شهرستان ادب: سومین جلسه از سلسه نشستهای تخصصی داستان، در آستانهی سالگرد کودتای ٢۸ مرداد، روز یکشنبه ٢۶ مردادماه ۱۳۹۳ با عنوان «ادبیات سیاسی» و با حضور اساتید ادبیات داستانی دکتر محمد حنیف و دکتر حمید عبداللهیان در محل موسسهی شهرستان ادب برگزار شد.
در آغاز این نشست، پس از قرائت قرآن و پخش نماهنگ، سیدحسین موسوینیا، ضمن عرض سلام و خوشآمدگویی به حاضرین در جلسه، سالروز آزادسازی اسرای ایرانی را گرامی داشت و پس از آن از اساتید دعوت کرد تا آغازگر بحث ادبیات سیاسی باشند.
شاهنامه ریشه در ادبیات سیاسی دارد
آغازگر صحبتها، دکتر محمد حنیف بود که با موضوع داستان سیاسی و انقلاب سخنان خود را آغاز نمود. وی در ابتدا تعریفی از ادبیات داستانی سیاسی ارائه داد: «اگر داستان به آثار روایتی منثوری اطلاق میشود که جنبهی خلاقهی آنها برتری داشته باشد و سیاست هم در لغت به معنای پاسداشتن مُلک ونقطهی اصلی سیاست قدرت سازمانیافته باشد و بر این اساس اگر ما قبول داشتهباشیم که داستان سیاسی وجود دارد، در آن صورت داستان سیاسی عبارت است از داستانی که شخصیت اصلی و یا حوادث اصلی آن درگیر با قدرت سیاسی است؛ چه له قدرت و چه علیه.» پس از این مقدمهی کوتاه و دقیق، وی به سراغ تاریخچهی ادبیات سیاسی رفته و نگاهی اجمالی نیز به آن داشت: «در ادبیات ایرانی و غیرایرانی بسیاری از داستانهای معروف ریشه در ادبیات داستانی سیاسی داشتهاند؛ شاهنامه و مکارمالاخلاق از نمونههای ایرانی و کلیله و دمنه و سعادتنامه از نمونههای غیرایرانی آن هستند.»
این نویسنده و پژوهشگر ادبی سپس اشارهای به کتب معتبر در خصوص این شاخه از ادبیات داشت. کتابهایی چون «رمان سیاسی و گسترش آن در انگلستان» نوشتهی موریس ادمون اپیر که در سال ۱۹٢۴ توسط دانشگاه آکسفورد به چاپ رسیدهاست، «رمان رادیکال در ایالات متحدهی امریکا از ۱۹٠٠ تا ۱۹۵۴» عنوان کتاب دیگری است که در سال ۱۹۶۵ منتشر شدهاست. کتاب سوم، «رمان سیاسی امریکا در دورهی مدرن از ۱۹٠٠ تا ۱۹۶٠» است که نگاه تازهای را به رمان سیاسی ارائه داد. «رمان سیاسی امریکا» در سال ۱۹۶۶ کتاب پهارمی است که به دفاع از ادبیات سیاسی میپردازد و آن را به عنوان گونهای پذیرفتهشده تلقی میکند. «ادبیات داستانی سیاسی»، «سیاست و رمان»، «بازنمود رادیکال» تا «رمان سیاسی» که آخرین کتابی است که در حوزهی ادبیات سیاسی نوشتهشدهاست.
وی افزود: «مصادیق زیادی برای ادبیات داستانی سیاسی وجود دارد. «مادر ماکسیم گورکی چگونه فولاد آبدیده شد»، «قلعهی حیوانات»، «خرمگس»، «گفتگور در کاتدرال» و «خوشههای خشم جان اشتاین بک» نمونههایی از ادبیات جهان و «طبل آتش»، «گرگسالی»، «رازهای سرزمین من» و «زمستان ۶٢» نمونههای ایرانی از ادبیات سیاسی است.»
