شهرستان ادب: فاطمه رضازاده در یادداشتی به معرفی کتاب «جشن باغ صدری» پرداخته است. این یادداشت را در پروندهکتاب جشن باغ صدری با یکدیگر میخوانیم:
جشن باغ صدری عنوان مجموعهداستانی است که موضوعات آن حول محور مبارزات مردمی برای پیروزی انقلاب اسلامی میباشد. در این داستانها احساسات زنانی که بهنحوی در زندگیشان درگیر با مسائل انقلاب شده و یا ظلم و استبداد شاهنشاهی را لمس کردهاند، به گونهای بیان میشود که این وقایع را برای هر زنی ملموس نموده و احساسات هر خوانندهای، خصوصاً بانوان، را درگیر میکند.
مثلاً در داستان اول با عنوان «یک بررسی موشکافانه» علاوه بر نشان دادن خودباختگی افراد شاهدوست، احساسات و واکنش زنی که فردی از بستگانش به او خیانت نموده و فرزند نوجوانش را به ساواک معرفی کرده بود نیز بیان می شود. حس انتقامجویی، خشم و حسرت از دست رفتن سلامتی فرزند و اینکه عملکرد این زن تا چه حد در مرد خائن اثر گذاشته و چه پیامدی را برای او به همراه دارد، مسائلی است که در این داستان به آن پرداخته شده است.
داستان دوم با عنوان «جشن باغ صدری» اشاره به استبداد پهلوی در کشف حجاب زنان داشته و بازتاب آن را در یک خانوادۀ مذهبی نشان میدهد. این داستان به یکی از نقاط عاطفی زنان اشاره میکند و حال او را پس از قرار گرفتن بر سر این دوراهی را نشان میدهد که حجابش را حفظ کند یا اینکه به نامطلوبترین مسئلۀ زناشویی تن دهد. در «جشن باغ صدری» علاوه بر آنکه میزان اهمیت مسئلۀ حجاب و ناموسداری برای همسران متدین نشان داده میشود، فرصتطلبی برخی از زنان خودباخته از شرایط بهوجود آمده نیز مطرح میگردد.
«گلدان شکسته» داستان زنی است که دوران بارداریاش مصادف است با خفقان سیاسی شدید و شکنجههای ساواک. نویسنده بهخوبی توانسته است جلادصفتی ساواک را در برخورد با یک زن باردار نشان دهد. بهعلاوه تصویر زنی ترسیم میشود که بهعنوان یک مادر پس از نه ماه انتظار، نیاز به دیدن، در آغوش کشیدن و شیردادن فرزندش دارد تا کمی از دردهای او تسکین یابد؛ اما به دلیل سرنوشت نامعلومی که در زندانهای ساواک انتظارش را میکشد، ترجیح میدهد نوزادش ندیده از او جدا شود تا مهر او به دلش نیفتد.
داستان «جشن از ما بهتران» به تصویر کشیدن مزاحمتهایی است که پهلوی برای برگزاری جشن 2500 ساله به اهالی مرودشت تحمیل کرد و روند زندگی عادی آنان و برآورده شدن حیاتیترین نیازهایشان را با اختلال مواجه نمود. قرار دادن هزینههایی که جشن 2500 ساله داشته است درمقابل فقر مردم و نشان-دادن بیاهمیت بودن سرنوشت طبقۀ محروم جامعه برای پهلوی، مسائلی است که در جریان این داستان با آنها مواجه میشویم.
داستان «زندگی عادیست»، رفتار یک زن از طبقۀ مرفه جامعه را، وقتی که بهطوراتفاقی در جریان فعالیتهای انقلابی قرار میگیرد، نشان میدهد. اینکه یک زن از این طبقه چگونه برای نجات دختری از چنگال ساواک خود را به زحمت میاندازد و از امکانات و خلاقیتش در این زمینه استفاده میکند، بهخوبی فطرت پاک برخی از زنان را که مستقیماً در جریان انقلاب نبودهاند، نشان میدهد.
داستان «چادر خاکی» حضور فعال یک زن را در جریان تحصن در مسجد گوهرشاد نشان میدهد. مظلومیت زنان و کودکان و پایداری و استقامت مردم و نیز خیانت عوامل خودباخته در این داستان به تصویر کشیده میشود.
داستان آخر با عنوان «مردی روی بالکن شیرینیپزی» در بستر داستان زنی که همسرش را از دست دادهاست و رنجی که او برای فرزندان یتیمش میکشد، هوشیاری سیاسی یک زن و خاموش نماندن او در برابر دورویی و سوءاستفاده از دینداری مردم برای نیل به اهداف سیاسی را نشان میدهد.
در آخر باید گفت این مجموعهداستان با لحن و قصهای بسیار گویا و کشنده که از مهمترین نقاط قوت آن به شمار میرود، بهخوبی توانسته است حضور و حمایت زنان را در عرصۀ انقلاب و پایداری آنان در مقابل ظلم پهلوی را نشان دهد و در یک کلام به انقلاب از دریچۀ احساسات و عملکرد زنان بنگرد.