شهرستان ادب:پروندهی ادبیات جنگ و دفاع مقدس را در ستون شعر با یادداشتی از صابرهسادات موسوی، شاعر، بهروز میکنیم. موسوی در این یادداشت ادبیات پایداری کودکان را سوژهی اصلی کار خود قرار داده است و به معرفی یک مجموعهشعر موفق در این زمینه پرداخته است. این یادداشت را با یکدیگر میخوانیم:
کودکان در همهجای دنیا به یکزبان میخندند و با یکلحن گریه میکنند. فرقی نمیکند در غزه بهدنیا آمده باشند یا در ایران. ادبیات پایداری تلاش میکند، وجدان مردمان جهان را بیدار کند. آنها را از خانۀ گرم و آرامشان بیرون بیاورد و درد مردمان و کودکان زجرکشیدۀ دنیا را به آنها نشان دهد. زنان و مردان امروز جامعۀ ما همان کودکانی هستند که در کوچههای جنگدیده دویدهاند و ترس از بمباران را در جیغهایشان تجربه کردهاند. امروز اما به برکت خون شهدا، خبری از تجربههای ملموس اینچنینی نیست. امروز، تجربهها جای خودشان را به قلم و ادبیات دادهاند. کودکان سرزمین ما هم در همین سنین کودکی میتوانند با اشعار کودکانه، جنگ و سایۀ شومش را بر دنیا لمس کنند؛ از ظلم، بیزار شوند و برای رهایی همۀ کودکان جهان از جنگ، دعا کنند. کودکان بیش از هر بزرگسالی، ترس از جنگ را میفهمند و برای عروسکهای مجروحشان، وقتی زیر دستوپای آوار ماندهاند، عزاداری میکنند. کودکان، فردای جامعۀ ما را میسازند، فردایی که بدون این بصیرت و نگاه انقلابی، ساختهشدنی نیست.
اثرگذارترین ابزاری که عاطفۀ بشری را در دست قدرت خود دارد، بیشک هنر و ادبیات است. کودکان دنیا بهتر از هر زبانی، زبان شعر را درک میکنند. زبان آهنگینی که زمزمۀ لالاییها و بازیهای کودکانه شان هست. ادبیات کودکونوجوان بهطورکلی در ایران، تازه و نوپاست. هنوز خیلی از شاعران، تمایلشان را برای سرودن در این عرصه کشف نکردهاند. به همان اندازه که ادبیات پایداری برای کودک و نوجوان کمسنوسال است، کتابها و اشعار کمی به این منظور سروده شده تا در دسترس کودکان قرار بگیرد.
شاعران موفق کودکونوجوان اما هرکدام بهنوعی عِرق خود را به این عرصه، نشان دادهاند و ارادتشان را به خون کودکان مظلوم در قالب واژهها ریختهاند. شاعران نامآشنایی که کودکان بارها با ترانهها و شعرهایشان خندیدهاند و بازی کردهاند. اینبار باید بزرگتر از سنوسالشان بشوند و بیش از آن که مشغول نیازها و مشغولیات خود باشند، دنیای همۀ کودکان را ببینند و برای همنوعانشان همدرد شوند.
هر پدر و مادری که برای کودکش کتاب شعری خریده باشد، بیشک نام شاعران خوشآوازهای مانند محمود پوروهاب، بابک نیکطلب، رودابه حمزهای، غلامرضا بکتاش، منیره هاشمی، مریم اسلامی و... را شنیده است. کتاب «خواهرم پرنده شد» یکی از آن مجموعهشعرهاست که به همت بابک نیکطلب، گلچینی از اشعار شاعران بهنامِ عرصۀ کودکونوجوان را برای کودکان غزه به چاپ رسانده است. این کتاب برای نخستینبار در سال 1393 و توسط انتشارات کانون پرورش فکری منتشر شده است.
شعرها برای کودکان، دیو جنگ را توصیف میکنند. مثل او کودک میشوند و خودشان را جای او میگذارند. آنگاه میتوانند صدای زوزۀ جنگ را در شهر بشنوند و سؤال کودکان را که چگونه دیو جنگ پیدا شده، بپرسند.