به عقیدهی وی، رمانها در مجموع به چهار دلیل توقیف میشوند: دلایل سیاسی، اخلاقی، مذهبی و اجتماعی.
خاستگاه رمان و رابطهی آن با سیاست، سرفصل دیگری بود که وی در سخنان خود به آن اشاره نمود. رمان از وقتی متولد میشود، به دلایلی چون وجود پیرنگ و حضور شخصیت به جای قهرمان، خاصیتی ضدسنتی دارد، در برابر حاکمیت قرار میگیرد و بنابراین رابطهی آن با سیاست از ابتدا رابطهای معکوس را شکل میدهد.
دکتر حنیف پس از این، زیرگونههای داستان سیاسی را به چند دسته تقسیم کرد: «دستهی نخست دستهای است که داستانها در آن به مفهوم قدرت و سیاست میپردازند. مانند «ن و القلم» از جلال آلاحمد و «کوری» اثر ژوزه ساراماگو. دستهی دوم شامل داستانهایی است که به درگیریهای گروهها و سازمانهای سیاسی با گروههای خارجی میپردازد. مانند «خرمگس» اثر لیلیان وینیچ و «آتش در خرمن» از حسین فتاحی. دستهی سوم داستانهایی را در بر میگیرد که از طریق رمز و نماد به نقد نظامهای سیاسی حاکم میپردازند و یا راه مبارزه ارائه میدهند. مانند «قلعهی حیوانات» از جرج اورول و «ماهی سیاهی کوچولو» اثر صمد بهرنگی. گروه بعدی داستانهایی است که به صورت واقعگرایانه به نقد نظامهای سیاسی میپردازند. مانند «شوخی» اثر میلان کوندرا و «روزهای برفی» از قاسمعلی فراست. گروه پنجم مشتمل بر داستانهایی است که به درگیری گروههای داخلی با حکومت حاکم میپردازند. مانند «گفتگو در کاتدرال» اثر ماریو بارگاس یوسا و «طبل آتش شیرزادی». دستهی ششم، داستانهایی هستند که با پرداختن به مصائب و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مختلف مردم با نظام حاکم ستیز میکنند. مانند «خوشههای خشم» اثر جان اشتاین بک و «عزاداران بیل» اثر غلامحسین ساعدی. و گروه آخر، مربوط به داستانهایی است که به درگیریهای میان دو کشور میپردازند. مانند داستانهای جنگی و داستانهایی که به جنگ سرد میپردازند.»
این پژوهشگر ادبیات در خصوص وضعیت ادبیات سیاسی در ایران در دوران معاصر افزود: «قبل از انقلاب یکی از گروههایی که بر دیگر گونههای داستانی توفق داشت، رئالیسم سوسیالیستی بود که در حقیقت با نگاهی به کتابهایی چون «دن آرام» و «مادر ماکسیم گورکی» نوشتهشد. کسانی مثل منصور یاقوتی و علیاشرف درویشیان و برخی دیگر در این راستان قلم زدند. باید توجه داشت که بعضی از افراد رئالیسم سوسیالیستی را با رئالیسم اجتماعی یکی میگرفتند؛ در حالی که این دو نوع کاملا مجزا از یکدیگر هستند. رئالیسم انتقادی یا اجتماعی در حقیقت مربوط به این است که کار داستان شناخت تاریخ و روابط اجتماعی و رسیدن به راه حل است در حالی که رئالیسم سوسیالیستی که از سال ۱۹٢۴ در شوروی متداول شد ولی از سال ۱۹۳۳ توسط ماکسیم گورکی تدوین شد. این نوع از داستان چند مشخصه دارد که آن را از رئالیسم انتقادی مجزا میکند: یکی از آنها، اصالت دادن به کار است و معتقدند که کار یک قدرت خلاقه دارد و وظیفهی داستان بسط و نشاندادن آن است. دیگری مربوط به این است که داستانهای رئالیسم سوسیالیستی دنیا را آنگونه که باید باشد نشان میدهند نه آنگونه که هست.»
