موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

گزارش حلقه آفتابگردان ها 21 آبان 1393

28 آبان 1393 14:43 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.5 با 4 رای
گزارش حلقه آفتابگردان ها 21 آبان 1393

شهرستان ادب: سومین جلسه‌ی شعر آفتابگردان‌ها در آبان‌ ماه، طبق روال هر هفته روز چهارشنبه مورخ بیست و یکم این ماه در محل موسسه‌ی شهرستان ادب با حضور شاعرانی چون علی‌محمد مودب، علی داودی، سیدوحید سمنانی و سید رسول پیره برگزار شد. در ابتدای این جلسه، سیدوحید سمنانی ضمن خوشامدگویی به آقای علی سلیمانی شاعر نام آشنای جوان و از اعضای نخست دوره‌ی آفتابگردان‌ها و صاحب کتاب برگ‌ریز انتشارات شهرستان ادب این جلسه را آغاز نمود.

نخستین فردی که به شعرخوانی پرداخت، مجید کعب بود. در زیر بند نخست این شعر نو را می‌خوانید:

مرگ

دروازه‌ای است

که تو بازش می‌کنی

و از من بیرون می‌روی...

***
من در تابوت نیستم

تابوت در من است...

دانستن هدف شعر توسط شاعر، دشواری بیان حرف‌های جدید در خصوص مباحث تکراری‌ای چون مرگ، تلاش شاعر برای معماگونه بودن شعر و دوری از شاعرانگی و قدرت ساختاری اشعار و عدم پرداخت به موضوع از نکاتی بود که در خصوص این شعر به آن اشاره شد. در مورد شعر دوم، بیان خلاصه‌ی این مفهوم عظیم و قراردادن آن به عنوان بخشی از شعری بلند، از جمله پیشنهاداتی بود که در مورد این شعر بیان شد.

شاعر بعدی، جناب آقای صارمی بود که چند شعر یکی سپید و دو کار در قالب‌های نیمایی و چهارپاره برای کودک و نوجوان خواند. در زیر نخستین بخش‌های هر کدام از این شعرها را می‌خوانید:

تو را

به میهمانی عروسک‌ها خواهم برد

و بر دستان کوچک مجروحت

نقش قلب پرنده‌ها را می‌بندم...

***

دو شعر نیمایی که برای نوجوانان سروده شده بود و بسیار مورد تشویق حاضران قرار گرفت:

پلنگی؛ که در بیشه‌ها لانه داری

گوزنی؛ که در کوه‌ها خانه داری

شبیه پرنده، اسیر قفس، زخم خورده

که در ذهن من می‌زنی پر،

شب و روز در سینه‌ام بی‌قراری

***

ما بچه‌های ساده‌ی کلاس

مثل دانه‌ها، به آفتاب، آب؛ دل‌خوشیم

ذهن ما توی میزهای مدرسه

هر کدام دفتری است...

در خصوص نیمایی اول، شباهت بسیار به غزل و خروج از نیمایی و در خصوص نیمایی دوم، آغاز و پایان بسیار خوب و شکل دادن به شعر به درستی در قالب نیمایی، از جمله نکاتی بود که میلاد عرفان‌پور مدیر دفتر شعر شهرستان ادب به آن اشاره کرد. محمدمهدی سیار، از شاعران برجسته‌ی امروز، با اشاره به اینکه تصور هر شاعر نسبت به نیمایی به تصور وی مربوط است، تاکید کرد: «هر کسی می‌تواند تصور خود را از نیمایی داشته و آن را در اشعار خود بازآفرینی کند؛ نیمایی می‌تواند روایت باشد، می‌تواند وصف حالی کوتاه باشد، می‌تواند بلند باشد و حالت دیگری داشته باشد. به همین دلیل است که قالب فرمی آن هم تعیین‌شده نیست؛ می‌تواند در جایی به غزل شبیه شود. مهم این است که شاعر ذهنیتی از نیمایی دارد و در قالبی که خود از نیمایی می‌شناسد بریزد و آن را به بهترین شکل ممکن بیان نماید. تنها اشکالی که شاید بتوان به نیمایی وارد کرد این است که ساختار و فرم در کل مورد قبول فردی نیست. در مورد عبارت‌هایی که در نیمایی اول دیده می‌شود تنها می‌توان این نکته را خاطرنشان کرد که به لحاظ شعری در کمال نیستند؛ در غیر این صورت خللی به نیمایی وارد نشده است. در زمینه‌ی شعر کودک و نوجوان، نمونه‌های خوبی که در دوران معاصر سروده شده است، توسط قیصر امین‌پور بوده است. شعرهایی که قیصر برای این گروه سنی می‌سراید، می‌توان گفت با دغدغه‌ی آموزش به این گروه است و به همین جهت بسیار ساده و روان است.»

