شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری فارس: ۱۰ سالگی تاسیس موسسه شهرستان ادب بهانهای شد تا با «اسماعیل امینی»، شاعر، طنزپرداز، مدرس دانشگاه و از چهرههای تاثیرگذار و پرکار حوزه ادبیات، درباره این موسسه فرهنگی به گفتوگو بنشینیم.
حالا که یک دهه از فعالیت شهرستان ادب میگذرد و رهبری هم بر فعالیت آنها صحه گذاشتند، تلاشهای۱۰ سال اخیر آنها را در این مصاحبه مدنظر داریم تا مسیر را ارزیابی کنیم، در این گفتوگو «امینی» به موضوعات مهمی از تجربیات برخی نهادهای فرهنگی چون حوزه هنری و انجمن شاعران اشاره کرده و میگوید که نظام اداری بعضی موسسات و نهادهای فرهنگی و انقلابی، آنقدر بزرگ شد که در نهایت بخش محتوایی آن تحت سلطه نظام اداری آنجا قرار گرفت و عمر مفید آن نهاد را تمام کرد.
در ادامه مشروح مصاحبه را بخوانید.
۱۰سال از اولین قدمهای شهرستان ادب گذشت و در این مدت، تجربههای مختلفی از سر گذراند. به نظر شما کارویژهای که شهرستان ادب در دهه اول فعالیت خودش انجام داده چه بوده و چه نقشی در ادبیات و فرهنگ امروز ما ایفا کرده است؟
شما میبینید مؤسسهها و نهادهای مختلفی در همین موضوع یعنی موضوع ادبیات انقلاب در حال فعالیت هستند، شهرداریها، فرهنگسراها، حوزه هنری، فعالیتهای جنبی دانشگاهها، بعضی از دستگاههای دولتی مثل ارشاد و اینها دارند در حوزه ادبیات کار میکنند. ولی کاری که شهرستان ادب کرده یکی این است که طراز کار را در شاخههای مختلف مثل حوزه آموزش، حوزه انتشارات و ... بالا برده است. کلاسهای آموزشی حضوری، آموزشهای مکاتبهای و تلفنی که از راه دور انجام میدهند، اتفاقات جدیدی در آموزش شعر و ادبیات است. در حوزه انتشارات هم همچنین طراز کار را خیلی حرفهای گرفتند.
چه ویژگیای باعث شده شهرستان ادب بتواند خودش را حتی به عنوان الگویی برای سایر موسسات و نهادهای فرهنگی نشان بدهد و مأموریتهای خودش در حوزه فرهنگ و ادبیات را به خوبی عملیاتی و اجرایی کند؟ به نحوی که عموم فعالیتهای این موسسه موفق بوده و مورد اقبال اهالی ادبیات قرار گرفته است.
غالباً نهادهایی که برای ادبیات انقلاب فعالیت میکنند و از طرفی بودجه عمومی میگیرند، (یعنی بخش خصوصی نیستند)، حفظ این حالت حرفهایگری و تخصصیبودن برایشان سخت است و دچار بیدقتی میشوند. علت اصلی آن هم این است که کسانی کار را به دست میگیرند که غالباً تخصص ندارند، ولی ویژگی اصلی شهرستان ادب این است که همه کسانی که در آنجا کار میکنند متخصص و علاقهمندان این حوزه هستند. یعنی تمام این بچهها خودشان شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، پژوهشگر و خلاصه از دستاندرکاران ادبیات هستند.
نکته دیگری که برای خود من هم خیلی جالب است، این است که تشکیلات خیلی بزرگی ندارند، پشتیبانی خیلی قدرتمندی ندارند، ولی خیلی کار میکنند و خیلی مؤثر هستند. گاهی نهادی را هم میبینم، تشکیلات زیاد و اداره و پشتیبانی لازم و تجهیزات و... را دارند ولی کارهای بزرگی نمیکنند و کارهایشان معمولی هست.
یا فعالیتشان مقطعی و زودگذر است. یعنی ناگهان با انبوهی از برنامهها و سروصداها ظهور میکنند اما به همان سرعت هم خاموش میشوند.
کارهای مقعطی به این دلیل است که با عوض شدن مدیران نظام تصمیمگیری آن نهادها عوض میشود و هر مدیری که میآید یک کار جدیدی را شروع میکند و همه کارهای قبلی را کنار میگذارد. در واقع یک فیل بزرگ هوا میکنند، اما بعد از یک مدتی باد آن فیل میخوابد و کار رها میشود تا مدیر بعدی بیاید و باز از نو همین چرخه تکرار شود.
در شهرستان ادب تغییرات به این شکل نبوده و تصمیمات و برنامهها با قوت پیگیری میشود. علت آن هم این است که در شهرستان ادب خیلی پول نیست! من پیشبینی میکنم، انشاءالله که این طوری نشود، ولی روزی که پول و گردش مالی زیاد باشد، مطمئن هستم که کار از روی میز دوستانی که در شهرستان ادب متخصص این کار هستند گرفته خواهد شد و به همان آدمهای همیشگی خواهند سپرد. چون حوزه هنری هم اول این طوری بود. حوزه هنری یک زمانی قیصر داشت، اوستا داشت، سیدحسن حسینی داشت ولی به تدریج که پول زیاد شد، قدرت حوزه زیاد شد، به تدریج قسمت اداری بر قسمت محتوایی غلبه کرد.