۱۳۴۳ تا ۱۳۵۵، دوره خلق آثار ماندگار ادبیات سیاسی
محمد حنیف، با اشاره به اینکه ادبیات داستانی سیاسی را نمیتوان فارغ از تاریخ سیاسی آن مورد توجه قرار داد و برای روشنتر شدن موضوع، تاریخ را به چند دورهی مشخص تقسیم کرد: «دورهی نخست از سال ۱٢۸۵ هجری شمسی تا سال ۱۳٠٠. از ویژگیهای سیاسی این دوره، هرج و مرج بر تمرین دموکراسی نیمبند است.
دورهی دوم از ۱۳٠۱ تا ۱۳٢٠ است که میتوان آن را دورهی استبداد و نوگرایی نامید؛ دورهی سوم از ۱۳٢۱ تا ۱۳۳٢ را شامل میشود و ویژگی آن گریز از استبداد و آزادی به سوی دموکراسی رفتن است. دورهی چهارم از ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۸ که دورهای از خفقان را کشور تجربه میکند. دورهی پنجم از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴٢ است که بعد از طرح ترومن و فشار به دولت ایران آزادی و دموکراسیای نیمبند ما شاهد آن هستیم. دورهی ششم از ۱۳۴۳ آغاز شده و تا ۱۳۵۵ ادامه داشتهاست. خفقان و توسعهی اجتماعی و اقتصادی از مشخصههای این دوره است. دورهی هفتم از ۱۳۵۶ تا ۱۳۵7 فضای باز سیاسی و انقلاب را تشکیل میدهد. دورهی هشتم از ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ است که مشتمل بر آزادی وسیع پس از انقلاب و توسعهی کتابخوانی است. دورهی نهم از ۱۳۶٠ تا ۱۳۶7، شرایط جنگی، درگیریهای داخلی و محدودیتها و اصولگرایی است. دورهی دهم از ۱۳۶۸ تا ۱۳7۶ توسعهی اقتصادی و زمینههای تساهل و تسامح از مشخصههای آن است. دورهی یازدهم از ۱۳77 تا ۱۳۸۴ است که اصلاحات مشخصهی آن است.دورهی دوزاهم ۱۳۸۴ تا ۱۳۹٢ است که بازگشت به اصولگرایی را در آن شاهد هستیم و دورهی سیزدهم از سال ۱۳۹٢ به بعد است که دورهی اعتدال را تشکیل میدهد.»
وی سپس در اینباره اشاره کرد: «دورهی نخست که طلیعهی داستاننویسی سیاسی است، ما شاهد چند اثر داستانی برجسته هستیم. داستان «ستارگان فریبخورده» از فتحعلی آخوندزاده و «سیاحتنامهی ابراهیمبیگ» اثر زینالعابدین مراغهای، «مسالکالمحسنین» از طالبوف و چندین اثر دیگر همه در این موارد وجود دارد. دورهی دوم، دارای ویژگیهایی چون استقرار دیکتاتوری، دستگیری گروه موسوم به ۵۳ نفر، نظامیگری، ملیگرایی، مدرنگرایی، اخذ فرهنگ و علوم غرب از جمله فرستادن دانشجویان به خارج از کشور برای تحصیل و حضور جدیتر زنان در حوزهی ادبیات داستانی، تقویت تمایل به نوشتن در اردوگاه شرق و غرب است. در این دوره کتابهای سیاسی کمتری را میتوان یافت؛ هرچند که بخشهایی از کتاب «یکی بود یکی نبود» اثر محمدعلی جمالزاده کاملا سیاسی است، عدهای بر این باورند که «بوف کور» دیدگاه سیاسی به اوضاع داشتهاست. در دورهی سوم، شاه از کشور خارج شدهاست و دورهی محمدرضا آغاز میشود. چون این دوره، دورهای آزاد است، کتابهای بسیاری در نقد حکومت نوشته میشود. از جمله «گیلهمرد» و «چشمهایش» اثر بزرگ علوی و«از رنجی که میبریم» از جلال آلاحمد از کتابهای این دوره است. دورهی چهارم، دارای کتابهایی چون «داستان خاطرات یک دزد» اثر محمد دژکام، «شلوارهای وصلهدار» و «شیرمحمد» از رسول پرویزی و کتابهای مطرح دیگری «مدیر مدرسه» و «سرگذشت کندوها» از جلال آلاحمد مربوط به این دوره میشود. دورهی ششم، دورهی خلق آثار ماندگار است که بسیاری از آنها دارای نگاهی سیاسی بودند. مانند «سو وشون» اثر سیمین بهبهانی، «همسایهها» از احمد محمود، «نفرین زمین» جلال آلاحمد، «فلسطین آزاد میشود» از محمدرضا حکیمی و «شریفجان شریفجان» اثر تقی مدرسی از آثار برجستهی این دوره هستند و به همین صورت میتوان آثار برجستهی زیادی را در حوزهی ادبیات داستانی سیاسی مشاهده کرد.»