شاعر بعدی، علی سلیمانی بود که دو شعر تقدیم حاضران کرد. شعر نخست، شعری نیمایی بود که با این بند آغازین شروع می‌شد و بسیار مورد تشویق حاضران قرار گرفت:

باد ایستاد

کودکی دوان دوان به سوی خانه رفت

کوچه تنگ بود

پنجره به پنجره تمام شهر

دیدبان جنگ بود...

***
شعر بعدی، ترکیب‌بندی شصت و دو بندی برای همسران شهدا بود که چندین بند آن خوانده شد. در زیر، مطلع نخستین غزل این مجموعه را می‌خوانید:

خیره به ساعت شدن، به کار نیامد

اسب به ده آمد و سوار نیامد...

محمدمهدی سیار، ضمن ستایش نخستین بند این شعر و شروع بسیار خوب این ترکیب‌بند، تاکید کرد: «آنچه که باعث قوت این شعر می‌شود، این است که چون شعر طولانی است و بندهای بسیاری دارد، شعر صرفا در فضای عاطفی محبوس نماند. یعنی بتوان در این منظومه که احتمالا طولانی‌ترین منظومه‌ی دفاع مقدس معاصر باشد، بتوان تاریخ جنگ و سایر بخش‌های جنگ را دید.» علی‌محمد مودب، ضمن تبریک به مناسبت رسیدن به این ایده‌ی درخشان، سخنان سیار را تایید کرد و وجود استراتژی برای پیش‌برد این شعر را ضروری دانست و دوری از روش‌های بیانی معمول و تلاش برای بیان حرف‌های تازه‌تر را مورد تاکید قرار داد؛ مطالعه کتابهایی مثل فرهنگ جبهه و استفاده از فرمهایی مثل نامه‌های شهدا به همسران آن‌ها، وصیت‌نامه‌های شهدا و سایر مسائلی که حول این مفاهیم بیان می‌شود از دیگر توصیه های مودب بود.

شاعر بعدی، آقای شمس بود که غزلی با مطلع زیر خواند:

دنبال تو گردیده‌ام، هفت آسمانت را

از هرکسی پرسیده‌ام هر جا نشانت را...

پرهیز از کلی‌گویی در شعر و دقت در انتخاب قافیه‌ها به صورتی که نتوان کلمات دیگری را جایگزین آن کرد و ایجاد غافل‌گیری در شعر، از جمله پیشنهاداتی بود که به شاعر این شعر ارائه شد.

محمدمهدی سیار، شاعر بعدی بود که غزلی با این مطلع خواند:

خاموش، لب به هجو جهان باز کرده است

این زخم ناگهان که دهان باز کرده است...

بعد از نقد این شعر، شاعر بعدی، آقای پورطهماسبی بود که بیت زیر، نخستین بیت غزل وی است:

یاد کن قبر من دور از عبور افتاده را

کی گذاری می‌کنی این سنگ دور افتاده را...

