موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

تابش بی‌کرانگی در آینۀ موبی‌دیک | محمدقائم خانی

03 اردیبهشت 1396 15:23 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 5 رای
تابش بی‌کرانگی در آینۀ موبی‌دیک | محمدقائم خانی

شهرستان ادب: از جمله شاهکارهای ادبیات داستانی جهان، رمان موبی دیک، نوشتۀ هرمان ملویل است. رمانی  برخاسته از ادبیات آمریکا که در روزگار خود هیچ توفیقی نیافت و برخلاف انتظار ملویل ظاهر شد. اما نزدیک به یک قرن پس از مرگ ملویل، وجوه شگفت‌انگیز این رمان بزرگ هویدا شد و تا به امروز مخاطبان خود را داشته است. محمدقائم خانی نگاهی داشته است از حیطۀ معرفت شناختی بر رمان موبی دیک. شما را به خواندن این یادداشت دعوت می‌کنیم:

«به هردوان نظر کنید؛ دریا و خشکی، و آن وقت ببینید که آیا در خویشتن خود مناسبت و مشابهت عجیبی با چیزی نمی‌بینید؟ زیرا همچنان که اقیانوس هایل خشکی سبز را احاطه کرده است، در جان آدمی نیز ماهیتی جزیره‌سان قرار دارد، مملو از آرامش و شادی، منتها در حصار خوف‌های زندگی نیم‌شناخته.» ملویل چه زیبا در صفحه 377 موبی‌دیک، تمایز شرایط انسان را در حالت خودآگاه و ناخودآگاه نشان می‌دهد. اضطراب مواجه شدن با ناخودآگاه، و آرامش برخورد با آنچه شناختنی است، به‌خوبی در این نوشته‌ها مشخص است. این جملات چنان زنده است که یکی از نویسندگان قرن بیستم، پس از کشمکش‌هایی که بر سر مباحث مطرح شده توسط یونگ درمورد ناخودآگاه در گرفته است، تمثیلی برای وجود انسان ارائه داده است. در اینجا به عمده نام فروید را حذف کرده و از یونگ نام برده‌ام، بدین دلیل که موبی‌دیک مشحون از جملات مشعر به اعتقاد به روح در انسان است. ناخودآگاهی که ملویل به آن معتقد است، صرفاً مجموعه‌ای از واپس‌زدگی‌های امر مادی نیست، بلکه محل اتصال انسان به امر لایتناهی است. او به‌صراحت از قلب و روح انسان‌ها صحبت می‌کند، و مهم‌تر از آن، قلب و روح را منشأ مهم‌ترین آثار در انسان می‌داند. او نه تنها به چنین چیزی قائل است، بلکه آن را محدود به احساسات انسانی نمی‌کند. از نظر ملویل، مهمترین تصمیم‌های انسان‌ها از روح سرچشمه می‌گیرد و ریشه در قلبشان دارد. برای شناخت انسان‌ها هم باید به این وجه توجه کرد و رفتارها و مهم‌تر از آن، تصمیم‌هاشان را در نسبت با این وجه شناخت. روحی که وحدتی در همۀ بروزات انسانی می‌بخشد و در رگ تصمیمات انسان، خون حیات می‌دمد. روحی که بر خود انسان محیط است و اسرارش، بر خود شخص هم پوشیده می‌ماند. روحی که خیل ناشناخته مانده‌هایش، منشأ انواع تلاطمات و هیجان‌هاست و محدودۀ کوچک روشن از معرفت در انسان، تنها مأمن خود او در این عرصه محسوب می‌شود. روحی که تجلی بی‌کرانگی در انسان است و با اتصال به امر غیرمادی، ذاتی غیرالوهی دارد. روحی که اراده‌اش، سازندۀ آیندۀ انسان و تغییردهندۀ جهان است. اراده‌ای که جهان داستانی موبی‌دیک را از اثری عادی در باب دریانوردی، به شاهکاری در تعامل انسان‌ها با خود، طبیعت و خدا تبدیل کرده است.