دکتر حنیف به عنوان نتیجهگیری از بحثهای خود چنین ادامه داد: «به طور کلی چند جریان فکری در ادبیات سیاسی قبل از انقلاب بودهاست. یک جریان، جریان مارکسیستی است که صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی، چهرههای مشخص این نوع از جریان ادبی هستند. جریان دوم، جریانی ضعیف از اسلامیگرایی است که محمود حکیمی و سیمین دانشور، چهرههای این جریان را تشکیل میدهند.»
پس از اتمام سخنان محمد حنیف و پرسیدن سوالاتی حول محور بحثهای مطرحشده از ایشان، حمید عبداللهیان به ارائهی مباحث خود در خصوص ادبیات سیاسی پرداخت.
دکتر عبداللهیان سخنان خود را به این صورت آغاز کرد: «بحث ادبیات سیاسی بحثی است که بین رشتهای است. باید توجه داشت که ما ژانری با عنوان ادبیات سیاسی نداریم. این نوع زیرگروه مراتب داستان اجتماعی است.» وی در ابتدا تعریفی از داستان سیاسی ارائه داد: «داستان سیاسی داستانی است که به مسائل مربوط به حکومت و رابطهی حکومت با مردم میپردازد. با این تعریف، ادبیات بسیار گستردهای را در حوزهی سیاست شناخت. در هر اثر ادبی میتوان میزانی از نگاه سیاسی را مشاهده کرد؛ اما این میزان در آثار مختلف متفاوت است.»
در کشورهای جهان سوم، نوشتههای سیاسی بیش از کشورهای جهان اول به چشم میآید.
این نویسنده و پژوهشگر سپس با مقدمهی اینکه نوشتههای سیاسی یا له حکومت است و یا علیه آن؛ و تنها نمیتوان آثاری را که علیه حکومت است به عنوان آثار سیاسی به شمار آورد، بحثی حول محور نویسندگان سیاسی ارائه داد. در این بحث، وی ابتدا اشارهای به وضعیت ادبیات سیاسی در آسیا داشت. اورهان پاموک در ترکیه، میلان کوندرا در چکاسلواکی و مویان در چین، کسانی هستند که در ادبیات با گرایشهای سیاسی قلم زدهاند و برای همین امر هم جایزهی نوبل را بردهاند. وی افزود: «در کشورهای جهان سوم، نوشتههای سیاسی بیش از کشورهای جهان اول به چشم میآید. در کشورهای امریکای لاتین به این دلیل که دیکتاتوری هستند، نوشتههای سیاسی در آن بیشتر است؛ کسانی چون مارکز، یوسا و دیگر نویسندگان کسانی هستند که در ادبیات سیاسی قلم زده و به همین دلیل معرف شدهاند. اما باید به این نکته هم توجه داشت که در کشورهای جهان اول هم نویسندگان معروف بسیاری هستند که دارای گرایشهای سیاسی در آثار ادبی خود هستند. آغاز قرن بیستم، یکی از اولین پیشگامان ادیبان سیاسی، هنری جیمز بود. پس از آن در امریکا نسلی پیدا شدهاند که به آنها «نسل گمشده» میگویند که اسم آن را خانم گرترود استاین بر آنها گذاشت. نسل گمشده چهار فرد سرآمد دارد که عبارتند از: همینگوی، فاکنر، فیتزجرالد و دوس پاسوس؛ این گروه به نشانهی اعتراض به وضعیت سیستم حکومت امریکا، آنجا را ترک کرده و همگی در کشورهای اروپایی زندگی میکردند. کورت وانگات، کِن کِیسی و جان کندی تول از نویسندگان متاخری هستند که در زمینهی سیاستهای جنگی امریکا زبان به انتقاد گشوده و نظر خود را در این خصوص در کتابهای خود آوردند.» وی در نهایت با این نتیجه که رمان سیاسی در همهی کشورها وجود دارد و بیش از آنکه بتوان گفت سیاسی است، باید گفت این نوشتهها شکلی از انتقاد اجتماعی را دارند. سپس وی با مثالی از ایران پیش از انقلاب و فیلم «اسرار گنج درهی جنی» که قبل از انقلاب اسلامی آن را پیشبینی کردهبود، این بخش از سخنان خود را با این عنوان نویسندگان سیاسی همواره بیراه نمیگویند و حکومتها باید آنها و نوشتههایشان را جدی بگیرند پایان داد.
