شعری از دکتر علیرضا قزوه
یکصد و هفتاد و پنج حنجره فریاد
28 خرداد 1394
01:02 |
2 نظر
|
امتیاز:
3.67 با 3 رای
شهرستان ادب: پیش و پس از تشییع با شکوه پیکران شهیدان غواص و خطشکن، شعرهای خوب زیادی از سوی شاعران سروده شدند و به نظر میرسد این اتفاق خاص به روشنی در ادبیاتِ امروز انعکاس پیدا کرده است. سایت شهرستان ادب به مرور گزیدهای از این شعرها را در پروندۀ «حماسۀ غواصان شهید، به روایت اهالی ادبیات» منتشر میکند.
در ادامه شعری زیبا میخوانید از چهرۀ برجستۀ شعر انقلاب اسلامی، دکتر علیرضا قزوه برای 175شهید غواص.
یکصد و هفتاد و پنج حنجره فریاد
یکصد و هفتاد و پنج پنجره لبخند
یکصد و هفتاد و پنج دانه تسبیح
بسته همه دستشان به رشته پیوند
یکصد و هفتاد و پنج کوه دماوند
ذکر خدا بر لباند تا به قیامت
آن همه وجدان خوشا و این همه غیرت
عکس امام و پلاک و مُهر و وصیت
بنده دنیا شدند این سو، جمعی
دل نتوانند کند از زن و فرزند
بسته مبین دستشان پرندهتریناند
آینههای شهید کشور دیناند
اهل جنوناند، اهل بیت یقیناند
کاش که دلدادگان مصلحت غرب
این همه دستان باز را نفروشند!
آب فروشان مباد دین بفروشند
آبروی خلق بیش از این بفروشند
اسب و سوار و لگام و زین بفروشند
یوسف ما را به هند و چین بفروشند
وای که هر کدخدا شده است خداوند!
آمدهاند از مسیر شام غریبان
طبل بزن هان! بگو ببارد باران
گریه کنید ای درختهای خیابان
یکصد و هفتاد و پنج ماه درخشان
یکصد و هفتاد و پنج یوسف دربند!
چهارشنبه, 31 فروردین,1401