موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
در حلقه شعر آفتابگردان‎ها مطرح شد

اسماعیل امینی: ایده‌ی زبان معیار فریبی است برای حذف دیگر گویش‌ها و لهجه‌ها

28 آذر 1393 17:54 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4 با 1 رای
اسماعیل امینی: ایده‌ی زبان معیار فریبی است برای حذف دیگر گویش‌ها و لهجه‌ها
شهرستان ادب: سومین حلقه‎ی شعر آفتابگردان‌ها در ماه آذر، چهارشنبه نوزدهمین روز از همین ماه در حالی‌که میهمانان تازه‌ای به جمع آفتابگردان‌ها اضافه شده‌ بودند، برگزار شد. در این جلسه استاد اسماعیل امینی، شاعر و منتقد ادبی، شعرهای شاعران جوان را مورد نقد و بررسی قرار داد.

در ابتدای این جلسه، اسماعیل امینی به عنوان استاد میهمان سخنان کوتاهی را در مورد اشتباهات رایج در فضای ادبی کشور برای شاعران جوان بیان کرد: «خطایی در موضوع مطالعه‌ی مکتب‌های ادبی و بحث کردن در مورد آن‌ها –چه در مورد محافل ادبی و چه در ترجمه‌های ناقص- رایج است. این خطا از این تصور ناشی می‌شود که گویی مکتب‌های ادبی مراتب تحصیلات علمی هستند؛ مانند مراتب تکنولوژی و این عقیده وجود دارد که مرحله‌ی بعد از مرحله‌ی قبل پیشرفته‌تر است یا مکتب بعدی آمده و مکتب سابق را باطل کرده است. درست است که هر مکتب ادبی، با نقد مکاتب دیگر اندیشه‌ی خود را مطرح کرده است ولی موجب بطلان آن نشده و یا در مرتبه‌ی فراتری نسبت به آن قرار نگرفته است. مکاتب مختلف، وجوه مختلفی از مطالعه‌ی علمی هنر و بهره‌گیری هنر از فلسفه و رهاوردهای تفکر بشری و تاثیرات متقابلی که آن‌ها بر روی یکدیگر می‌گذارند. خطای دیگر که تابعی از این امر است، این تصور است که این مراتب در همه‌ی بخش‌ها، دوره‌ها و مکان‌های مختلف تکرار خواهد شد. باید گفت که اولا این دو تصور غلط، هیچ ارتباط مستقیمی با هم ندارند و ثانیا بعد از تمام تجربه‌های مکاتب مختلف این حاصل شد که هر کدام از این مکاتب ادبی، گوشه‌ای از ماجرای رازگشایی از هنر را توانستند توضیح دهند و امروز حاصل همه‌ی آن‌ها این است که همه‌ی آن چیزی که به عنوان مکاتب ادبی مطرح شده است در شناخت و تحلیل آثار ادبی ممکن است به کار بیاید. هیچ‌کدام از مکاتب ادبی ناکارآمد یا باطل نیست. از سوی دیگر باید اشاره داشت که حرف از زبان فارسی امروز یا زبان فارسی معیار نیز باطل است. زیرا همین زبان معیار در نشریات دانشگاهی، نامه‌های اداری و مطبوعات ورزشی وجود دارد ولی هیچ‌کدام این‌ها شبیه یکدیگر نیستند. زبان ابزاری برای رسایی و انتقال معنی است، این معیار زبان است نه لهجه‌ی خاص یا توجه به شکلی خاصی از ادای سخنان. با این معیار، حتی لهجه‌ها و گویش‌های محلی نیز زبانی معیار برای محل خود به حساب می‌آیند؛ زیرا برای انتقال معنا به کار می‌رود و در عین حال برای رساندن مفهوم به مخاطب رساست. در این زمینه می‌توان گفت که بعضی از زبان‌ها متداول هستند و بعضی دیگر نه ولی اینکه شکل خاصی از زبان را معیار بدانیم باطل است. اشکال دیگر تاکید بر این نکته است که شعر قدیم تک‌بیتی بوده  و شعر امروز تک‌بیتی نیست و انسجام عمودی دارد. تعمیم‌دادن موارد محدود به کلیت شعرهای یک دوره، کاری اشتباه است و منجر به شکل‌گیری تصویری نادرست از گذشته‌ و حال شعر ایران می‌گردد. تنها راه حل این است که منتقد پسند و سلیقه‌ی شخصی خود را به عنوان اصلی علمی مطرح نکند و تاکیدی بر شخصی‌بودن سلیقه‌ی خود داشته باشد؛ این اصل بنای پست مدرن است که هر کس هرچیزی را که می‌گویند به اندازه‌ی خود –یعنی گوینده- اعتبار دارد و قابل تعمیم نیست.»

