به مناسبت عاشورای حسینی
پس از غروب l بازخوانی شعری از عباس چشامی
06 مرداد 1402
10:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: شعر عاشورایی عبّاس چشامی با این آغاز که «از کی غروب غمگین بود»، یکی از جانسوزترین و اثرگذارترین اشعار آیینی است که در آن، شاعر با حسن تعلیلی شگفت، به دنبال جستجوی ریشههای دلگیری غروب است. به مناسبت عاشورای حسینی، این غزل زیبای چشامی را میخوانیم.
از کی غروب غمگین بود؟ از کی غروب غمگین شد؟
اینگونه بود از آغاز؟ یا نه نبود، بعد این شد؟
از کی غریبها در او، چشمان خویش میشویند؟
در چشم عاشقان آیا از کی عزیز چندین شد؟
از کی چنین تبِ سرخی، بر سجدهگاه روز افتاد؟
او را که بود نفرین کرد؟ یا خود چه کرد، نفرین شد؟
شاید فقط تماشا کرد، شاید فقط تماشا بود
روزی که از سر مردان، تقدیر خاک رنگین شد
آری، فقط تماشا بود، وقتی حسین در میدان
چندان جوان شیرین داد تا کام مرگ شیرین شد
پشت سر برادرها وقتی دعایشان میکرد
آیا شنید زینب را، آیا برایش آمین شد؟
آری، نشست و زَد بر سر، تا کارها گذشت از کار
تا دشت از نفس افتاد، تا ذوالجناح بیزین شد
□
پیش از چنان غمی هرگز کی بود این چنین غمگین؟
نه نه، غروب پیش از این، غمگین نبود... غمگین شد
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.