جلال آلاحمد از دورهای تعادل میان انتقاد اجتماعی و هنر را رعایت نکرد
حمید عبداللهیان در تکمیل سخنان خود، اشارهای به نویسندگان سیاسی زمان شاه داشته و اشاره کرد: «یک مدیر، زوایایی را که مردم و منتقدین میبینند نمیتواند ببیند. کاری که نویسندگان سیاسی پیش از انقلاب برای دولت شاه میکردند، به اندزهی یک تیم تحقیقاتی قوی یا یک کمیسیون فایده و برد داشت. این در حالی است که حکومت شاه با بیتوجهی و توقیف این آثار راه را هم بر خود بست و در نهایت با انقلاب مواجه شد.» وی افزود: «البته باید توجه داشت که منتقدی که برای اصلاح جامعه میکوشد، باید تعادلی میان هنر و انتقاد اجتماعی برقرار سازد. برای مثال جلال آلاحمد؛ وی پیش از اینکه مشغول نوشتن برای انتقاد و مسائل اجتماعی شود، آثار ادبی فاخری را ارائه داد، اما پس از دورهای که مشغول نوشتن برای امور سیاسی شد، وجوه ادبی در داستانهایش کمرنگتر شد و پس از اینکه به انزوای خود پناه برد و نوشتهها را برای خود مینوشت، دوباره وجه هنری در نوشتهی وی پررنگتر شد و دارای قوت بیشتری شد.»
پس از این، وی داستاننویسی ایران را از دورهی پهلوی اول مورد توجه و عنایت خود قرار داد: «در دوران رضاشاه، ادبیات به کلی رها شد. این سانسور به حدی شدید بودهاست که بر اساس گفتهی صادق چوبک نامههای مردم ممورد بررسی قرار میگرفتهاست و همینطور صادق هدایت، مجبور میشود برای نوشتن کتاب بوف کور به هند سفر کند و کتاب خود را بنویسد. نویسندگان دیگر مثل جمالزاده نیز همینطور هستند؛ وی از سال ۱۳٠۱ که کتاب یکی بود یکی نبود را چاپ کرد تا سال که رضاشاه رفت هیچ چیزی را چاپ نکرد و بعد از آن ۵ کتاب را همزمان به چاپ رسانید. البته باید توجه داشت که در همین زمان هم کسانی بودهاند که له حکومت هم مینوشتند: کسانی مانند علی دشتی و محمد حجازی. بنابراین ما در این دوره کمتر از دورههای قبل است. در روسیه هم ما شاهد چنین شرایطی در دوران استالین هستیم. در دورهی پهلوی اول شرایط تغییر کرد و فضای ادبی جامعه کاملا باز شد و سانسور در آن هیچ معنایی ندارد؛ این منجر شد که جوانان به نوشتن ترغیب شوند. از سال ۱۳۳٢ شرایط به تدریج عوض میشوند. پس از کودتا، نویسندگان ایرانی کاملا سرخورده هستند و پس از این کودتا افراد به ناهنجاری در داستانهای خود پناه میآورند. این شرایط تا سال ۱۳۴7 وجود داشتهاست که شاه را تروری ناموفق میکنند و همین منجر به بستهشدن شرایط میشود. شرایطی که برای نویسندگانی مثل صمد بهرنگی و جلال آلاحمد به وجود میآید، منجر به این میشود که نویسندگان تا حدی بترسند و از نوشتن هرچیزی پرهیز داشتهباشند. این شرایط تا سال ۱۳۵۴ ادامه داشت تا اینکه امریکا به حکومت ایران فشار میآورد تا فضا را باز بگذارد.»
