موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به قلم المیرا شاهان

رازی که فاش شد! | یادداشتی بر داستان نوجوانِ «راز آن صدا»، نوشتۀ «لیلا عباسعلی‌زاده»

06 آذر 1397 13:33 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای
رازی که فاش شد! | یادداشتی بر داستان نوجوانِ «راز آن صدا»، نوشتۀ «لیلا عباسعلی‌زاده»

شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ قدس:‌ نوجوانی، فصلی پر تلاطم در زندگی همۀ انسان‌هاست که اتفاقات خاص خودش را دارد. گریز از کودکی به جوانی و آغاز انتظارات خانواده از فرزند و همچنین انتظارات فرزند از خانواده. این مسیر چند ساله، گاهی با شیطنت‌هایی از جانب نوجوان‌ها روبروست و آن‌ها که سعی دارند بزرگ شدنشان را به رخ اطرافیان بکشند، گاه ممکن است خواسته یا ناخواسته رفتاری از خود بروز دهند که عواقبی دور از انتظار در پی دارد. مثل کنجکاوی نوجوانی در خانۀ پیرمرد همسایه و دور از چشم او دست زدن به ضبط صوتی قدیمی که نوار ارزشمندی در آن است. آن هم درست در زمانی که پیرمرد به بهانۀ سفر کلید خانه‌اش را به فرزندان همسایه سپرده تا گلدان‌هایش تشنه نمانند.

«راز آن صدا»، داستان همین کنجکاویِ نوجوانانه است که ناخواسته دردسری می‌آفریند و در طول داستان، سه نوجوان را با خود درگیر می‌کند. آن‌ها می‌کوشند که این دردسر بزرگ را از میان بردارند، اما در کمال استقلال و بدون دخالت بزرگترها، برای حل و فصل آن دست به کار می‌شوند.

داستان درست در همین روزگار تکنولوژی و مترو و تلفن همراه اتفاق می‌افتد و مخاطب احساس نمی‌کند که با فضایی بیگانه و قدیمی روبروست. «سهراب»، شخصیت اصلی داستان است و جمع شدن نوار کاست در ضبط صوت، منجر به این می‌شود که او این وسیلۀ عتیقه اما ارزشمند را به یک تعمیرکار بسپارد، اما دست بر قضا، دزد به مغازۀ تعمیراتی می‌زند و سهراب از ترس آبرویش، تمام تلاشش را برای پیدا کردن ضبط صوت می‌کند. در این میان، «نسیم» و «نیما» که خواهر و برادرند و دوست سهراب هم هستند نیز با او همراه می‌شوند تا هر سه مثل سه تفنگدار، قهرمانانه و جسورانه، ضبط صوت را پیدا کنند و به پیرمرد برسانند. آن هم درست در شرایطی که پیرمرد به خانه بازگشته و از ناپدید شدن ضبط صوت غمگین و دل‌شکسته است.

اما پیرمرد، یک جانباز شیمیایی است و خواننده تا فصل آخر کتاب، نمی‌داند که کتاب به دفاع مقدس هشت ساله ختم خواهد شد. این نکته به خوبی می‌تواند مخاطب را غافلگیر کند و او را در شرایطی قرار دهد که با تنها دلخوشی یک جانبازِ رنج‌کشیده روبرو شود که حتی همسایگانش هم نمی‌دانند وقتی که او می‌گوید به سفر می‌رود، در حقیقت می‌رود تا چند روزی در بیمارستان بستری شود. پیرمرد با این‌که با این سه نوجوان رفیق است و به آن‌ها خوش‌نویسی یاد می‌دهد، اما راز در سینه‌اش را برای هیچکدامشان فاش نمی‌کند، رازی که در نوار کاست آن ضبط صوت قدیمی‌ست. اما در پایان داستان بالاخره «راز آن صدا» فاش می‌شود.

«لیلا عباسعلی‌زاده» در سیری روان و خواندنی، خواننده را با خود همراه می‌کند و نکته‌های تربیتی باریکی را در لفافه به خوانندۀ نوجوان آموزش می‌دهد. مثل وقتی که «نسیم» از «نیما» و «سهراب» می‌خواهد از بزرگتری برای حل مشکلشان کمک بگیرند، یا وقتی که «نسیم» از دوستش «ماندانا» می‌خواهد زندگی را سخت نگیرد و کمک کردن به مادرش در خانه و ظرف شستن را نشانۀ کوزت بودن نداند یا وقتی که «نسیم» پاکت چیپسی که ماندانا در باغچۀ کنار پیاده‌رو پرت کرده را بر می‌دارد و در سطل زبالۀ روبروی یک مغازه می‌اندازد. حتی وقتی که سهراب و نیما می‌خواهند از پای سفره بلند شوند، خرده‌نان‌های روی لباسشان را در سفره می‌تکانند و این‌ها همه نکاتی‌ست که شاید در نظر اول مورد توجه خواننده قرار نگیرد، اما نویسنده در خلال داستان سعی در آموزش آن‌ها به مخاطب نوجوان دارد.

«سهراب» اما در کنار مسالۀ ضبط صوت، مادری بیمار دارد که همزمان که سهراب در جستجوی ضبط صوت است، باید رنج روحی عمل قلب مادرش را نیز بر دوش بکشد. سهراب، یتیم است و نماد نوجوانی‌ست که برای گذران زندگی، هم درس می‌خواند و هم هر کاری می‌کند تا پولی به دست بیاورد، آن کار می‌تواند بلال‌فروشی در فصل تابستان باشد، یا فروختن سی‌دی کارتون‌های نسیم. رنج این نوجوان به نوعی می‌تواند به خوانندۀ نوجوان احساس قدرشناسی از خانواده و شکرگزاری از خداوند بدهد. چنان که نسیم نیز در بخشی از داستان برای آرام کردن ماندانا، از سهراب و سختی‌هایش مثال می‌زند تا او بهانه‌گیری‌هایش به خاطر برادری که به زودی به دنیا خواهد آمد و از حالا مورد توجه پدر و مادرش است را کنار بگذارد.

لازم به یادآوری‌ست که طرح جلد کتاب نیز بسیار مخاطب‌پسند و چشم‌گیر است. اما نکته‌ای که خوب است در چاپ نسخه‌های بعد رعایت شود، رنگ برچسب روی نوار است. ما در کتاب با نوار کاست زرد رنگی مواجهیم که با طرح جلد قرمز روی کتاب تناقض دارد.

گفتنی‌ست، «راز آن صدا» نخستین بار در زمستان 94 از سوی انتشارات شهرستان ادب در 138 صفحه منتشر شد که هم‌اکنون با بهای 100000 ریال به فروش می‌رسد.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • رازی که فاش شد! | یادداشتی بر داستان نوجوانِ «راز آن صدا»، نوشتۀ «لیلا عباسعلی‌زاده»
  • رازی که فاش شد! | یادداشتی بر داستان نوجوانِ «راز آن صدا»، نوشتۀ «لیلا عباسعلی‌زاده»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.