یکی از توجهات و تأکیدات مدیران شهرستان ادب، توجه به تألیف ادبی و تربیت مولف در حوزه شعر و داستان بوده است. شهرستان ادب را چقدر در این کار موفق میدانید؟
کارهایی که شهرستان ادب انجام میدهد «سرمایهگذاری دراز مدت» است. حوزههای دیگر مثل حوزه اقتصاد، محیط زیست و... به این دلیل که مدیریتها در آن کوتاه است و سیاستمداران نگاه مقطعی دارند، کارها به سرمنزل نمیرسد. اما درباره شهرستان ادب، ممکن است که خیلی از دستاوردهایش بلافاصله دیده نشود، ولی تأثیرات بلندمدت بر فرهنگ و ادبیات ما خواهد گذاشت.
مثلا در همین اردوهای آموزشی شعر «آفتابگردانها» افرادی را تربیت میکنند که ممکن است دوره شکوفایی اصلی شاعر مثلاً پنج سال، ۶ سال یا ۱۰ سال بعد باشد، ولی تأثیر آن پایدار است. بخش مهم کار شهرستان ادب به نظر من «الگوسازی» است، یعنی نشان میدهد که اگر قصد کار فرهنگی دارید این روش درست است، اگر میخواهید کتاب خوب مثلاً مجموعه شعر منتشر کنید این روش درست است. چون قبلاً هم از این کارها شده است. که مثلاً جاهایی که مرتب کتاب شاعران جوان یا مثلاً داستاننویسان جوان را منتشر کردند در ابتدای راه کیفیت خوبی داشتهاند ولی به تدریج به یک کار مثلاً تشریفاتی و کارمندی تبدیل شدهاند.
نکته اینکه کار دیگر شهرستان ادب که شاید خیلی به چشم نیاید «تولید منابع آموزشی» مختلفی است که در، اردوها و کلاسهای مختلف موسسه انجام گرفته است. ما به شدت در ثبت، تدوین و انتشار منابع آموزشی مشکل داریم. شهرستان ادب منابع آموزشی زیادی به واسطه برنامههای خود تولید کرده که من توصیه کرده و میکنم که آنها را حفظ کنند، راحت از دست ندهند و تبدیل به محتوای مورد استفاده کنند.
در حوزه هنری انبوهی از این کلاسها و تجربهها توسط آدمهای برجستهای مثل استاد اوستا، استاد آهی یا مثلاً سید حسن حسینی بوده که متأسفانه مباحث این اساتید به خاطر نداشتن آرشیو درست از دست رفتهاند. دوستان در شهرستان ادب آرشیو خوبی دارند و باید قدرش را بدانند. این یک گنجینه عظیمی است که باید استفاده شود.
برای فعالیت دهه دم شهرستان ادب چه پیشنهادی دارید؟
به نظر من همه موسسات و نهادهای فرهنگی باید تا حد امکان از سیاست پرهیز کنند. ما وقتی میگوییم ادبیات انقلاب، منظورمان موضعگیری سیاسی به نفع یکی از جریانهای سیاسی نیست. «ادبیات انقلاب یک مجموعه با سلایق متفاوت و مختلف است».
شهرستان ادب به لحاظ اداری هنوز تجربه شکستخورده حوزه هنری را ندارد و باید مراقب آن باشد، در این موضوع هم باید از تجربه حوزه هنری درس بگیرد. چرا که این اتفاق در حوزه هنری رقم خورده است. یعنی حوزه هنری با آن عظمتش مثلاً از سید حسن حسینی و قیصر و ساعد و سهیل و .... خیلی چهرهها محروم شد و اکنون هم خیلیها هستند که دوست ندارند در حوزه هنری رفت و آمد کنند.
شهرستان ادب باید از این موضعگیریهای صریح و تند و تیز برکنار باشد تا به خوبی مسیرش را ادامه دهد. ما در کشور باید چندجا داشته باشیم که فقط برای فرهنگ باشند. البته من نمیگویم که به نفع ارزشهای انقلاب موضعگیری سیاسی نداشته باشیم، چون آن را داریم و باید داشته باشیم. بهایش را هم همین دوستان و هم همه دلبستگان به انقلاب پرداخت کردند. این را همه میدانیم و قبول داریم، ولی اصل پیشنهاد من این است که کار تبدیل به یک فعالیت سیاسی نشود. یعنی ما بدانیم که یک جایی یک مؤسسه فرهنگی و علمی داریم که قابل اتکا است و در آن تنها دغدغه موجود فرهنگ و ادبیات است.
انجمن شاعران هم کمی دچار این مسأله هست و بعضی فقط دنبال این هستند که با فلان چهره سیاسی عکس بگیرند و منتشر کنند. خود من در این چهل سالی که زندگی کردم و در جمهوری اسلامی کار کردم این رویه را نداشتم. به نظرم موضوع مهی است.