پس از انقلاب تنوع جریانهای ادبی افزایش پیدا کرد
این استاد دانشگاه، در ادامهی صحبتهای خود با اشاره به اینکه پس از انقلاب تنوع جریانهای ادبی افزایش یافت، این جریانها را به تفصیل توضیح داد: «گروهی از نویسندگان، پس از انقلاب از ایران مهاجرت کردند و و نویسندگان مهاجر را تکیل دادند؛ این گروه شامل هرمز شهدادی، ابراهیم گلستان، منیره روانیپور، رضا قاسمی و نویسندگان دیگر که هر کدام گرایشهای خاصی داشتند. یکی از اتفاقاتی که بعد از انقلاب افتاد، تاسیس حوزهی هنری بود. حوزهی هنری در سالهای بعد از انقلاب، جایی بود که نیازهای هنری، ادبی و آموزشی را به جوانان ارائه میداد. در کنار کسانی که از ایران رفتند، افرادی هم بودند که در ایران ماندند ولی رفتار مدیران فرهنگی با این افراد دارای نوسانات بسیاری بود. مهمترین این افراد، سیمین دانشور، محمود دولتآبادی، احمد محمود، اسماعیل فصیح و هوشنگ گلشیری بودند که از دورهی قبل از انقلاب هم در حورهی داستاننویسی کار کردند و بعد از انقلاب هم در ایران به فعالیت ادبی و هنری خود ادامه دادند. شرایط جنگ، به این دلیل که شرایط خاصی بود الزامهای خاصی را اقتضا میکرد. احمد محمود، اولین رمان در مورد جنگ با عنوان «زمین سوخته» را نوشت. معروف است که در ان زمان وزارت ارشاد ابلاغ کردهبود که اگر اثری بود که در آن عراقیها حضور داشتند نه باید آنها را زیبا نشان میدادیم و نه خوش خلق. همین موارد دست نویسنده و کارگردان را میبست؛ این عامل تا حدی هم به عدم ارتباط دو طرف درگیر در جنگ ارتباط داشت، زیرا ایران در اشغال عراق نبود و به همین دلیل مردم از نزدیک با مردم عراق آشنا نبودند. اما امروزه که مردم این کشورها با هم ارتباط دارند و هم را میبینند به نظر میرسد رفتار مدیران فرهنگی در آثار هنری باید دچار تغییر شود و چهرهای که از عراقیها ساخته شدهبود را اصلاح نماید و متناسب با شرایط زمان چهرهی دیگری از آنها بسازد.» وی با توسعهی این نکته در خصوص داستانها و نیاز به ایجاد حس "واقعیت" در آثار پس از جنگ، دستهبندی جدیدی را به عنوان نتیجهگیری از صحبتهای خود، در اختیار مخاطبان قرار داد: «آثار جنگی در زمان جنگ و آثار جنگیای که در پس از جنگ نوشتهشدهبود. به نظر میرسد در زمان جنگ، ویژگیهای خاصی وجود دارد که منجر به این میشود نتوان اثر هنری خاصی را ایجاد کرد. بحث بر سر این است که در داستان باید تابو جنگ را شکست و حساسیتهای بیش از حدی را در خصوص جنگ از بین برد.»
