خبرگزاری فارس- مهناز سعیدحسینی: شاعر است و جلسات شعری منظم، شعر است و نقد استادان دلسوز و عشق است و شعر که ممکن است سرک به هر خانهای بکشد و سراغ هر دلی را بگیرد اما معدود هستند آدمهایی که بتوانند خوب شعر بگویند و اگر خوب شعر گفتند، از موضوعات خوب هم بسرایند و به وقت دفاع و ایستادن هم جانانه بایستند و با شعرشان مانند یک سرباز مقابل حملهها را بگیرند و مثل مهتاب فضای شبههها و تردیدها را در یک شب تاریک روشن کنند.
** شاعری و آموختن فوت کوزه گری
و شاعر هر چه قدر هم که خوب شعر بگوید مانند هر هنرمندی احتیاج به یک استاد دلسوز دارد که دستش را بگیرد و پا به پا ببرد. استادی که شعرهایش را بشنود، نقد کند و راه را از چاه نشان دهد. یک شاعر جوان علاوه بر اینکه باید فن بیان و شیوه ساخت شعر را بداند و به دانستههای شاعری مجهز شود، نیاز دارد که بیاموزد خمیره شعرش و جان مایه مطالبش را از چه گلی تهیه کند که نتیجه کارش بر دلها بنشیند و ماندگار شود. از همه اینها مهمتر اینکه شاعر جوان باید بداند که جان شعرش و در مجموع جان شاعر چگونه باید باشد که ذهن و دلش دسترسی به سطوح بالاتر معرفت داشته باشد و درک و دریافتش نزدیکتر به حقیقت. همه اینها استاد و مرید می خواهد برای آموزش شاعر جوانی که در ابتدای راه است و اردوی آفتابگردانهای شهرستان ادب از همین جا شروع شد...
پیش از این، 3 دوره از اردوی آفتابگردانها برای شاعران جوان از جنس ذکور برگزار شد اما این بار یعنی هفته گذشته بانوان شاعر جوان از سراسر کشور و از شهر و دیارهای متفاوت، کنار هم در اردویی جمع شدند تا مهارتهایی را بیاموزند که یک شاعر برای شاعری نیاز دارد و حداقلش اینکه اگر اردوی 3 روزه زمان کمی برای آموختن همه این مهارتها است، دست کم سرنخ را بیابند و راه را بشناسند.
**تجدید مطلعی برای شعر انقلاب
در 3 روزی که این بانوان شاعر در اردو کنار هم گرد آمده بودند اسماعیلی امینی از عناصر شعر با این شاعران جوان سخن گفت که اصولا شعر چه چیزی است و چه عناصری دارد تا شاعران بدانند به چه متنی شعر میگویند و شعر نیاز به چه چیزهایی دارد. وحید جلیلی در کلاسی با عنوان تجدید مطلع شعر انقلاب با شاعران از ارتباط دو سویه شعر و انقلاب سخن گفت و از آنها خواست که باید بیش از پیش فعال باشند و برای دفاع از انقلاب و اسلام در صحنه.
مرتضی امیری اسفندقه موضوع مهمی چون جان شعر و جان شاعر را پیش کشید و گفت جان شاعر اساسا به سمت ناپاکیها و پلشتیها نمیرود و اگر هم برود به دنبال یک زیبایی است که دیگران آن را ندیدهاند، گلی را میان مردابی نشان میدهد و بدون آلوده شدن دامنش میگذرد. سعید حدادیان هم در سخنانش از شعر و زندگی برای بانوان شاعر گفت که سعی کنند از خودشان عاقبت به خیری به جا بگذارند. به آنها توصیه کرد از هر موضوعی شعر نگویند و یادشان آورد که به عنوان یک بانوی مسلمان شاعر چه توقعاتی از آنها میرود.
