یادداشت حمیدرضا اکبری شروه بر «در آفریقا همه چیز سیاه است»
20 مرداد 1393
02:17 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
شهرستان ادب: حمیدرضا اکبری شروه شاعر و پژوهشگر به تازگی یادداشتی را در وبلاگ خود درباره کتاب «در آفریقا همه چیز سیاه است» منتشر کرده است که در ادامه میخوانید.
«ته سیگار را زیر پا له میکنم. از صدای پایم سربازی هراسان بر میگردد طرفم، سرنیزهای دستش است. دارد چهار چنگولی سنگرش را گودتر میکند. وقتی راه میافتم هن و هن اش را پشت سرم میشنوم.» (ص- 9) با وجودی که موضوع اصلی این نوع ادبی جنگ و مسایل مربوط به آن است، اما رویکرد هر نویسندهای به موضوع جنگ متفاوت میباشد . وقتی میگوییم ادبیات جنگ ما با چند موضوع سرو کار داریم. اول: موضوع جنگ و دیدگاهی که نویسنده از آن دارد. دوم: مسئله ادبیات و کار کرد آن و اینکه نویسنده چه انتظاری از ادبیات دارد .در کنارهم قرار گرفتن و تلفیق این چند مسئله ادبیات جنگ را بوجود میآورد و منجر به خلق آثاری در این مقوله میشود. بر این اساس هر یک از آثار داستانی با توجه به برخورد نویسنده با این دو معیار در گروههای متفاوتی قرار میگیرند .(رهگذر -170)
ساسان ناطق در این مجموعه با زبانی ساده و روایتی بی تکلف توانسته گوشهای از جنگ هشت ساله را در دو جبهه خودی و عراقی باز خوانی داستانی نماید . ناطق در در زبان مجموعه اش توانسته با توجه به تفاوت در دستگاههای زبانی افراد کتابش به یک نظام زبانی معین برسد .بدین سان باید گفت : دستگاه زبانی راوی نیز در تفاوت با دستگاههای زبانی دیگر اشخاص در دل این مجموعه نهفته است.
در کل باید گفت هر اثر ادبی فشرده جهان زبانی مؤلف و تجلی کار کردهای گوناگون دستگاه زبانی خود اوست . در هر صورت نویسنده توانسته زبان روایی خود را حفظ کرده و از این چهار چوب ، دستگاه زبانی که برای خود تعریف کرده است خارج نزند . مطلب دیگر مضمون آثار میباشد که ابزاری برای بیان موضوع شده اند. و این مضمون در کلمات شکل گرفته و حاصلش داستانهایی ست که در عین سادگی از یک فضای یکدست برخوردار میباشد. آنچه باز مورد نظر من واقع شده است تحقق متن میباشد. البته یک متن واحد بالقوه میتواند به چندین شکل مختلف تحقق یابد و هیچ قرائتی هرگز نمیتواند این امکان بالقوه را به کلی به پایان برساند. چرا که هر فرد خواننده خلأ درون متن را به روش خودش پر میکند و بدین ترتیب سایر حالتهای ممکن را حذف میکند. (کیت گرین و جیل لبیهات /ص 270)
«مرد عینک ته استکانی ، دست مالید پشت گردنش وگفت : من کمک آرپی جی زن ام یه ساعت پیش گفت میره توالت اما هنوز نیومده! و ...» (ص-38) آنچه نیز باید بازگو نمایم در خوانش داستانهای این مجموعه طبق نظر تحلیلگران وادی داستان، داستانها در مسیری مشخص پیش میروند و این خود باعث گردیده است تأثیر خوبی بر ذهن خواننده بگذارد. ما رو در روی حوادثی میباشیم که به ترتیب توالی زمانی پشت سر هم قرار گرفته و خواننده را به انتها میرساند . داستانهای خطی "در آفریقا همه چیز سیاه است" ؛ هرچند روایت و بازخوانی خاطرات سربازان عراقی میباشد اما همین شیوه خطی نویسنده بر تاثیرگذار بودن مجموعه بر مخاطب افزوده است .
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
چهارشنبه, 28 فروردین,1398
چهارشنبه, 28 فروردین,1398