به مناسبت زادروز جبران خلیل جبران
بوستان پیامبر؛ آرمانشهر جبران خلیل جبران
16 دی 1394
21:42 |
1 نظر
|
امتیاز:
4.2 با 10 رای
شهرستان ادب: «بهراستی گستردهترین فاصله آن است که میان رؤیای خواب و هشیاری بیداریات جدایی افکنده؛ و کردار محض را از تمنای محض جدا ساخته...»*
امروز میلاد جبران خلیل جبران است؛ شاعر، نویسنده و اندیشمند لبنانی- امریکایی. از مشهورترین آثار او میتوان به آثاری چون «پیامبر»، «ماسه و کف» و «عیسی، پسر انسان» اشاره کرد. منظومۀ «بوستان پیامبر» نیز از جمله آثار شعری ارزشمند وی به شمار میآید. درونمایۀ این اثر را دغدغههای عرفانی- فلسفی شاعر تشکیل میدهد که با آرمانیترین و خیالانگیزترین عبارات بیان شده است. در این اثر آرمانشهر شاعر از دیدگاه شخصیت پیامبر-که شاعر او را مصطفی مینامد- ترسیم شده و شرح و توصیف اندیشههای«پیامبر» در قالب پرسش و پاسخهایی میان او و مریدانش شکل میگیرد. این گفتگوها در واقع ابهامزدایی از شبهات مریدان در خصوص فلسفۀ زندگی است. پیامبر، زندگی و زندگان را اینچنین وصف میکند:
« ما برگهای سبزیم بر شاخسار درخت زندگی؛ و زندگی خود فراتر است از فرزانگی، و بیگمان فراتر از نادانی.»
پیامبر پس از سفری دور و دراز با مریدانش به ساحل سلامت پا نهاده و در بوستان خاندان خویش ساکن میشود. چهل روز به گوشهنشینی میپردازد و پس از آن از درخت بارور وجود خویش، میوههای بارور اندیشه را پیشکش شیفتگان میکند. اما آنان سخن او را در نمییابند و او را پس از چندی تنها میگذارند.
«مصطفی از ژرفنای تنهایی جان خویش بانگ بر آورد و چنین گفت: «جانم از انبوه میوههای خویش، گرانبار است. کیست که پیش آید و از آن برگیرد و بدان خشنود گردد؟»
و سرانجام به فراز بلندی ها رفته و با ابر و مه یکی میشود.
سطرهای این اثر سرشار از پیامهای انسانی و اخلاقیست که از اندیشههای ژرف شاعر به دنیای لطیف و مخیل شعر او راه پیدا کرده است تا حقیقتی جاودان را به رهروان و جویندگان نوید دهد. نمادهایی چون «شبنم»، «ابر»، «مه»، «دریا»، «بذر»، «برگ»، «نهال» و ... خود گواه است که شاعر حقیقت را جدا از عناصر طبیعت نمیداند؛ بلکه جلوههای الهی را در ارکان طبیعت و حتی در جمادات جستجو میکند. در جهانبینی او سنگ نیز با انسان فرقی ندارد؛ مگر آنکه انسان قلبی تپندهتر دارد و سنگ در آرامش و سکون به سر میبرد.
«دانۀ شبنم نور را بازمیتاباند؛ زیرا قطره و نور یکی هستند. شما نیز زندگی را باز میتابانید؛ زیرا شما و زندگی یکی بیش نیستید.»
سطرهای این منظومه سرشار از مضامین مهربانی و عطوفت، گذشت، دوری از نزاع، دعوت به صلح و تنهاییست. پیامبر همۀ موجودات را یکی میداند، و به دور از احساسات برتریجویانه، میان خود و مریدانش فرقی نمیبیند و خود را شکوفهای که تازه تبدیل به میوه شده، مینامد. او بُعد مکان و زمان را هیچ میانگارد و گویی با اعتقاد به همین امر است که سرانجام یاران خویش را به ظاهر ترک میگوید.
« بیگمان فاصلۀ میان تو و همسایۀ نزدیک و نارفیق بسی فزونتر است از فاصلۀ میان تو و محبوبت که در پس هفت اقلیم و هفت دریا سکونت دارد.»
* برگزیده از متن کتاب «بوستان پیامبر»، ترجمۀ یاسر سرحدی
انتخاب و توضیحات: نیلوفر بختیاری