محمدحسین نعمتی مجری-کارشناس حلقه‎ی آفتابگردان‎ها نیز در تکمیل این سخنان افزود: «علم هم در بسیاری از گرایش‌ها و نوآوری‌هایش از همین پرسش‌ها ایجاد شده است. پرسیدن از چرایی شکل‌گیری قالب‌های شعری و یا ساختارهای مورد قبول، خود منجر به ایجاد نحله‌های جدیدی در شعر گردیده است که تنوع و دگرگونی در شعر را موجب شده است.»

پس از این، سوالی در مورد اینکه هر شعر را باید واحدی مستقل و جداگانه در نظر آورد یا باید معیاری برای بهترین نوع شعر در نظر گرفت از سوی یکی از حضار پرسیده شد که اسماعیل امینی در پاسخ گفت: « درروزگار منوچهری، غالبا تصور از شعر این بوده است که شعر تصویر و وصف است؛ بدون اینکه از این وصف به دنبال رازی باشد. بعد از این، در دوران اشعار عرفانی، معتقدند که این وصف و به طور کلی شعر باید در خدمت بیان مفاهیم بلندتری باشد. این تصور تا کنون نیز ادامه داشته است و تصور باطلی است. شعر می‌تواند در خدمت چیزی باشد و می‌تواند هم نباشد. هر کدام از این موارد گونه‌ی شعری خاصی را می‌سازد. هرکسی می‌تواند ترجیحات خود را در شعر آورد و نباید راه شعر را بر دیگران بست.»

علی‎محمد مودب در تکمیل این سخنان اشاره داشت: «آقای معلم، در جایی نوشته بود که شاعران در برابر طاغوت طبیعت منفعل بوده‌اند و این را در خدمت طاغوت طبیعت سیاسی استفاده می‌کرده‌اند. بحث استاد امینی چیز دیگری است که از نظر زیبایی، فرد نباید تعین‌گرا باشد و اصناف دیگر بیان را بپذیرد.»

یکی دیگر از حاضرین، در تکمیل سخنان استاد امینی به نقل از پیر سوانه استاد زیبایی‌شناسی دانشگاه سوربون فرانسه در کتاب مبانی زیبایی‌شناسی، بحثی را در مورد سیر علم و مقایسه‌ی آن با سیر هنر مطرح کرد: «مفهوم زیبایی به این دلیل که مفهوم ثابتی نیست و با توجه به زمان و مکان در حال تغییر و تحول است، نگاه هنرمندان نیز در حال تغییر است. هنر را دارای شعاعی می‌داند که برای هر زمان و هر شخصی، این شعاع به یک سمت می‌رود؛ طبیعی است که این شعاع در حال چرخش است و سیری دایره‌گون را مشخص می‌نماید؛ بنابراین نمی‌توان ادعا داشت که نقطه‌ای در دایره از نقطه‌ای دیگر جلوتر و پیشرفته‌تر است. در مقابل این نگرش در هنر، نگرش فیلسوفان علم غربی مانند کارل پوپر مطرح می‌شود که معتقدند علم تا زمانی که توانایی ابطال نگرش‌های دیگران را نداشته باشد، علم شناخته نمی‌شود. ما حتی در ایران کسانی مانند شیخ بهایی داشته‌ایم که در زمانی که سبک هندی رواج بسیاری داشته است، به سبک عراقی شعر می‌گوید و توجه بسیاری را به خود جلب می‌کند. این امر در دیدگاه منوچهری و فرخی سیستانی نیز وجود دارد که استحاله‌ی شاعر و هنرمند در طبیعت را به خوبی نشان می‌دهد؛ مشابه همین نگرش در دوران رومانتیسیسم در غرب نیز وجود داشته است.»