آخاب، ناخدای کشتی والگیری پی‌کواد، مهم‌ترین فردی است که اراده‌اش در رمان جاری است. آخاب که روحی سلطه‌جو و کافرمآب دارد، با اراده‌ای پرومته‌وار، قصد فراچنگ آوردن بی‌کرانگی را کرده است و همۀ انسان‌ها و کشتی والگیری را در خدمت هدف خود می‌خواهد. او در جای‌جای داستان، بر اساس روح سرکش و ارادۀ مانع‌ناپذیرش، تصمیمات مهم و عجیبی می‌گیرد و اکثر جاشوان و زوبین‌اندازان را هم با خویش همراه می‌کند. او «همه» را اعضای تحت فرمان ارادۀ خویش می‌خواهد و به چیزی جز هدف ماورایی صید موبی‌دیک ندارد. در کنار او، کسی هست که او را در این تصمیم یاری می‌دهد و نوعی پیر آیینی وی هم محسوب می‌شود؛ هرچند در ظاهر یکی از خدمۀ کشتی است که قاچاقی هم سوار آن شده است. «فتح الله» که آتش‌پرستی از سرزمین پارس است، جلوۀ شیطان در کشتی پی‌کواد است و با همۀ سکوت و گوش‌به‌فرمانی خود، روح آتشین عصیان را در کالبد آخاب می‌دمد. او مظهر کفر و مبارزه با الوهیت در جهان لایتناهی است. اوست که آخاب را علیه تجلی ذات الوهی طبیعت می‌شوراند و با وسوسه‌های به‌هنگامش، آتش وی را در قتل وال سفید تیزتر می‌کند. در برابر این دو، اسماعیل و استارباک قرار دارد. اولی کارگر کشتی و البته راوی داستان است و دومی دستیار اول کشتی. این دو بر عقل و اخلاق تکیه دارند و مطیع و فرمان بر مسیح هستند. قصد خیر دارند و از شرارت بیزارند. قصدشان از سفر، تأمین معاش است و نیت سلطه‌جویی ندارند. اما این دو ضعیف‌ا‌ند. هر دو به خدمت آخاب درآمده‌اند و توان مبارزه با او را ندارند. کشتی در اختیار اوست و این دو هم از دستورات آخاب سر نمی ‌یچند. روحی ضعیف دارند که با وجود شناخت خیر، جلوی شرفزونی آخاب را نمی‌گیرند و با مقصد کافرانه و تعدی‌جویانۀ وی کنار می‌آیند. البته استارباک بارها از طریق موعظه سعی می‌کند جلوی آخاب را بگیرد، ولی موفق نمی‌شود و در نهایت هم کشتی را به سویی که آخاب فرمان می‌راند، می‌برد. در عوض اکثر خدمۀ کشتی، در کنار آخاب قرار دارند تا او به مقصود قتل وال سفید برسد. فلاسک و استاب که جانشینان دوم و سوم آخاب هستند، مسئول راندن قایق‌ها به سوی وال‌ها هستند. این دو هم با روح و قلبشان تصمیم می‌گیرند؛ منتها ایرادشان آنجاست که اراده‌ای مستقل ندارند. روحی وابسته دارند که با تصمیمات دیگران تغییر می‌کند و دلبستگی‌شان به آخاب، به سمت هدف نابودگرانه‌شان می‌کشاند. آن دو سعی می‌کنند خواسته‌های آخاب به بهترین وجهی پیاده شود و کشتی پی‌کواد در مسیر تعقیب موبی‌دیک قرار بگیرد. آن‌ها هم خود وابسته به آخاب‌اند و هم کارگران و جاشوان را به این کار تشجیع می‌کنند. خلاصه آنکه در پی‌کواد، قلب مهم‌تر از هر جای دیگر انسان است و حتی مغز و فکر هم، تنها بخشی از مجموعۀ پیچیدۀ تصمیم‌های انسانی را می‌سازد.

اما قائل شدن به روح متصل به لایتناهی برای انسان، رویۀ دیگری دارد که همانا توجه به «غیب و سرنوشت آدمی» است. غیب عالم، همان بخش لایتناهی است که عالم شهادت محدود را در بر دارد. غیب همان ذات الوهی است که جلوه‌ای هم در طبیعت دارد و خود را در تمثیل اقیانوس بی‌کران نشان می‌دهد. موبی‌دیک مملو است از حضور عالم غیب در دنیای اهالی کشتی پی‌کواد. بارها و بارها از سرنوشت ازلی انسان‌ها صحبت می‌شود و از اراده‌ای که مافوق همۀ اراده‌هاست. تقدیر نه امری خیالی، که واقعیتی ملموس در کتاب موبی‌دیک است. بارها صحبت از فرشتگان و شیاطین می‌شود و حتی برخی از عناصر طبیعت بارها و بارها نشانه‌هایی ماورایی از سرنوشت آدم‌ها پیدا می‌کنند. خداوند و دیگر ساکنان عالم غیب، در دنیای موبی‌دیک حاضرند و اثر می‌گذارند. طبیعت تنها «واقعیت» عالم نیست، حتی تکه‌ای جدامانده از بقیۀ عالم هم نیست؛ بلکه بخشی از کل عالم و تجلی عالم اکبر است. طبیعت، جهان شهادت و در دسترس ما انسان‌هاست، منتها ذاتی الوهی دارد و به غیب متصل است. جهان صحنه ابتلاست و خیر و شر، ریشه در عالمی ورای ماده دارند. خیرخواهی به سعادت منتهی می‌شود و شرجویی، به شقاوت. این بخش موبی‌دیک، آن را از بسیاری از کارهای مشابه وی جدا می‌کند. انسان‌های زیادی به روح قائل بوده‌اند؛ ولی به عالم غیب خیر، یا این‌قدر تأکید بر آن نداشته‌اند. ولی ملویل با کنار هم نشاندن این دو وجه، نوعی همگونی بین انسان و جهان برقرار کرده و طرحی هم‌ریخت برای داستانش ریخته است.

این همگونی و توجه عمیق به ریشه‌های غیبی جهان انسانی و طبیعت باعث شده که نوشته ملویل مملو از اسطوره‌ها باشد. یا اگر بخواهیم به عبارت درستی بیان کنیم، اسطوره ها در کتاب او «زنده» باشند. افراد زیادی به خصوص در قرن 21، به اسطوره‌ها توجه کرده‌اند؛ ولی کم بوده‌اند کسانی که توانسته باشند جهانی خلق کنند که حیات اسطوره‌ها در در دنیای جدید و زندگی آدم‌ها نشان دهند. معمولاً پیکرۀ اسطوره‌ها در آثار سینمایی و داستانی وجود دارند و نویسندگان، با تکه‌تکه کردن لاشۀ اسطوره‌ها سعی می‌کنند اثر خود را جذاب جلوه دهند؛ ولی ملویل برخوردی دیگرگونه با اسطوره‌ها دارد. اسطوره‌ها در موبی‌دیک  زنده‌اند و بر جهان مادی اثر می‌گذارند. جالب این‌جاست که نه تنها ملویل این کار را برای یک تبار اسطوره‌ای انجام داده، بلکه اسطوره‌های جهان‌های متعدد را کنار هم قرار داده است. جهان یونانی، جهان مسیحی و جهان مانوی (شرقی) در کنار هم و با حفظ هویت خود، دنیای جدید آمریکایی کشتی نانتوکتی را که به دنبال شکار وال است، می‌سازند. کشتی والگیری که نمونه کوچک شدۀ زندگی مدرن است، بستر به هم رسیدن سه نگاه یونانی، مسیحی و آتش‌پرستی به دنیاست. این سه با تمرکز ملویل بر عنصر آتش، در جهانی واحد گرد هم آمده‌اند. وقتی چنین تمرکزی از اسطوره‌ها و تعامل آنها با هم را در موبی‌دیک می‌بینیم، دیگر حجم کتاب به چشممان نمی‌آید. شاید اگر از ابتدا بدانیم که قرار است با چه جهان پیچیدۀ محاط در اسطوره‌های متعددی روبه‌رو شویم، راحت‌تر وارد کتاب می‌شدیم. با این همه نثر خاص ملویل و مهم‌تر از آن، هنر او در پنهان نگاه داشتن اسطوره در پس پشت رفتارهای روزمره و کنش‌های انسان‌ها و دوری او از شعارزدگی، چنان خواندن کتاب را راحت کرده که هیچ احساس دست‌انداز به ما منتقل نمی‌شود و حقا که ترجمۀ صالح حسینی هم اثر را برای مخاطب فارسی زبان خواندنی کرده است.

نکته آخری که نمی‌توان از آن گذشت، حضور کتاب مقدس در لایه لایۀ متن موبی‌دیک است. یعنی همان‌طور که روایت مسیحی در کل روایت اسماعیل حضور دارد و همان‌طور که اسطوره‌ها در جهان انسانی کشتی پی‌کواد حاضر است، کتاب مقدس هم در جای‌جای متن حضور دارد. اکثر غریب به اتفاق هم حضوری کنایی و استعاره‌ای. ولی گاهی عین عبارت هم در متن آورده می‌شود. متن موبی‌دیک چنان با کتاب مقدس گره خورده که نمی‌توان بر جای خاصی انگشت گذاشت و حضور متن مقدس را در آن نشان داد. کتاب مقدس در تمام متن حاضر است و هرازگاهی، خود را به مخاطب نشان می‌دهد. همچون وال سفید که در تمام سفر پی‌کواد، در اقیانوس هست و هرازگاهی سر از آب بیرون می‌آورد و خودی نشان می دهد. همچون عوامل غیبی عالم که در تمام جهان انسان‌های موبی‌دیک حاضرند و هرازگاهی خود را در تصمیم‌های انسان‌ها و اتفاقاتی که برایشان می‌افتد، نشان می‌دهند. همچون خدا که در همه‌جای عالم هستی از جمله طبیعت وجود دارد، ولی هرازگاهی خود را مستقیم در ماجراهای آتش طور یا آتش نمرود نشان می‌دهد. موبی‌دیکِ ملویل، آینه‌ای است در برابر خلقت خدا؛ آینه‌ای که نور خورشید بی‌کران در آن می‌تابد و طبیعت و انسان را مرئی می‌سازد.

 

 

 

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • تابش بی‌کرانگی در آینۀ موبی‌دیک | محمدقائم خانی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.