موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
خونی که در شعر تو می‌جوشد...
یادداشتی از سیدعلی میرافضلی درباره شعر و شخصیت محمدعلی جوشایی

خونی که در شعر تو می‌جوشد...

26 مهر 1391 | 17:49
نام محمد علي جوشايي در دهه هفتاد در شعر کرمان پُر آوازه شد. شعرهاي ترکيبي او دل جوانان را برده بود و غزل‌ها و مثنوي‌هاي شورانگيزش، پيران طايفه را نيز به احترام وا مي‌داشت. کتاب «باغ ملي، ساعت پنج» جوشايي که در سال 1376 منتشر شد، حادثه خوش...
شعری از بهزاد زرین پور

خرمشهر و تابوت‌های بی در و پیکر

26 مهر 1391 | 14:52
برای برادرم بهروز که کارون تمامش را پس نداد آن وقت ها که دستم به زنگ نمی رسید در می زدم حالا که دستم به زنگ می رسد دیگر دری نمانده است. بر می گردم: یکی دو روز مانده به زنگ های تفریح «برنامه ی کودک» تازه تمام شده و ما...
 آن سرخط سخا (در ستایش امام جواد (ع) )
شعری از حسین منزوی

آن سرخط سخا (در ستایش امام جواد (ع) )

26 مهر 1391 | 05:53
خورشید فخر از آن بفروشد که هر سحر/ بوسیده آستان امام جواد(ع) را/ خورشید بی غروب امامت که جود او/ آراسته است کوکبه ی بامداد را
شرح این قصه شنو از دو لب دوخته‌ام / تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام
یادی از فرخی یزدی شاعر در سالمرگش

شرح این قصه شنو از دو لب دوخته‌ام / تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام

25 مهر 1391 | 16:16
او در يزد با سرودن شعري بر عليه ضيغم الدوله قشقايي ،‌حاکم يزد به قدري مورد غضب قرار گرفت که دستور دادند لبهايش را با نخ و سوزن به يکديگر بدوزند! اين عمل بي‌سابقه و غير انساني ،‌موجب بروزبلوا و شورش در ميان آزاديخواهان شد. پس از اين جريان ،‌ فرخي يزدي...
ما آنچه خواستند نبودیم!
شعری از زنده یاد طاهره صفازاده

ما آنچه خواستند نبودیم!

25 مهر 1391 | 15:54
کاری نکرده ایم/ کاری نکرده ایم که در خور گفتن باشد/ ما خار چشم توطئه بودیم/ ما آنچه خواستند نبودیم!
به ایستادن، آن دم که سنگ می بارند
غزلی از علی محمد مودب در پاسخ به تهدید و تحریم ایران عزیز

به ایستادن، آن دم که سنگ می بارند

25 مهر 1391 | 10:32
به جوهر قلم قاضیان راد آن دم/ که حلق خائن در هر لباس بفشارند/ قسم به خون شهیدان، به اشک راهروان/ که روز رزم پلنگان جنگ بسیارند
رنج رمضان مانده و گنج رمضان رفت
رمضانیه از محمدرضا طهماسبی

رنج رمضان مانده و گنج رمضان رفت

25 مهر 1391 | 10:23
سی قافله بگذشت از این دشت مبادا/ یوسف به زر نا سره بفروخته باشیم/ زین قصه ی پُر عمق روا نیست که تنها/ ما چاه و برادر کُشی آموخته باشیم
دلم مثل دل صد پارۀ شیخ خیابانی است
غزلی از محمدرضا طهماسبی برای زلزله آذربایجان

دلم مثل دل صد پارۀ شیخ خیابانی است

25 مهر 1391 | 10:11
ارسباران*!بگو آن عاشقان نغمه خوانت را که بنوازند از نو زخمه زخمه داستانت را بگو عاشیق قشم* آنگونه سارا را برقصاند که تا سازش بلرزاند دل هر خان چُبانت* را زند عاشیق جنون* با سوز روی تار و پرسد که: که می گیرد نگار* ! امروز زیر بازو...
بگذار که دیوار به دور تو بچینند
شعری از محمدرضا طهماسبی در پاسخ به تهدید و تحریم ایران عزیز

بگذار که دیوار به دور تو بچینند

25 مهر 1391 | 09:50
بگذار که دیوار به دور تو بچینند/کافی است تو را پنجره ی باز توکل/دریا نشود در هم و بر خویش نلرزد/طفلی اگر انداخت در او سنگ تغافل
چهارمین سالگرد طاهره صفارزاده برگزار می‌شود
چهارمین سالگرد طاهره صفارزاده ۳ آبان همزمان با سالگرد درگذشتش از ساعت ۲ تا ۴ در سالن مهر حوزه هنری برگزار می‌شود.
صفحه 792 از 848ابتدا   789  790  791  [792]  793  انتها
هیات تحریریه شهرستان ادب

 

نیلوفر بختیاری

عضو هیئت تحریریه سایت شهرستان ادب