پس از پایان صحبتهای دکتر حمید عبداللهیان، نوبت به پرسش و پاسخ رسید. نخستین سوال را، سیدحسین موسوینیا پرسید: «لزوما اعتراض کردن یک اثر ادبی نمیتواند آن را سیاسی و یا غیرسیاسی کند و به نظر میرسد واژهی رمان سیاسی، نوعی برچسب برای چاپ نشدن آن آثار است. اگر ما بتوانیم تقسیمبندیای که میان آثار ادبی در دورههای مختلف به حساب بیاوریم، در واقع اگر پیش از مدرنیته، فرد با جامعه تعریف میشود و در دوران مدرن زیبایی برای آثار ادبی دارای اهمیت است و در دوران پس از مدرن این اهمیت برای آثار ادبی تبدیل به عنصری که سودی برای جامعه داشته باشد تعریف کنیم، این سوال پیش میآید که اگر نویسنده به دنبال انتقاد و اعتراضی بدون سودمندی باشد، آیا میتوان همچنان آن اثر را در تعریف ادبیات سیاسی قرار داد یا خیر؟» پاسخ این سوال را دکتر محمد حنیف، ارائه داد: «یک داستان میتواند هم اقلیمی باشد و هم سیاسی؛ هم اجتماعی باشد و هم سیاسی. آثاری که له یا علیه یک قدرت سیاسی نوشته میشود یک داستان سیاسی محسوب میشود که این داستانها میتوانند در کنار سیاسی بودن ویژگیهای دیگری هم داشتهباشند. بنابراین، هر اثری که در خصوص یک امر سیاسی نوشتهشدهاند –فارغ از موضع آنها- میتوانند سیاسی به حساب آیند.»
سوال دوم، با توجه خاص به اینکه بخش بسیاری از نویسندگان ما در یک دوره ی زمانی خاصی یا طرفدار حزب توده و یا عضو آن بودهاند، در مورد نقش ایدئولوژی را در خصوص آفرینش سیاسی و به ویژه رمان بود. پاسخ این سوال توسط دکتر حمید عبداللهیان به حاضرین در جلسه توضیح دادهشد: «مورد حزب توده، مورد خاصی بود و تنها حزبی که در دوران پیش از انقلاب تریبون داشت، همین حزب توده بود. به دلیل گسترده بودن حزب توده در همهجا مانند دانشگاه و هرجای دیگری که حکومت درها را باز میگذاشت، نمیتوان ادعا کرد که هرکس که در این گروهها بودهاست به آن علاقه داشتهاست. زیرا در ناخودآگاه قومی ما دین و مذهب به حدی رواج داشتهاست، خیلی از افراد ادعا دارند که کمونیسم در ایران اساسا به معنای واقعی کلمه حضور نداشتهاست.» محمد حنیف در تکمیل صحبتهای عبداللهیان افزود: «بحث بر سر این است که نویسندهی داستان نباید بیاینهی سیاسی بنویسد. جایی که نویسنده ایدئولوژی خود را کاملا آشکار وارد اثر خود میکند و از ادبیت کار میکاهد، خودش داستان را به فدای ایدئولوژی خود میکند، اثر ادبی خود را تباه کردهاست.»
