شهرستان ادب به نقل از روزنامه خراسان:مجموعه شعر «بیچشمداشت» از موسی عصمتی (انتشارات شهرستان ادب)، که مشتمل بر غزلیات و سپیدها و یکی دو رباعی از اوست، از نظر بنده مجموعهایست تجربهمحور و باورپذیر که دغدغهها و حساسیتهای شاعر را نسبت به اجتماع پیرامونش منعکس میکند. شاعر در این مجموعه سعی داشته از ردیفها و قافیههای تازه بهره ببرد و تا جای ممکن اثر خود را از کلیشههای متداول و پرداختهای رایج در غزل، دور نگاه دارد و به خلق تصاویر تازه و بکر بپردازد:
از خشکسال آواز، لبهایمان ترک زد
دیشب به جای چوپان یک گرگ نیلبک زد
اندیشه و نوع بیان این اشعار، حتیالمقدور قافیهمحور نیست و با وجود سختی قافیه در برخی غزلها شاعر توانسته بسیار خوب از پس آنها بربیاید:
قفلی شکست و پنجرهای نیمهباز شد، بعدش هزار بار شکستن مجاز شد
آدم هرآنچه رشته نبود آه... پنبه کرد، روزی که مرغ لاغر همسایه غاز شد
او گاه در میان، یا پایان غزل خود، در قالب بیت یا ابیاتی، پلی به مثنوی میزند؛ که این تغییر آهنگ، بعضاً در تغییر موضوع و بیان کلام او مؤثر است. در مجموعه بیچشمداشت خواننده با غزلهای نمادینی چون «مترسک»، «انگور»، «آدم برفی»، «سیمرغهای معاصر»، «دریاها» و ... مواجه است که تمثیل و استفاده از نمادها رنگ و بوی خاصی به این آثار بخشیده و در اشاره غیرمستقیم و گریز از تکرارهای مضمونی موفق واقع شده است. به عنوان مثال در دو غزل «مترسک»، و «اخراج پرستوها» حکایت هبوط آدم و هوا را به زیبایی بیان نموده است. استفاده او از قافیه زمینگیر در غزل اخراج پرستوها بسیار بجا و هوشمندانه است:
این چنین بود که از قافلهها جا ماندیم
این چنین بود برادر که زمینگیر شدیم
از سپیدهای زیبای این مجموعه، میتوان به شعرهای «نگاتیوهای سوخته»، «سرسنگین»، «غروب» و ... اشاره نمود. درمجموع، «بیچشمداشت» به عنوان اولین مجموعه شعر رسمی موسی عصمتی، اثری درخور توجه، با بارقههایی از نوگرایی در مضمون و فرم است.