شهرستان ادب: ستون شعر شهرستان ادب را با شعری از سرکار خانم عالیه مهرابی، از شاعران سرشناس استان یزد تازه میکنیم :
از آبی چشمت دلم بدجور می ترسد! ماهی همیشه از لباس تور می ترسد شاید لباس کهنه ای هستم که بعد از این از اتفاق وصله ی ناجور می ترسد! با آتش داغی که شهریور به تاک انداخت لبهای عقل از بوسه ی انگور می ترسد خورشید هم باشی برایم دردسر داری!! چون سایه ای که از خیال نور می ترسد پلکی مزن! در چشمهایت بچه گنجشکی از میله های پشت یک هاشور می ترسد موسیقی شادی است در بزم شما شاید وقتی که تار نازک سنتور می ترسد!!! به قمصر پیراهن من دل مبندی که این باغچه از چشمهای شور می ترسد در خاطرات زرد کندوها نمی ماند وقتی گلی از عشق یک زنبور می ترسد دریای چشمت جای خوب و مطمئنی نیست وقتی که ماهی از لباس تور می ترسد!!
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز