خواندن غزلی از سعدی، در روز طبیعت
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی ...
13 فروردین 1395
03:50 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 6 رای
شهرستان ادب: روز سیزدهم فروردین را هم با عنوان فرهیختۀ «روز طبیعت» میشناسیم هم با عنوان عامیانهتر «سیزدهبهدر». فارغ از اعمال و رسوم ارزشمند و خرافی این روز؛ موضوع طبیعتگردی، «بر لب جوی نشستن» و «گوشۀ چمن جستن» در ادبیات فارسی از مضامین و معانی پرکابرد بوده است و بسیار ستوده شده است. گاهی هم میبینیم در ادبیات عاشقانه این امر زیبا، دربرابر امر زیباتر یعنی «عشق»، کوچک شمرده شده است و یا ظاهری از آن باطن معرفی شده. از جمله در شعرهای شاعر عاشقانههای شورانگیز، سعدی شیرازی.
مثلا در این بیت:
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زندهدلان کوی دلبر است
و یا مطلع همین غزل زیبا که امروز مروش میکنیم:
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کو به وجود خود دارد ز تو پروایی
دیوانه عشقت را جایی نظر افتادهست
کان جا نتواند رفت اندیشه دانایی
امید تو بیرون برد از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
زیبا ننماید سرو اندر نظر عقلش
آن کش نظری باشد با قامت زیبایی
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی
زنهار نمیخواهم کز کشتن امانم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی
در پارس که تا بودست از ولوله آسودهست
بیمست که برخیزد از حسن تو غوغایی
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
پنجشنبه, 01 اردیبهشت,1401