**فرصتی برای محک شعرها
و همه اینها در کنار هم مجموعهای شد در ذهن شاعران جوانی که همه ذوق سرشاری داشتند و دستی بر شعر. علاوه بر آموختن و گفتن استادان از شعر و شاعری و انقلاب، بانوان شاعر در یک فرصت 3 روزه فرصت داشتند در جلسههای شعر خوانی با عنوان کارگاههای نقد شعر، خودشان را در بوته نقد برجستهترین استادان شعری کشور و دیگر شاعران قرار دهند. در این کارگاهها شاعران و منتقدانی چون اسماعیل امینی، حمیدرضا شکارسری، محمدمهدی سیار، راضیه رجایی، فاطمه طارمی، جواد محقق، مصطفی محدثی خراسانی، علی داودی، میلاد عرفان پور، محمدحسین نعمتی، فریبا یوسفی و کبری موسوی قهفرخی حضور داشتند و شعرها را میشنیدند و نقد میکردند.
**بانوانی ماه سیما و آفتاب سیرت
فکرش را بکنید جمعی باشند از دختران و بانوان جوان غالبا دهه هفتادی، همه محجبه، همه شاعر، همه محصل و دانشگاه دیده، همه مرتب و منظم، زیبا و محجوب، مودب و خوش آتیه که از سراسر کشور جمع شده باشند و شعرهایی بگویند که در استواری و دقت چیزی کم نداشته باشد و در مضمون و محتوا تنه به شعر شاعران انقلابی نسلهای قبلتر بزند. در حلقه آفتابگردانها میتوانستید بانوانی ماه سیما و آفتاب سیرت را ببنید که هر یک از دیاری آمده بودند و هر یک دلی داشتند و دریایی از شعر و ذوق و قریحه و اندیشه...
**روزگار شعر ما هر روز بهتر از دیروز
ممکن بود قوت شعر یکی از دیگری کمی کمتر باشد و استاد شاعری به یکی بگوید شعرت بیشتر مناسب سرود است تا برازنده نام شعر اما به قدری جمع این استعدادهای جوان خوش آتیه در یک جا و در کنار هم خوش آهنگ بود که در آینده اگر حمایت شوند میتوانند طاهره صفارزاده باشند یا از او بالاتر و چه عیبی دارد و چه منعی که روزگار شعر ما هر روز بهتر از دیروز باشد؟ جالب اینکه این بانوان شاعر که نام انقلاب اسلامی را همراه با خود یدک میکشیدند و غالبا دهه هفتادی بودند، نه در حجابشان هیچ کم از شیرزنان اوایل انقلاب نداشتند و نه در روحیه و عشقشان به خمینی و انقلاب اسلامی، تا حدی که به سختی میشد باور کرد اینها در روزگاری متولد شدهاند که هیچ تصوری از سالهای اوایل انقلاب یا حتی رهبر این انقلاب بزرگ ندارند و حتی مانند دهه شصتیها دوران کودکیشان هم درکی از امامشان هم نداشتهاند.
**شعرهایی استوار و تحسین برانگیز
به سختی میشد باور کرد که موتور شعر و ذهن بسیاری از این دخترکان در سرودن شعرهایی مناسب اوضاع سیاسی روز آن قدر خوب کار کند که انگار سالها درس بصیرت انقلابی خواندهاند و روزهای انقلاب را از نزدیک درک کردهاند... و بعضی شعرها به قدری خوب بود که استادان حاضر در جلسه، حرفی برای نقد شعر نداشتند و تحسین می کردند و تشویق دیگر شاعران حاضر و صدای آفرین گفتنهایشان فضا را پر میکرد...
**دهها پروین و طاهره صفارزاده
فکرش را بکنید اگر این راه همین گونه ادامه پیدا کند، اگر این بانوان شاعر همین طور دیده شوند و از محضر استادان درجه یک شعر و ادب و اخلاق بهره ببرند، ما میتوانیم در 10-20 سال آینده بانوان شاعری را داشته باشیم که هم تراز پروین اعتصامی یا بالاتر ایستاده باشد، یا چندین طاهره صفارزاده شاعر و مترجم و قرآن پژوه همه فن حریف داشته باشیم و شعرهای استوار که از دلهای آرام و استوارتر میجوشند و چرا نداشته باشیم و چه منعی دارد و چه راهی بسته است؟ که امروز بارقههایی پس امیدوار کننده از از آتیه شعر انقلاب اسلامی دیده میشود...