موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از کیمیا ناصری‎زاده

نگاهی به «چمدان» سرگئی دولاتوف

31 تیر 1394 14:15 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.75 با 4 رای
نگاهی به «چمدان» سرگئی دولاتوف

شهرستان ادب: «سرگئی دولاتوف» متولّد سال 1941 و شهر «یوفا» در شوروی است. خانوادۀ او پیش از تولدّش در «لنینگراد» زندگی می‌کردند امّا واقعۀ جنگ جهانی دوّم، آن‌ها را به ترک آن‌ واداشت. سال‌ها بعد، زمانی که موعد خدمت سربازی سرگئی فرارسید، او مجبور شد که آن دوران را در مخوف‌ترین زندان‌های شوروی سابق بگذراند. سرگئی زمانی که به طور تخصّصی به نویسندگی پرداخت، برای چاپ داستان‌هایش در شوروی با مشکاتی روبرو شد و از این‌رو تعدادی از نوشته‌هایش را به اروپای غربی فرستاد، غافل از این‌که سازمان اطّلاعات شوروی از این کار مطّلع شد و آن را مخالف با منافع ملّی خود دانست و او را دستگیر و محاکمه کرد. دولاتوف دو سال پس از این ممانعت، در سال 1979 همراه با خانواده‌اش، به غرب مهاجرت کرد و در آن‌جا در مجلّاتی هم‌چون «نیویورکر»، داستان‌هایش را به چاپ رساند و در همین ایّام به شهرت ادبی رسید. سرگئی دولاتوف سرانجام در سال1990 درحالی‌که نیمی از زندگی‌اش را دور از وطن به سر برد، با زندگی وداع کرد.

از آثار او می‌توان به: «کتاب نامریی»، «آوایی میان بوته‌ها»، «یادداشت‌ها»،  «توافق»، «تفرّج‌گاه»، «مال ما»، «زن خارجی»، «چمدان»، «راهپیمایی تنهایان»، «کشتی»، «داستان نگه‌بان زندان» و... اشاره کرد.

مجموعه‌داستان «چمدان»، قصّۀ مهاجرت خودِ سرگئی دولاتوف از شوروی است. او تنها و همراه با یک چمدان، از کشورش خارج شد. او اگرچه اسباب باارزش و البتّه پرخاطره‌اش را در همین چمدان، با خود به اروپا برده بود امّا تا سال‌ها بعد که جا و مکانی برای خود دست و پا کرد، درِ آن را باز نکرد و وقتی هم که درِ آن را باز می‌کند، از محتویات داخل آن با خواننده‌اش حرف می‌زند و داستان‌سرایی می‌کند و این‌گونه، هرکدام از آن وسایل، خود قصّه‌ای جدا در این کتاب می‌شود و البتّه به گفتۀ خودِ سرگئی، ماحصل سی و شش سال زندگیِ او.

داستان‌های این مجموعه؛ عبارتند از: «جوراب‌های کرپ فنلاندی»، «نیم‌چکمه‌های حزب»، «یک کت شیک با دو ردیف دکمه»، «کمربند افسری»، «کت فرناند لجر»، «پیراهن نخی»، «کلاه زمستانی»، «دست‌کش‌های رانندگی» و «به جای مؤخّره».

    سرگئی در تمام داستان‌ها، شیوه‌ای معمولی از نظر تکنیک برای روایت انتخاب می‌کند. او می‌گوید که چگونه این وسایل را به دست آورده‌است و پس و پیشِ مربوط به آن خاطره را توضیح می‌دهد و از این‌رو است که در این کتاب، با تمام گیرایی‌اش می‌توان نشانه‌هایی از «خاطره_داستانی» را مشاهده کرد.

در اصل، ریشۀ همۀ داستان‌ها به یک شیوه است و آن، «چگونگی به دست‌آوردن و صاحب‌شدن وسایل داخل چمدان است».

 سرگئی در اوّلین قصّه؛ «جوراب‌های کرپ فنلاندی» شرح می‌دهد در معامله‌ای که فکر می‌کرده، همه‌جوره به نفعش است و صاحب ثروت زیادی می‌شود؛ از دو زن تاجر فنلاندی، تعداد زیادی جوراب کرپ سبز می‌خرد، غافل از این‌که جوراب‌ها... .

  جالب است بدانیم که کارایی و قصّۀ مربوط به این جوراب‌ها، در داستان‌های دیگر هم مشاهده می‌شوند و نویسنده به بازی با این قصّه می‌پردازد.

در مورد داستان دوّم که «نیم‌چکمه‌های حزب» نام دارد؛ دولاتوف سعی دارد، طنز ظریفی را در داستان تزریق کند و آن برهنه‌کردن پاهایی است که چکمه‌های گران‌قیمتی دارد. این فرد از مقامات مهمّ دولتی است؛ چیزی که دولاتوف میانۀ خوبی با آن ندارد. ماجرا از این قرار است که وقتی آقای استاندار برای استراحتی کوتاه، چکمه‌هایش را از پا در می‌آورد، سرگئی در فرصتی مناسب آن‌ها را برمی‌دارد و... بازی‌گریِ خوب و فریبندۀ آقای استاندار و نگرش سرگئی در این موضوع، داستان را تا حدّی سیاسی کرده‌است.

