهتر و تجربیات بهتری برسد، هم میتوانست شعر و ادبیات ما را همراه با خودش بالا بیاورد و تعالی ببخشد.
دربارۀ شعرهای ایشان حرف زیاد میشود زد. ویژگی اساسی شعرهای ایشان این است که آینۀ زمان خویش است. یعنی شما حوادث مهم، بهویژه آن شرایط سالهای قبل از انقلاب را از منظر یک انسان مبارز و کاملاً سیاسی در شعرهای ایشان میبینید. میان کلمات و سطرهای ایشان یک شاعری نفس میکشد که واقعاً حماسه و مبارزه با وجودش عجین شده است. بههرحال بهنظرم میآید که شعر او بازتاب روزگار خویش است و بخش قابلتوجهی از سالهای دهۀ 50 و دهه 40 را میشود در شعر ایشان دید.
باید فرصت بهتری باشد برای خواندن شعرهای ایشان، چون سطر سطر شعرهای ایشان قابل تحلیل است. میشود خیلی از اشاراتش را نشان داد و دربارۀ آنها نکات زیادی میشود گفت. اینها وظیفه کسانی است که با ادبیات معاصر مأنوستر هستند و بهطور تخصصیتری به این حیطه نگاه میکنند.
آقای پزشکیان یک شخصیت با جنبههای مختلف است. آدمی است هنرمند. اولاً شاعر خیلی باسوادی است. چون ادبیات را در دانشگاه و پیش استادان بزرگ خوانده. زبان و شعر فارسی را خوب میداند. در خانوادهای بزرگ شده که کاملاً با ادبیات مأنوس بودند. درعینحال آدمی است که هنرش منحصر به شعر نیست. در نقاشی، خط، تئاتر و احیاناً در موسیقی و سایر جنبههای دیگر هم فعالیت داشته؛ حتی در تحقیقات علمی و در عرصۀ مردمشناسی و فرهنگ عامه. در همۀ این زمینهها آدمی است که صاحبنظر است. در برخی از زمینهها غزل و شعر نوی او از نمونههای خیلی خوب شعر امروز میتواند محسوب بشود. درواقع ما با یک انسان تکبعدی، حتی دو سه بعدی روبهرو نیستیم. انسانی است با جنبههای مختلف. ابعاد مختلفی در او دیده میشود. آدم مبارزی است. مناعت طبع ایشان شگفتانگیز است. در تمام سالهای قبل از انقلاب ایشان اشعارش را مطلقاً منتشر نکرده است. بعد از انقلاب هم که فرصت این کار برایشان حاصل نشده. از لحاظ شخصیتی بهنظرمیرسد که در سالهای پایانی عمرشان شاهد یک تحول روحی جدی هستیم. ایشان از جمله کسانی نبودند که بهخاطر فضا و جو سیاسی به سمت مفاهیم مذهبی آمده باشد. با تمام وجودش، تمام کلمات شعرش، تمام سلولهای شعرش، گواهی میدهد انسانی است که آن تحول روحی خاصی برایش بهوجود آمده، بهویژه در سالهای پایانی عمرش، این تحول را در شعرها و آثارش میبینیم. باز هم تأکید میکنم که شاید نام دیگر محسن پزشکیان شاید آن اندوه و حسرتی باشد که در ما برمیانگیزد و همیشه این فکر را در ما زنده میکند که اگر او بود... ای کاش بود... ای کاش شعر او در یک حادثه و صانحه به پایان نمیرسید.
امیدواریم که رحمت و مغفرت خدا شامل حالش بشود.
محمدرضا ترکی
دیگر مطالب پرونده:
مقدمۀ پروندهای برای مرحوم محسن پزشکیان
مروري اجمالي بر زندگي کوتاه محسن پزشکيان
یادداشت شفاهی یوسفعلی میرشکاک دربارۀ مرحوم محسن پزشکیان
ميزگرد نقد و بررسي مجموعه شعر شش دفتر محسن پزشکيان در شهر كتاب
گفتوگو با مليحه کشاورز همسر محسن پزشکيان
یادداشت علی داودی به ياد شاعري که در جاده از ياد رفت
خاطرۀ محمدعلی اینانلو از محسن پزشکیان
گفتگو با مصطفي رحماندوست از دوستان و همكلاسيهاي محسن پزشكيان
انتشار طرحهایی از محسن پزشکیان برای اولینبار
قلممويهاي از محمد تمدن در سوگ محسن پزشکيان
خاطرهخوانی فرامرز طالبی از روزهای صحنه و نمایش محسن پزشکیان
غزلی از مرحوم نصرالله مردانی، تقدیم به مرحوم محسن پزشکیان
محسن پزشکيان به روايت دوست و همکلاسياش محمدعلی شاکری یکتا
یادداشت شفاهی دکتر محمدرضا ترکی دربارۀ محسن پزشکیان
مقدمۀ سیدعلی میرافضلی بر کتاب «شش دفتر»
مقدمۀ عمادالدین شیخالحکمایی بر کتاب «شش دفتر»
شعری از محدعلی شاکری یکتا، به یاد محسن پزشکیان و نازنینش
اهدای جایزه «صبح بنارس» به همسر مرحوم پزشکیان