شهرستان ادب: سید حسن حسینی و قیصر امینپور؛ دو رفیق شفیقاند که نامهایشان در ادبیات معاصر فارسی به یکدیگر گره خورده است و هرکجا نامی از یکی از آنها میآید، ناخودآگاه نام دیگرانشان در ذهن، تداعی میشود. دو تن از بهترین شاعران و نظریهپردازان ادبیِ معاصر، که اشعارشان گاه راه به یکدیگر برده است و از یکدگر سرودهاند.
به مناسبت تولد قیصر امینپور، نگاهی میاندازیم به اشعاری که این دو شاعر برجسته انقلاب یعنی سیدحسن حسینی و قیصر امینپور برای یکدیگر، سرودهاند:
در سال 83 سیدحسین حسنی فوت کرد و قیصر امینپور در رثای او یکی از معروفترین اشعارش را سرود:
سنگ ناله ميكند: رود، رود بيقرار
كوه گريه ميكند: آبشار، آبشار
آه سرد ميكشد باد، باد داغدار
خاك ميزند به سر، آسمان سوگوار
سرو از كمر خميد، لاله واژگون دميد
برگ و بار باغ ريخت، سبز سبز در بهار
ذره ذره آب شد، التهاب آفتاب
غرق پيچ وتاب شد، جستوجوي جويبار
در لبش ترانه آب، از گدازههاي درد
در دلش غمي مذاب، صخره صخره كوهوار
از سلالۀ سحاب، از تبار آفتاب
آتش زبان او، ذوالفقار آبدار
باورم نميشود! كي كسي شنيده است
زير خاك گم شوند، قلههاي استوار؟
بيتو گر دمي زنم، هر دمي هزار غم
روي شانۀ دلم، هر غمي هزاربار
هر چه شعر گل كنم، گوشۀ جمال تو
هر چه نثر بشكفم، پيش پاي تو نثار
اما پیش از آن، سیدحسن حسینی در مجموعۀ اول خود، همصدا با حلق اسماعیل، مثنویای برای شهیدان سرود به مطلع :
بیا عاشقی را رعایت کنیم / ز یاران عاشق حکایت کنیم
که این مثنوی در سال 63 منتشر شد. اما در سال 86 قیصر امینپور در کتاب دستور زبان عشق، به استقبال این شعر سیدحسن حسینی رفت و به رسم اخوانیه برای او سرود:
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بیعادتی کاش عادت کنیم
چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟
به هنگام نیت برای نماز
به آلالهها قصد قربت کنیم
چه اشکال دارد که در هر قنوت
دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟
چه اشکال دارد در آیینهها
جمال خدا را زیارت کنیم؟
مگر موج دریا ز دریا جداست
چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟
پراکندگی حاصل کثرت است
بیایید تمرین وحدت کنیم
«وجود» تو چون عین «ماهیت» است
چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟
اگر عشق خود علّت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟
بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنیم؟
پر از «گلشن راز»، از «عقل سرخ»
پر از «کیمیای سعادت» کنیم
بیایید تا عین «عین القضات»
میان دل و دین قضاوت کنیم
مگو کهنه شد رسم عهد الست
بیایید تجدید بیعت کنیم
بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گلها حمایت کنیم
رعایت کن آن عاشقی را که گفت :
«بیا عاشقی را رعایت کنیم»
و در مصراع آخر شعرش، مصرع اول شعر مرحوم حسینی را تضمین کرد.
اما اخوانیهسرایی این دو شاعرِدوست، به اینجا تمام نشد.
در کتاب «بالهای بایگانی» که مجموعهای از اشعار منتشر نشدۀ سیدحسن حسینی پس از فوت اوست، اشعاری تقدیم شده به قیصر دیده میشود:
سهم من و تو اگرچه از بخت کم است
غم نیست، که عمر فتنه هم سخت کم است
تو قیصر رزمگاه شعر و سخنی
برخیز ز جا، برای تو تخت کم است
دلت را ارغوانی آفریدند
غمت را آسمانی آفریدند
غریبی در دیار کینهتوزان
تو را از مهربانی آفریدند
در کنار این رباعی و دوبیتی که سید برای قیصر امینپور سروده است، ترانهای نیز دیده میشود که این یار قدیمی برای قلۀ قاف شعر معاصر، قیصر، سروده است:
هم صدا
اومدی از پشت خطر
تو پا به پا سی دل من
دست دلم به دامنت
بخون برای دل من
بخون برای دل من
که زخمی سکوتته
هرچی قناتِ تشنه لب
منتظر قنوتته
نماز عاشقانههات
ورد لبای عاشقه
ریشه دوونده تو دلت
هرچی گل شقایقه
«آینه های ناگهان»
نگاه مهربونته
بخون تو این شب جنون
ستاره همزبونته
با تن زخمی اومدی
ای همصدای دل من
دست دلم به دامنت
بخون برای دل من