شهرستان ادب: در کتب روایی شعرها و عاشقانههای زیبایی از حضرت خدیجه (سلامالله علیها) در ستایش همسر بزرگوارشان حضرت محمد مصطفی (صلالله علیه و آله و سلم) به جا مانده است که به جز مهربانی و صمیمیت نسبت به پیامبر، روایتگرِ علاقه و تسلط این بانوی بزرگ مسلمان بر شعر و ادب است. یکی از این شعرها که در بحارالانوار نیز نقل شده است غزلی است که درک معنا و دریافت زیباییهایش برای فارسی زبانان نیز دشوار نیست. ما بی دانستنِ زبان عربی حتی میتوانیم ایهام تناسبِ بیت آخر (با واژهی «بیت») را هم تشخیص دهیم. در سالروز وفات این بانوی گرامی و برای بزرگداشت یاد و نامشان در دل مسلمانان به خوانش این شعر میپردازیم.
پس از نخستین دیدار، آن هنگام که پیامبر اسلام با بانو خدیجه وداع میکنند و سوار بر مرکب از ایشان دور میشوند، حضرت خدیجه این غزل را میسرایند:
قلب المحبّ الی الاحباب مجذوب
و جسمه بید الاسقام منهوب
و قائل کیف طعم الحبّ قلت له
الحبّ عذب و لکن فیه تعذیب
افدی الذین علی خدّی لبعدهم
دمی و دمعی مسفوح و مسکوب
ما فی الخیام و قد صارت رکابهم جمّاً
الّا محبّ له فی القلب محبوب
کانمّا یوسف فی کلّ ناحیة
والحزن فی کل بیت فیه یعقوب
ترجمهی منظوم این ابیات حضرت خدیجه به ترتیب (و تاحد زیادی وفادار به متن) از این قرار است:
دلِ عاشق به دوستان بسته است
گرچه از درد، جسم او خسته است
گر بپرسند چیست مزهی عشق
به هم این نیش و نوش پیوسته است
جان به قربانِ آنکه در دوریش
چشم من اشکبار و خونبار است
دل هر خیمه شد تهی ز سوار
به جز آن دل، که خیمهی یار است
تا که یوسف ز دیده پنهان است
بیتِ یعقوب، بیت الاحزان است