موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به مناسبت زادروز شاعر

شاعر دلتنگی یاران l سه غزل تازه از علیرضا قزوه

01 بهمن 1401 14:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
شاعر دلتنگی یاران l سه غزل تازه از علیرضا قزوه
شهرستان ادب: علیرضا قزوه با هر متر و معیاری، جزو چند شاعر تراز اوّل انقلاب اسلامی است که اثرگذاری او بر جوانانِ پس از خود کتمان‌ناپذیر است. قزوه در تمامی بزنگاه‌های مهم، نقش ایفا کرده است و طلایه‌دار نسلی است که شعر را ابزاری برای مبارزۀ حق علیه باطل می‌دانند. به مناسبت زادروز این شاعر اهل سمنان، سه غزل منتشرنشده از او را با هم مرور می‌خوانیم. عنوان «شاعر دلتنگی یاران» از غزل «چمدان‌های قدیمی» از کتاب قزوه با همین، چاپ انتشارات شهرستان ادب، گرفته شده است.

1
ذكر «يا قدّوس» را دل، صبحگاه آورده اينجا
باد عطر نرگس از باغ نگاه آورده اينجا
كاشكي در من ببارد، گم شود، بي هيچ ردّي
بارش دردي كه اين ابر سياه آورده اينجا
كاش در گرداب يأس و حسرت و غم گم نگردد
كشتي ما را كه موج اشك و آه آورده اينجا
يا رب! اين كوه گناهان چيست در پيش نگاهم؟
كيست در من اين همه بار گناه آورده اينجا؟
روح معصومانه‌اي دارم كه مي‌خواهد بكوچد
پاي‌سوزم كرده جسمي كه پناه آورده اينجا
مرگ ما را مي‌برد يك‌راست سمت زندگاني
زندگي آنجاست، ما را اشتباه آورده اينجا
عاقبت خورشيد ما از سينه بيرون خواهد آمد
كاروان از مصر دل‌ها روي ماه آورده اينجا

2
پیر گفت امشب نماز گریه کامل می‌کنیم
گفت از دل تا تماشا سیر منزل می‌کنیم
گفت از اینجا تا بخارا هفت وادی گریه است
گفت شب در منظر آیینه منزل می‌کنیم
گفت دل‌تنگ تماشایم، اگر قسمت شود
شام از طور تجلّي سوره نازل می‌کنیم
گفت بسم الله، بسم الله... سرها کنده شد
پای بسم الله، دل را گفت بسمل می‌کنیم
گفت و گفت و گفت امّا از دل تنها نگفت
گفت بی آیینه هم ما یاد بیدل می‌کنیم
گفت باید موج شد، با حسّ و هوشی تازه، گفت
چشم دریا را سراپا گوش ساحل می‌کنیم
گفتم امّا اهل دنیا آب را گل کرده‌اند
گفت ما هم گاه‌گاهی نور را گل می‌کنیم

3
گرفته‌اند همه دست‌های دنیا را
دگر کسی به قیامت نمی‌برد ما را
دل شکسته زیاد است و دل‌شکسته یکی‌ست
میان این همه یوسف که می‌خرد ما را؟
زمانه قصّۀ ما را نخواند و رد شد و رفت
ندید یوسف ما هق‌هق زلیخا را
نماند عاشقی آشفته‌جان که تازه کند
حکایت شب مجنون و روز لیلا را
به بی‌پناهی خود خیمه‌ای نمی‌بینم
خریده‌اند همه مردمان صحرا را
اگر کریم نماندی، لئیم نیز مباش
مکُش به زخم زبان، تشنگان دریا را
بیا و شکوه مکن از گذشته‌ای که گذشت
بیا و تلخ مکن روزگار مولا را
من آن شبان غریبم که محو زلف توام
شبان ساده چه داند کلام موسی را
یکی ز جنس رسولان، ز نسل عيّاران
یکی جواب دهد این شکسته دل‌ها را
دلم شکسته بزرگا، قلندرا، پیرا
دلم گرفته عزیزا، برادرا، یارا

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شاعر دلتنگی یاران l سه غزل تازه از علیرضا قزوه
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.