ترسناک و قهوهای
مثل یک دیو بزرگ
دست و پاهایش تفنگ
چشمهایش مثل گرگ
***
زوزهاش از روی شهر
ناگهان رد میشود
بوی آتش میدهد
حال ما بد میشود
***
غزۀ ما قبل از این
مهربان بود و قشنگ
از کجا پیدا شدند
دیوهای زشت جنگ؟
«مریم اسلامی»
بهراستی در تمام جنگها این سؤال وجود دارد که کودکان به کدامین گناه کشته میشوند؟ به کدامین گناه آزار میبینند و با کدام وجدان بیرحم میتوان به دستهای از کودکان بیپناه و بیدفاع حمله کرد.
آسمان شهر من
پر شد از غبار و دود
راستی پرندهها
ما گناهمان چه بود؟
«مریم هاشمپور»
کودکان بیش از هر چیز به امنیت و آرامش نیاز دارند، به آغوشی که مراقبشان باشد و به خانهای که برایشان امن باشد. نیازی که تأمین نشدنش یکی از وحشتهای کودکی است.
بچههای ترسیده
از گلوله و شلیک
بچههای آواره
بین کوچۀ تاریک
***
مثل دستهای گنجشک
پر زدند از این جا
بغض بود و رؤیا بود
لای بقچۀ آنها
***
چشمشان به اینجا بود
خانهای که ویران شد
مدرسه که دیوارش
شب، گلولهباران شد
«منیره هاشمی»
کودکان بهخاطر فطرت پاک و الهیشان، از رنجکشیدن دیگران بسیار رنج میبینند. مخصوصاً اگر رنجدیدگان، عزیزانشان باشند. عزیزانی که با آنها بزرگ شده، سر سفره در کنارشان نشسته و شادی و غمهایشان را با آنها تقسیم کرده باشند.
ناگهان از آسمان
بمب دانه دانه ریخت
کوچه غرق دود شد
شیشههای خانه ریخت
***
از صدای انفجار
قاب عکس کنده شد
پای سفره نهار
خواهرم پرنده شد
***
خواهرم گرسنه بود
بیغذا و آب رفت
مادر آه ... مادرم
تا همیشه خواب رفت
«مریم هاشمپور»
در هرجنگ نابرابر، یکسو مهاجمی وجود دارد که چشمش را روی وجدان و انساندوستی بسته است. در طرف دیگر اما پابرهنهها و مظلومان هستند که اگرچه دستهایشان خالی است اما مقاومت و پایداریشان را هیچکس نمیتواند شکست دهد.
میدوم امیدوار
سنگ توی مشت من!
داد میزنم هنوز
دوست دارمت وطن!
«مریم هاشمپور»
***
شنیده او به گوش خود
صدای جغد جنگ را
گرفته توی مشت خود
دوباره قلوهسنگ را
«حامد محقق»
چه کسی بهتر از کودکان میتواند دلیل صلح و شادمانی جهان باشد! چه دلیلی ارزشمندتر از حضور کودکان میتواند همۀ مردم را به صلح و آشتی فرابخواند! شاعران از این موضوع هم غافل نبودهاند که ادبیات پایداری نباید تنها سرشار از سوگ و غم باشد. ادبیات پایداری اگرچه درد مردم را نشان میدهد اما راه و رسم پایدارماندن و تسلیمنشدن را سرلوحۀ خود دارد. این پیام را به مردم جهان میرساند که جنگ در دنیا نباید وجود داشته باشد و جهان بهتر، جهان بدون ظلم و جنگ است؛ جهانی که صلح و آشتی، آیندۀ آن را میسازد.
من دوست دارم توی دنیا
یکذره درد و غم نباشد
از آشتی با هم بگوییم
دعوا و جنگی هم نباشد
***
ای کاش میشد جای این بمب
بر روی خانه، گل ببارد
یا جای مین در سرزمینم
یکشاخه از زیتون بکارند
«طیبه شامانی»