پس از پایان این سخنان، شعرخوانی‌ها آغاز شد. نخستین فردی که شعر خواند، آقای فریدون شمس بود که غزلی با مطلع‌ زیر خواند:

دلم گرفته چرا ماه در نمی‌آید؟
چرا مسافر من از سفر نمی‌آید؟...

مطلع خوب غزل بسیار مورد تشویق قرار گرفت. اسماعیل امینی در خصوص این شعر اشاره داشت: «تمامی بیت‌ها از لحاظ شفافیت و سادگی و بیان عاطفی بسیار خوب بود ولی ارتباط میان غربت درخت و تبر چندان شفاف نیست و احتیاج به عنصر دیگری دارد تا گزندگی این مفهوم را روشن کند.»

شعر بعدی، غزلی از سیدمهدی رباط‌جزی بود. در زیر مطلع آن را می‌خوانید:

وقتی نباشی، بوسه‌ی سیگار می‌چسبد
حالا که هستی، بوسه و تکرار می‌چسبد...

مطابق رسم قدیمی جلسات شعر، نقد اثر این شاعر جوان به دلیل اولین حضور او در حلقه‎ی آفتابگردان‎ها به هفته‎ی آینده موکول شد.
شاعر بعدی، مهدی صانعی از اصفهان بود که غزلی در مورد پاییز برای آفتابگردان‌ها خواند:

غروب و بغض خیابان و بی‌کرانی پاییز
عجب حکایت تلخی است زندگانی پاییز...

استفاده از ردیف مناسب و انتخاب درست قافیه در جهت ساخت مفهوم‌های مورد نظر شاعر، در این شعر مورد ستایش قرار گرفت. دقت در انتخاب واژگان دقیق‌تر برای محکم‌تر ساختن معنای مورد نظر شاعر، از جمله پیشنهاداتی بود که به این شاعر ارائه گردید.

خلیل رفعتی شاعری دیگر بود که قصیده‌ای در سبک خراسانی با این مطلع خواند:

بتی ز پرده برآمد، ترانه‌خوان و عفیف
به کف پیاله و بر لب گل و می و تصنیف...

تنافر معنایی در این شعر، نزدیک‌ شدن به ساحت طنز در حالی که شعری مدحی مورد نظر شاعر بوده است، عدم استحکام ابیات نخستین شعر از ضعف‌های این شعر بود که پیشنهاداتی برای رفع این نواقص ارائه شد. در بحثی که حول محور یکی از مفاهیم به کار برده شده در این شعر صورت گرفت، مودب اشاره داشت: «یکی از چالش‌های پیش روی شاعری، تکیه‌ی بیش از حد به تاریخ ادبیات فارسی است؛ زیرا تکیه بر گذشته و موارد کاربرد مفاهیم شاعری، شعر امروز را تشعیف می‌کند و یکی از وزنه‌های سنگینی است که پای طبع خلاق را می‌بندد؛ نتیجه‌ای که این امر به بار می‌آورد این است که شاعر هنگام شعر گفتن باید سواد خود را کنار بگذارد تا بتواند شعری مطابق طبع خود بگوید.»

بهمن بنی‌هاشمی خوانساری در ابتدا تک‌بیتی برای حاضرین خواند و سپس قصیده‌ای را تقدیم حاضرین کرد:

مرگ هم آرام‌بخش جان ناآرام نیست
خاک ما بازیچه‌ی ساعت‌شنی‌ها می‌شود...

***

چه انتقال بی‌خودی! چه استحاله‌ی بدی!
چه رفتن مزخرفی! نه مبدایی نه مقصدی...

