در متن تلگراف امیر شیلاتی، سفیر شاه در پاریس به تاریخ یک آذر 1352، از جمله آمده است: «احتراماً به استحضار میرساند آقای احمد شاملو، نویسنده معروف، امروز بعد از ظهر از بیمارستان تلفنی اطلاع دادند که مایلند قبل از عمل جراحی نخاع، یکی از اعضای سفارت شاهنشاهی را ملاقات نماید. فوراً متصدی امور کنسولی شاهنشاهی به دیدن ایشان رفت. آقای شاملو اظهار داشتند که حسبالامر آن جناب [منظور هویدا نخستوزیر است]، برای عمل جراحی نخاع به پاریس آمده و در بیمارستان بستری شدهاند. آقای شاملو ضمن سپاسگزاری از بذل توجه آن جناب تقاضا داشت نسبت به پرداخت هزینه بیمارستان دستور مقتضی صادر شود.»
امیرعباس هویدا در حاشیه این نامه دستور داده است: «لطفاً هزینهی معالجهی آقای شاملو را سفارت بپردازد و صورتحساب را برای نخستوزیری ارسال نمایید. برای مشارالیه از طرف اینجانب یک دستهگل ارسال نمایید و احوالپرسی کنید و از حالش مرا مطلع کنید».
حال اینکه نفس کمکخواستن و مورد حمایتبودن یک هنرمند از یک حکومتِ شاهنشاهی، غیردموکراتیک و ستمگر چقدر کار درست یا نادرستی است جای خود؛ چیزی که باعث شده بیشتر فعالانِ فضای مجازی با فکرها و سلیقههای گوناگون و متفاوت علیه شاملو موضع بگیرند رفتار متناقض و شاید دور از صداقت شاملو ست. چنانکه میدانیم شاملو بیشترینۀ اعتبار روشنفکری و ادبی خود را در مخالفخوانی و ژست مبارز گرفتن در برابر حکومت پهلوی کسب کرده بود و در شعرهایش جوانان و طرفدارانش را همواره به مبارزه تا پای جان علیه رژیم دعوت میکرد. حال جمع بین این اسناد و گزارشهای جدید با آن شعرها و شعارهای قدیمی، تصویر تازه و عجیبی از این شاعر مشهور معاصر به دست مخاطب ادبیات، سیاست و تاریخ میدهد.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز