شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ صبح نو:«اولینغذایی که عشقم خورد»، «اولینمسافرت با کوچولو»، «من و نینی دوتایی».
میتوان به اینپستها، هزارانجملۀ مشابۀ دیگر به چندینزبان زندۀ دنیا اضافه کرد. شبکههای مجازی پرطرفدار، چنان صحنهای پرنور و درخشان، سکویی شدهاند برای درخشش و نمایش هرچه بیشتر احساسات و وقایع انسانی. در این میان، مادرانگی از پستها سهم خود را گرفته است و روایتها و عکسهای مادرانه، با کیفیت و نگاه متفاوت، هرروز قسمت خود را از پسندها درو میکنند. اما آنچه در اینستاگرام میبینیم یا در تلگرام میخوانیم، در غالب مواقع، تصویری بزکشده یا دست کم نیمهواقعی از حقیقت مادری است. انسان به فراخور ذات کمالگرای خود، همواره میکوشد دستاوردها و موفقیتها را با دیگران به اشتراک بگذارد و دشواریها و تلخیهای زندگی را بپوشاند (گرچه در همینلحظات و پیش و پس از آن، فستیوال همیشگی بدبختترین کاربر برای جذب بیشترین پسند و احساس همدردی در اینشبکهها و کانالها برپاست و این جمع نقیضین از معجزات اینستاگرام است!)
در اینیادداشت بر آن نیستم به نقد شبکههای مجازی (موضوع موردعلاقۀ رسانهچیها!) یا تقابل سنت کتاب و کتابخوانی با مدرنیتۀ تکنولوژی جمعی بپردازم. بل میخواهم بگویم اگر شما هم از آندسته افرادی هستید که در هیاهوی زندگی پرشتاب اینروزها، هنوز به «مادرشدن» به چشم یکمعجزه نگاه میکنید و پستها و یادداشتهای مادران را با اسکرولکردنی کوتاه از نظر نمیگذرانید، جای بهتری هم برای خواندن و فهمیدن و دانستن از مادرشدن هست. معرفی میکنم: «سدا»!
اشتباه نکنید! اشتباه تایپی و غلط املایی رخ نداده. با یکی از آنبازیهای مرسوم نویسندگان در تغییر املای کلمات هم مواجه نیستیم. باید تقریباً صدصفحهای حوصله کنید و با «پری رضوی» همراه شوید تا به ارتباط ظریف میان «سَدا» -به فتح سین و به معنای همهمه و انعکاس صداهایی که از چارتاق مساجد یا حمامها میآید- و «صدا» پی ببرید؛ همانصدایی که چون سدا، شالودۀ اصلی رمان را میسازد.
چنان که حتماً تاکنون دریافتهاید، سدا رمانی است خوشخوان و خوشساخت به قلم پری رضوی، بانوی نویسندۀ مرندی، که دوهفتهای است داغ و تازه از زیر چاپ انتشارات شهرستان ادب بیرون آمده. اگر کتاب را در دست بگیرید، پس از آنکه از طراحی جذاب و خلاقانۀ «مجید زارع» -دارندۀ نشان طراح زیباترین کتاب جهان- کیفور شدید، نزدیک عطف کتاب، عنوان «مدرسۀ رمان» را خواهید دید؛ این یعنی نویسنده که جزء اعضای نخستیندورۀ اینمدرسه است و پیش از حضور در آن نیز صاحباثر بوده، پس از گذراندن چندیندورۀ آموزشی پیشرفته با حضور اساتید و کارشناسان بهنام و تحت نظر و مشاورۀ یکی از نویسندگان مطرح کشور در مدرسۀ رمان، اینکتاب را نوشته است. همین خیالتان را راحت میکند که دست کم با کتابی مواجهید که از صافی صاحبنظری رد شده و کجسلیقگیها و بیدقتیهای رمانهای اینسالهای اخیر را در آن نخواهید دید.
سدا روایت مادرشدن است؛ داستان «شوقی امیرخیزی»، بانوی پابهسنگذاشتهای که در حوالی دهۀ پنجم زندگی خود، پس از مرگ ناگهانی همسرش، با یکبارداری دیرهنگام دستوپنجه نرم میکند. دستوپنجهنرمکردن به معنای واقعی کلمه! یعنی مواجهشدن با تمام پیامدهای اجتماعی که جامعۀ هنوزناآمادۀ ما در قبال اینپدیده دارد و بسیار فزونتر از آن، کنارآمدن با تمام چالشها و تغییراتی که یکزن تنهای باردار با آنها روبهرو میشود. پس خودتان را آماده کنید که با دردستگرفتن سدا، به همایشی از ظریفترین توصیفات مادرانه، باریکبینیها و نکتهسنجیهای زنانه و گفتگوهای درونی عمیق و پرمغز شخصیت اصلی آن، وارد خواهید شد.
پرداختن به نقاط قوت و ضعف اینرمان موفق و خواندنی را به مجالی دیگر وامیگذارم و به ذکر یکنکته بسنده میکنم. اینروزها که گرانیها کتاب را از سبد خرید خانوار محو کرده و دشواریهای اقتصادی، فراغ خاطر پیشین را برای خرید رمان به ما نمیدهد، سدا کتابی است که میتوانید آن را با خیال راحت انتخاب کنید و مطمئن باشید عضوی ماندگار و محبوب را به کتابخانۀ شخصیتان دعوت کردهاید. شاید وقت آن شده باشد از خردهروایتهای شبهواقعی اینستاگرام به روایت ناب و دقیق اینکتاب هجرت کنید.