نقد اثر این شاعر نیز به هفته‎های آینده موکول شد.

شاعر بعدی، مسعود دانش‎منش بود که رباعی زیر را خواند:

فریاد، سکوت، باز فریاد، سکوت
یک لحظه صدا، گم شد در باد: سکوت

در گوشه‌ی باغی تبری حرف به حرف
بر حلق درخت یاد می‌داد: سکوت

شاعر بعدی، محمد برزگر بود که غزلی با مضمون انتظار تقدیم حاضران کرد:

دلم گرفته از این روزگار بی‌پر و بالی
ز عشق‌های مجازی، ز قلب‌های اجاری...

که این شعر بسیار مورد تشویق و استقبال حاضران قرار گرفت. پیشنهادی که برای بهتر شدن این شعر ارائه شد، جایگزینی حرف اضافه‌ی در به جای از بود تا از تکرار بسیار در این شعر جلوگیری به عمل آید.

شاعر بعدی، مجید کعب بود که چند شعر کوتاه سپید را تقدیم حاضران کرد:

نام تو خطی است نامرئی
که از نوک زبانم شروع می‌شود
دنیا را دور می‌زند
و برمی‌گردد به پاشنه‌ی پایم...

***

درخت
در قبر آغاز تابوت
در باغ آغاز قناری...

دقت در انتخاب دقیق واژگان و رعایت اوج و فرود در شعرهای کوتاه، از جمله نکاتی بود که به این شاعر یادآوری شد.
شاعر بعدی، آقای نوروزی بود که شعری با زبان ترکی به پیشگاه سیدالشهدا(ع) تقدیم کرد و مورد تشویق استاد امینی قرار گرفت.

محمدامین اکبری، پس از این شعری نیمایی خواند:

من که زخم می‌زنم
تکه‌تکه می‌کنم تو را
خنده‌ات برای چیست؟
پس نخند...
های با توام! نخند
لعنتی! نخند
عاقبت
نقش بر زمین شد آن درخت خیره‌سر
حرف آخر تبر
خنده‌دارتر...

پیشنهادی برای جایگزین واژه‌ی تر به جای خیره‌سر به شاعر ارائه شد؛ زیرا شاعر به دنبال هم‌دلی با درخت است و خیره‌سر واژه‌ای منفی برای شعر است.

سعید پورطهماسبی غزلی با این مطلع خواند که بسیار مورد تشویق حاضرین قرار گرفت:

در بیان حرف دل چشم از زبان گویاتر است
عشق را هر قدر پنهان می‌کنی، پیداتر است...

پس از این دکتر اسماعیل امینی غزلی با این مطلع برای حاضران خواند:

من ایستادم اما فراز قله‌ای پست
من ایستادم اما خوش آن کسی که نشست...

پایان‌بخش این جلسه، غزلی از محمدحسین نعمتی با این مطلع بود:

خشکیده کویری است، نه برگی و نه باغی
از ما نگرفته است به جز مرگ سراغی...

در پایان این جلسه، اسماعیل امینی ضمن تشکر از موسسه‌ی شهرستان ادب برای دعوت در این جلسه، پیشهاد کرد: «با توجه به اینکه نزدیک اربعین است، بهتر است که مقاتلی توسط نویسندگان و شاعران مختلف نوشته و بازنویسی شود و پیشنهاد من این است که بعضی از شاعران، بخش‌هایی از مقاتل، گفت‌وگو و حوادث را منظوم کنند تا با زبان‌ امروز بتوانند آن‌ها را به دست مخاطبان برسانند. اخیرا، نشر خیمه مقتلی ابی مخنف را به صورت روایت‌های کوتاه‌ و جدا بازنویسی و منتشر کرده است و برای منظوم ساختن مقتل بسیار مفید به نظر می‌رسد.»

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • اسماعیل امینی: ایده‌ی زبان معیار فریبی است برای حذف دیگر گویش‌ها و لهجه‌ها
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.