شهرستان ادب: همزمان با ماه عزای امام حسین (علیه السلام) غزلی از استاد محمدعلی معلمدامغانی در مرثیهی سالار شهیدان منتشر شد. طبق معمولِ این سالها این شعر را مقدمهی کوتاهی از ایشان همراهی میکند. مقدمهای که خود دارای سه بیت شعر است و یکی از این ابیات، بیت بسیار زیبایی است. گفتنی است جناب معلم در بافتِ موسیقاییِ این شعر به اقتفای یکی از قصائد حکیم ناصرخسرو قبادیانی رفتهاند و یکی از مصرعهای آن شاعر بزرگ دورانِ کهن را نیز تضمین کردهاند. همچنین لازم به ذکر است این شعر در صفحات مختلف مجازی و رسانههای گوناگون بازنشر شده است، اما به خاطر چند غلط نگارشی که در نسخهی مرجع بوده همهی این نسخ دارای سطرهای مغلوط از نظر وزناند.
مقدمه استاد معلم را در ادامه میخوانیم:
«سلام بر وارث آدم و خاتم، سلام بر حُسن محض و محض حُسن «حسین» علیه السلام
ای جان جهانی بهفدای صله تو
ما نیز مدیحی نه سزای تو نوشتیم
ما را برهانی اگر از آتش دوزخ
در حشر نگوییم سزاوار بهشتیم
شریعه بود و شریعت بود، طریقه بود و طریقت بود
دروغ بود و حقیقت بود، دروغ مُرد و حقیقت ماند. والسلام»
در رثای سالار شهیدان
از خویش برون آمدهای چند در این دشت
گلبانگ سحر بود که رفتند به گلگشت
امروز نه روزی است از آنسان که شنیدی
کز شور نشُور اینهمه خون است و جهان طشت
«والفجر»، به صبحی که بر آمد به محرّم
سرخ از پس آن ده شبِ تاری که سحر گشت
آن جامه که بر قامت این باغ سپید است
بگذشت زمستان و سیه ماند به انگشت
دهقان که نگارندهی گل بود به گلزار
وا پرس که در حضرت گل خار چرا کشت؟
با خاربُن این تیغ بههرروی روا نیست
«انگور نه از بهر نبیذ است به چرخشت»
حاکم که حکیم است که یارد که بپرسد
خود چیست بگو حکمت با خوب، بد و زشت؟!
حکم است رضا بر سر سرّی که ندانی
تا خون نخوری زین که «که را برد» و «که را هِشت»
ای بس که معماست جهان بنگر و بگذر
گر دل به معما ننهی ماند سر و خِشت
سهل است رهایی به گسستِ رَسنی چند
صعب است که گیتی رسن اینگونه بسی رِشت
ما مورچگان ریزهخور رحمت ربّیم
خرمن چو رسد شادی دهقان که بسی کِشت
ای جان جهانی بهفدای صله تو
این است مدیحی که «معلم» ز تو بنوشت
سرگشته مهر تو جهانست بهتحقیق
تا حاصل گیتی چه شود آخر از این گَشت
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیدُالشُهَداء