موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

پرواز در اوج | یادداشت علی ششتمدی بر رمان قوش

02 خرداد 1397 15:14 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.5 با 2 رای
پرواز در اوج | یادداشت علی ششتمدی بر رمان قوش

شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری آنا: دغدغهٔ مشترکی که بعضی از پدران و مادران در مورد فرزندانشان دارند، بحث مطالعه است. گذشته از اینکه خوراک‌های فست‌فودیِ دنیای دیجیتال و سایبر، کتاب را موجودِ غریبه‌ای برای فرزندان امروزی کرده است، اگر هم تصمیمی برای کتاب خواندن وجود داشته باشد، یافتن عنوان مناسب برای تقدیم یا هدیه به نوجوانان عملیات تقریباً غیرممکنی است که والدین با آن مواجه‌اند. به خصوص زمانی‌که صحبت از ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی باشد.

«قوش» را انتخاب مناسبی برای چنین عملی می‌دانم. روایت این کتاب ویژگی‌های یک داستان جذاب و گیرای سنین نونهالی و نوجوانی را دارد. مطابق با دنیای پیچیدهٔ ذهنیِ نوجوانان مدرن و در عین حال به لطافت درک آن‌ها از دنیای واقعیست. دنیایی که واقعی نیست اما ذهن نوجوان‌ها چنین درکی از آن دارد. المان‌ها و عناصر این داستان و همچنین پیچ‌های روایی آن، از جنس عناصر و روایت‌هایی است که در فیلم‌ها و کمیک‌استریپ‌ها دیده‌اند و می‌توانند با آن همراه شوند. نثر کتاب هم در عین حال که کودکانه نیست، لطافت دارد و به راحتی خوانده می‌شود. دایرهٔ واژگان انتخاب شده نیز برای این سن مناسب است.

شخصیت‌های اصلی و قهرمان‌های داستان از همین سن هستند و درک مشترکی از دنیای جنگ دارند. دنیایی که داخل آن «آدم‌بد»ها متجاوزند و نهایت تجاوزشان شکستن کوزهٔ یک دختر یا هدف قرار دادن سگ چوپان است. دنیای لطیفی پر از جذابیت‌های طبیعی و عناصر فانتزی که فقط در ذهن تازه شکل گرفتهٔ این سن با هم ارتباط پیدا می‌کنند.

تنها نقطه‌ ضعف داستان در این زمینه، انتخاب لحن اشتباه برای شخصیت‌های عراقی است. کتاب با توجه به عدم درک جامعهٔ مخاطب، از تفاوت لحن و خلأهای موجود در دیالوگ‌ها، تمام جملات را به صورت واضح، سلیس و به لحن و لهجهٔ معیار بیان کرده است. شبیه آنچه در فیلم‌های کودک و نوجوان انجام می‌شود. در واقع شخصیت‌ها هیچ لهجه و گویشی ندارند. از طرفی، به این دلیل که عراقی‌های داستان لازم است فارسی را شکسته و ناکامل صحبت کنند، لحنی شبیه سرخ‌ پوست‌ها برای آن‌ها انتخاب شده است. فعل‌های بدون شناسه و مفعول‌های بدونِ «را». باز هم لحنی آشنا که در دوبله انیمیشین‌ها کاربرد داشته و دارد. این مسئله از دو جنبه به داستان ضربه می‌زند. اول آن‌که عراقی‌ها دیگر قرار نیست با خودشان هم با همین فارسی شکسته صحبت کنند و طبیعتاً ذهن هوشیار مخاطب نوجوان دنیای مدرن، این ضعف را تشخیص می‌دهد؛ ثانیاً حجم زیاد دیالوگ‌های شکسته و این شکلی، ذهن را چنان درگیر می‌کند که خواندن متن سالمِ روایت نیز سخت می‌شود. در واقع ذهن مخاطب جملات روایت را هم با همان لحن سرخ ‌پوستیِ دیالوگ‌های عراقی می‌خواند.

داستان قوش اوج و فرود ملایمی دارد. این اوج و فرود، تعلیق مناسبی دارد و مخاطب را مجاب می‌کند تا آخرین صفحات داستان همراه آن بماند. با آن‌که فضای انتخابیِ داستان، دنیای ظاهراً آرامِ یک روستا در حاشیهٔ جنگ است و سعی نشده به متن جنگ پرداخته شود، اما توانسته تصویر نبردِ خیر و شر را در همین فضا هم به تصویر بکشد. تصمیم «ابراهیم» برای شروع جنگ و شهامت «هانیه» برای قرار دادنِ مواد منفجره در کوزه آب، خودش یک شکل از مقاومت است؛ منتها شکلی از آن که مناسب شخصیت نوجوان فرهاد و شیرین پنهانِ داستان باشد.

عراقی‌ها تمام ویژگی‌های مشمئزکنندهٔ لازم را دارند: بوی بد، زخم سالک، سگ‌های ولگرد، مدفوع سگ، مردارِ سگ، آشپز آلوده و کثیف، فضای حال به‌هم زنِ قرارگاه و چندین مورد مشابه که باعث می‌شوند همان تصویرِ مد نظر در ذهن مخاطب این بازۀ سنی شکل بگیرد.

در واقع برای این جامعهٔ هدف نمی‌توان از استراتژی‌های جنگ، جزئیات دیپلماسی، وضعیت شروع تجاوز به خاک و موارد دیگر سخن گفت. این موضوعات هم قابل درک نیست و هم باعث می‌شود نوجوان از فضای داستان فاصله بگیرد. ورود به شعارها هم در ذهن نوجوان مقاومت ایجاد می‌کند. از طرف دیگر او نمی‌خواهد چند ده صفحه از داستانی را بخواند که در آن دائم صحبت از جنگ و خونریزی و تجاوز و وحشی‌گری است، حتی اگر در پایان داستان پیروزی و سعادت از آنِ جبههٔ خودی باشد. بنابراین، انتخاب یک فضای روستاییِ آرام در منقطه‌ای نامشخصِ مرزی که موقتاً تحت کنترل نیروهای دشمن قرار گرفته و ایجاد یک سوژهٔ داستانی و نبرد فانتزی میان شخصیت‌های نوجوان داستان و سربازهای چرک و چندش‌آورِ دشمن، همان کاری است که لازم است یک داستان با چنین مخاطبی انجام دهد.

جدا از بحث جامعهٔ خاص مخاطب، روایتِ داستان نیز حرف برای گفتن دارد. اگرچه بدون در نظر گرفتن بازهٔ سنیِ مخاطب داستان، بسیاری از وقایع و عناصر، واقع‌نمایی کافی ندارند؛ اما همان‌طور که گفته شد برای شکل دادنِ یک بیان‌مندیِ مناسبِ این سن چنین مسائلی ناگزیر هستند. در طرف مقابل، سوژه سعی می‌کند از ظرفیتِ روایی داستان غافل نماند و عناصر طبیعی و انسانی را برای مقاصدش به خدمت می‌گیرد. مثلا قوش که در داستان با عنوان عقاب شناخته می‌شود، یک آزادهٔ بلندپرواز است که هرچند با نامردی مجروح می‌شود اما بعد از مدتی کوتاه دوباره اوج می‌گیرد و سربلندی سرزمین را در بال‌های افراشتهٔ خود به تصویر می‌کشد. او موجود باهوشی است که یاد گرفته در موقعیت‌های سخت هم از خودش حفاظت کند و به زندگی ادامه دهد.

بعد از قوش، «حنایی» سگِ ابراهیم، بزِ نذری، بزِ زنگوله‌دار و سگِ سیاهِ آشپز هم رمزهایی هستند از مهربانی‌ها، زیبایی‌ها، وفاداری و خیانت، پستی و دیگر ویژگی‌های انسانی که در جریان جنگ هشت‌سالهٔ ایران و عراق، به تصویر کشیده شده‌اند.

در مجموع، کتاب قوش از آن دسته داستان‌هایی است که بتوان آن را هدیه داد یا آن را همراه با چای بعد ازظهر خواند. کتابی که روایت عجیب و غریب و خارق‌العاده‌ای ندارد و بعضی روال‌های غیرمنطقی هم در آن دیده می‌شود، اما برای فرزندانمان و دانش‌آموزهای مدارس کتابی مناسب است تا به دور از فضای شعارزدهٔ ادبیات و فیلم و سریال‌های این روزها، تصویری تأثیرگذار را در ذهن این دسته از مخاطبان حک کند. تصویری توأمان از درد عمیق و اوج آزادگی وطن در روزهای تجاوز و مقاومت.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • پرواز در اوج | یادداشت علی ششتمدی بر رمان قوش
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.