دیگر داستان این مجموعه، پیراهنی نخی است که زن سرگئی آن را در آخرین روزهای مهاجرتش، برای او خریده‌است؛ زنی که انصافاً دولاتوف با بی‌انصافی در موردش حرف می‌زند و تصویر بی‌احساس و خشنی را به خواننده منتقل می‌کند. کاربرد این پیراهن در داستان، درواقع روان‌کاوی رفتار این زوج است که چندان هم از در کنار هم بودن، راضی به نظر نمی‌رسند.

داستان بعدی «کلاه زمستانی» است که ابعاد اجتماعی و مردم‌شناسانۀ بیشتری دارد. این کلاه را برادر او در یک زد و خورد عشقی، به عنوان غنیمت جنگی به دست آورده و حالا به  نشانۀ شهامت و جسارت خود به او داده‌است.

داستان دیگر این مجموعه «کت فرناند لجر» است. این کت متعلّق به نقّاش هنرمندی است که به عنوان هدیه، به یکی از دوستان سرگئی داده می‌شود و این دوست، کت را به نشانۀ قدمتِ دوستی‌شان به او می‌دهد. در این داستان تاریخ‌چۀ هنر نقّاشی، به اندازۀ بضاعت متن و بیشتر در مورد نقّاش داستان بیان می‌شود تا اهمّیّت این هدیه برای خواننده نشان داده‌شود.

بقیّۀ داستان‌های این مجموعه، در سبک و سیاقی مشابه ادامه پیدا می‌کند و قرائت‌های گوناگون دولاتوف، موجب جذّابیّت آن‌ها می‌شود.

 مجموعه‌داستان چمدانِ سرگئی دولاتوف، اثری صرفاً تکنیکی و خاص‌پسند به نظر نمی‌رسد و خلّاقیّت نویسنده در ابداع زبانی، همه‌فهم و متناسب با محتوای کتاب و مثبت ارزیابی می‌شود. از دیگر نکات موجود در درون‌مایۀ چمدان، طنز ظریف و تلخی است که در تک تک داستان‌ها، هم‌چون تازیانه‌ای بر پیکرۀ ظلم و استبداد و اشرافیت و قدرت  نواخته شده‌است و اگرچه نویسنده، از تکنیک  و فنّ مدرن داستان‌نویسی در این اثر استفاده نکرده امّا محتوای آموزنده و عمق‌دار داستان‌ها، بر این عیب فائق آمده و اثر را برجسته نموده‌است.

  در داستان‌ها که عمدتاً موجز و شسته‌رفته نیز هستند، تقدّم و تأخّر زمانی به حیث موضوعات رعایت شده و مبنای داستان‌ها، خاطره‌گویی و یا درد دل نویسنده‌ای مهاجر است. آن‌چه پی‌رنگ این کتاب، بر اساس آن طرّاحی شده‌است و سنگ‌ بنای آن شمرده می‌شود؛ مهاجرت، پریشانی و تنهایی است و نویسنده به شکل ماهرانه‌ای توانسته‌است از هر موضوع، پلی به گذشته بزند.

 دیالوگ‌ها به طور مداوم، درخدمت شخصیّت‌های داستانی است و خواننده از رهگذر همین آمدوشد کلامی، نتیجه‌گیری فلسفی یا اجتماعی می‌کند. انسان‌های نیک‌بخت و مقاوم در برابر افراد پست و سرخورده و نقطه‌نظر آدم‌ها دربارۀ زندگی از مفاهیم رایج در این مجموعه است.

در این اثر نویسنده با بی‌طرفی و قلم نسبتاً عفیف، توانسته‌است از دل موضوعاتِ به ظاهر معمولی، تفسیری تصویرگونه و داستانی ارائه دهد.

درمورد شخصیّت همسر دولاتوف _که در داستان به شکل پررنگ امّا نه‌چندان خوش‌رنگ به آن پرداخت شده_ باید گفت که او زنی دارای غرور ذاتی و صبر و شکیبایی است و هرچند دولاتوف این خصیصۀ او را بی‌احساسی و بی‌علاقگی می‌پندارد امّا تأثیر سوئی در ذهن خواننده از خود باقی نمی‌گذارد.

فضاسازی داستان‌ها بیشتر در شهر و حول محور این محیط است. سرگئی اغلب به توضیح مسائل کاری‌اش؛ خبرنگاری و گاهی خانه و زندگی‌اش می‌پردازد. در پاورقی داستان هم همه‌جور اطّلاعاتی از هنرمندان، ورزش‌کاران و اماکن مهم و معتبر آمده که در توضیح برخی فضاهای داستانی به کار رفته‌است و در اصل، تاریخ اجتماعی روسیه مطرح شدهاست.

مجموعه‌داستان «چمدان» با ترجمۀ روانِ «کیهان بهمنی» و توسّط نشر «ثالث» به چاپ رسیده‌است.  


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • نگاهی به «چمدان» سرگئی دولاتوف
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.