از تجربیات حوزه هنری گفتید و از غلبه قسمت اداری بر قسمت محتوایی و شهرستان ادب را از آن برحذر داشتید. تعادل برقرار کردن میان توسعه فعالیتها و جلوگیری از غلبه قسمت اداری کاری سخت است که امیدوارم مدیران شهرستان ادب در این حوزه هم تدبیری بیندیشند.
بله. کاری سخت اما مهم و حیاتی است. ما این تجربه را داشتیم که نظام اداری بعضی موسسات و نهادهای فرهنگی و انقلابی آنقدر بزرگ شد که در نهایت بخش محتوایی آن تحت سلطه نظام اداری آنجا قرار گرفت و عمر مفید آن نهاد را تمام کرد. دوستان از این تجربهها عبرت بگیرند و اجازه ندهند که آن بخش پشتیبانی و اداری و اینها خیلی بزرگ بشود. چون به محض این که بزرگ بشود، دیگران آدمهای خودشان را می آورند.
الآن حوزه هنری این طوری است. شما اگر وارد حوزه هنری بشوید، بیش از شاید هفتاد درصد افراد مرتبط با بخش اداری و مالی و اینها هستند و حدود بیست تا سی درصدی هم هنرمند و پژوهشگر که همانها هم غالباً در حوزه هنری کارهای نیستند و تصمیمگیرنده اصلی آنها نیستند. این اتفاق در دانشگاهها هم افتاده است.
در دانشگاه قسمت اداری و مالی و پشتیبانی و اینها بسیار بزرگ است و قسمت محتوایی و علمی بسیار کوچک شده است و آن قسمت اداری میخواهد که اینها را مطیع خودش کند. من این اتفاق را به دوستان شهرستان ادب هشدار دادم که مراقب باشند.
ظاهراً شما یک پیشنهاد دیگر هم برای تقویت عنصر پژوهش در شهرستان ادب داشتهاید که بسیار جالب است و درصورت انجام اتفاقی نو و موثر خواهد بود.
بله. من یکبار به این دوستان پیشنهاد هم کردم و گفتم اینجا را مرکز دانشگاهی کنید. یک مؤسسه و پژوهشکده وابسته به شهرستان درست ادب کنید و کار دانشگاهی کنید. چون ما این رشته تحصیلی را نداریم.
به صورت مشخص منظورتان از تأسیس یک دانشگاه چیست و چگونه صورت میگیرد؟ امکان دارد بیشتر توضیح بدهید؟
شهرستان ادب میتواند از مرکز علمی و کاربردی مجوز بگیرد و کار دانشگاهی کند. الحمدلله خود بچهها هم غالباً تحصیلات عالیه دارند. چندین نفر با مدرک دکتری داریم. میتوانند چندنفری را هم از بیرون جذب کنند. در حال حاضر حتی اصناف هم این کار را میکنند. مثلاً فکر کنید صنف تعمیرگاهها، صنف طلاسازها، نمیدانم صنف ریختهگری هم برای خودشان دانشگاه علمی و کاربردی دارند، اما ما نداریم!
میتوان یک دانشگاه علمی و کاربردی ایجاد کرد و رشتههای ادبی را در آن تأسیس کرد. فرض کنید ادبیات کهن، ادبیات خلاق، نقد شعر، نقد داستان و با موضوعات اینچنینی مدرک تحصیلی بدهند. بچههای زیادی به این موضوعات علاقهمند هستند و برای خواندن موضوعات مختلف ادبیات فارسی به دانشگاه میروند ولی متأسفانه دانشگاه به درد شاعر نمیخورد. همین بچهها میتوانند به دانشگاه شهرستان ادب بیایند و مدرک فوق دیپلم یا مثلاً لیسانس شاعری، لیسانس نویسندگی داستان، لیسانس نقد رمان و ...بگیرند. اتفاقاً در جامعه هم به این رشتهها احتیاج داریم. مثلاً ویراستار رمان باید چه تواناییهایی داشته باشد؟ اینها نیاز امروز ادبیات ماست. من این کار را پیشنهاد کردهام و امیدوارم عملی شود.
نظام دانشگاهی ما اساساً کاری به ادبیات خلاقانه ندارد و باید جایی مثل شهرستان ادب پایهگذار این کار باشد.
دانشگاه که نگاهش کاملا به ادبیات کلاسیک است و هیچ کاری به امروز ندارد.
بله. همین ادبیات پایداری که تأسیس شد و من هم تدریس دارم را ببینید. شما فکر میکنید ادبیات پایداری آخرش چه شد؟ به خاطر اینکه در نظام دانشگاهی هیچ ارتباطی به ادبیات دوران ما ندارند، و به دلیل اینکه منابع درست و حسابی وجود ندارد، پس حالا بود و نبود ادبیات پایداری چندان فرقی نمیکند. حالا اما این نیاز احساس میشود و من فکر میکنم در صورت حمایت لازم مجموعه شهرستان ادب تنها جایی است که امکان چنین کاری را دارد.