انتخاب ساختار پرظرفیت و توان‌مند یکی از ویژگی‌های مثبت این شعر شناخته شد و همین امر، نظر سیار می‌تواند برای شاعر مشکلاتی را هم به وجود بیاورد که اگر شاعر با نظم بیشتری ساختاری منسجم استخراج کند، بقیه‌ی حرف‌هایی که می‌شود در یک ساختار زد را به عهده‌ی مخاطب گذاشت تا وی مفهوم مورد نظر شاعر را حدس بزند و در ذهن خود بسازد. کاهش ارتباط عمودی در شعر و جدایی تصاویر در اشعار، انتقادی بود که در این زمینه به آن اشاره شد و تلاش برای خلاصه کردن شعر پیشنهادی بود که برای بهبود این شعر ارائه شد.

شاعر بعدی، آقای کریمی از اعضای دوره‌ی سوم آفتابگردان‌ها بود که غزلی با این مطلع خواند:

ما اگر اندازه‌ی صد جلد مطلب داشتیم

باز هم در وصف او دستی به غبغب داشتیم...

تاکید بر انتخاب دقیق واژگان جهت قوی‌تر شدن ساختار شعر و تمهید شاعر برای تغییر قافیه و ردیف در شعر، از جمله پیشنهاداتی بود که به شاعر این شعر برای بهبود آن ارائه شد. جسارت شاعر و تسلط وی بر واژه‌ها، از جمله مورادی بود که بسیار مورد ستایش این شاعران قرار گرفت.

پس از این، آقای بهروز آورزمان غزلی با این بیت آغازین خواند:

آن روزها نام مرا حتی نمی‌دانست

من عاشقش بودم، ولی گویا نمی‌دانست...

یکدستی شعر و ایجاد احساسی هم‌سان در مخاطب و ساختارمندی آن، از ویژگی‌های این شعر بود که بسیار مورد ستایش قرار گرفت.

سیدرسول پیره، شاعر بعدی که شعری سپید در مورد حاج رجب‌ محمدزاده با این بند نخستین خواند:

عکس‌های تو ترسناک نیست

عکس‌های فیس‌بوک ما ترسناک است

آنها ترسناکاند

که حیا ندارند وقتی روبروی دوربین تلویزیون مینشینند

ماشینهای دودی سیاسی ترسناکاند

وقتی که از خط ویژه به بالاشهر میروند...

انتخاب خوب موضوع و پرداخت خوب، از جمله مواردی بود که در خصوص این شعر به آن اشاره شد و مورد ستایش قرار گرفت.

شاعر بعدی، حامد محقق بود که شعر نیمایی کوتاهی خواند. در زیر شعر وی را می‌خوانید:

باد

با جرقه‌ای عاشق درخت شد

درخت سوخت...

اشعاری که پس از این خوانده شد، به دلیل محدودیت وقت نقد آن‌ها به جلسات بعدی واگذار شد. شاعر بعدی، فرزاد استکی غزلی با این مطلع خواند:

میان لشگری مرده، کماکان یکه سردارم

زمین‌گیرم به قدر آه اهل خاک اثر دارم...

شاعر بعدی، جناب آقای رحما‌نی­نیا بود که غزلی با این مطلع خواند:

رفتی و بین غربت راهم گذاشتی

تنها میان عالم و آدم گذاشتی...

حسن ختام برنامه، شعر تازه علی داوودی  شاعر برجسته امروز بود، در زیر مطلع این غزل را می‌خوانید:

در خبرها، آه! اما در نظر آیینه بود

پر غبار اما رخ خورشید در آیینه بود...

این جلسه پس از حدود دو ساعت بحث تخصصی در مورد شعر و قواعد نقد، پایان پذیرفت. در پایان سیدوحید سمنانی از حضار دعوت کرد تا در جلسات بعدی که در همین روز از هفته برگزار خواهد شد، حضور به هم رسانند. 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • گزارش حلقه آفتابگردان ها 21 آبان 1393
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.