سومین نفری که سوال خود را مطرح کرد در خصوص رمان سیاسی و مفهوم قدرت به معنای قرن بیستمی آن بود: «تا قبل از قرن بیستم، آثار بسیاری را میتوان دید که در حوزهی فلسفهی سیاسی و نه ادبیات سیاسی نوشته شدهاست و اگر از این زاویهی دید وارد شویم، میتوانیم شاهکارهای ادبی بسیاری را در این خصوص پیدا کنیم. مانند شیاطین داستایوسکی. سوال اینجاست که آیا ما در دوران جدید آثاری در مورد فلسفهی سیاسی داشتهایم یا خیر؟» پاسخ این سوال را حمید عبداللهیان ارائه داد: «این انتقاد کاملا وارد است و این یکی از خلاهای داستان نویسی در ایران است. در واقع داستان سیاسی با نگاهی که ما داریم، داستانی تاریخ مصرفدار است و در عین حال آفت دیگری که دارد این است که از اهمیت ادبی آن کاسته میشود. برای مثال ژوزه ساراماگو نگاهی فلسفی به مسائل سیاسی دارد؛ زیرا مسائلی جهانشمول را میگوید که در خصوص حزب و یا حکومت خاصی نیست و میتوان آن را به همهی وجوه تسری داد. اتفاقا باید توجه داشت که این ویژگی را به میزان زیادی در آثار پست مدرن میتوان جست. برای مثال ریچارد براتیگان، پل استر و برکوفسکی نگاهی به فلسفهی سیاسی را مورد توجه قرار میدهند. و دقیقا یکی از مشکلاتی که داستاننویسی ما دارد این است که به سمت فلسفهی سیاسی نمیرود و دلیل آنهم این است که به طور کلی اطلاعات و میزان سواد نویسندگان ما تا کنون خیلی پایین بودهاست و به همین دلیل هم ما در جهان مطرح نشدهایم.»
سوال چهارم، در خصوص الگوهای ثابت و یا مورد علاقه در داستانهای سیاسی –مانند تقابل عشق و فعالیت سیاسی- بود. پاسخ محمد حنیف به این صورت بود: «زمانی که ما در ایران در خصوص داستان سیاسی مطرح شده، داستان انقلاب بودهاست. حتی در این زمینه داستان جنگ نیز مهجور واقع شدهاست. نیاز ما برای رمان سیاسی، بیشتر در خصوص کارهای ترجمهای در خصوص کتابهای جدید در خصوص عناصر داستانی و داستانهای سیاسی است.» در تکمیل سخنان دکتر محمد حنیف، حمید عبداللهیان افزود: «کار چندان سادهای نیست که بتوان با رمان سیاسی مانند رمان پلیسی برخورد کرد. رمان سیاسی عنصری موضوعی است و فقط میتوان عناصر آن را استخراج کرد: زندان، شکنجه، قدرت غالب، مبارزه، جذابیتهای مبارز بین زندان و عناصری دیگر مثل عشق وجود دارند؛ ولی این منجر نمیشود که ما بتوانیم این ویژگیها را استخراج کنیم و به این وسیله رمان سیاسی را دارای الگو و ژانر نشان دهیم، زیرا در اغلب موارد آن به صورت عنصری جزیی در بخشی از داستان اشاره میشود.»
و آخرین سوالی که در این خصوص پرسیدهشد، در مورد تاثیر ادبیات سیاسی بر شرایط سیاسی جامعه بود و اینکه آیا تاثیر معکوس یک اثر داستانی سیاسی بر شرایط سیاسی وجود داشتهاست یا خیر. پاسخ این سوال توسط دکتر حمید عبداللهیان بیان شد: «در امریکا این اثر معکوس دیده شد. برای مثال تاثیر داستان کلبهی عمو تم که منجر به در گرفتن جنگ میان مردم امریکای شمالی و جنوبی بر سر بردهداری شد. از این دست مثالها بسیار میتوان یافت. حتی در کشور ما، یکی از جاهایی که انقلاب از آن نشئت گرفت، سخنان جلال آلاحمد بود که به دکتر شریعتی و مطهری این ارثیه رسید و آنها ادامه دادند و در نهایت به کل جامعه تسری پیدا کرد و منجر به انقلاب شد.»
در نهایت، سیدحسین موسوینیا از اساتید محترم و حاضرین در جلسه تشکر کرد و این جلسه در ساعت ۱۹:۴۵ به پایان رسید. گفتنی است نشست تخصصی ادبیات سیاسی، ٢۸ مرداد از رادیو کتاب صدای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.