شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ صبح نو: تا بودهایم و خواندهایم جدال بین طرفداران «ادبیات متعهد» و طرفداران «هنر برای هنر» از مباحث اصلی حوزۀ نقد ادبی است. اما روزگار ما بیشتر زمانهای است که شاعران و شاعرنمایانش دغدغه را از شعر خود حذف کردهاند. اغلب شاعران سعی میکنند در برابر تندباد حوادث روزگار سر بدزدند و کنج آرامش را به صحنۀ مبارزه ترجیح میدهند. در این بین اما هستند کسانی که هنوز شعرشان را از تعهد تهی نکردهاند. کتاب «پیشواز» سرودۀ محمدرضا وحیدزاده، از جمله آثاری محسوب میشود که نمایندۀ نسل جوان متعهد در ادبیات فارسیاند. خصلت مهم کتاب پیشواز تعهد است؛ تعهدی که در بهترین قالب و شکل گنجاندهشده است. تعهد هنگامی که لباس شعر بپوشد، بهتر و آسانتر در سفرۀ اندیشه ایرانیان خواهد نشست؛ زیرا شعر نبض ایرانی را زیر انگشت دارد.
اغلب اشعار وحیدزاده در این کتاب دارای مقدمهای هستند که شعر با آنها شکل گرفته و ساخته شدهاست. میتوان گفت این جملات شأن نزول اشعار پیشوازند. درحقیقت اغلب شئون نزول «پیشواز» اتفاقات و سخنانی کاملاً اجتماعی و سیاسی هستند. از نهجالبلاغه تا وصیتنامۀ شهید احمدیروشن و بیانیۀ فاطمیون خطاب به سردار سلیمانی. این نکته نشان میدهد که شاعر، عنصری خمود و غرق در تخیل نیست؛ او بیدار و آگاه، نشانهها و سیگنالهای اطراف را میگیرد و واکنش متناسب با آنها را نشان میدهد:
گرد تا گرد حرم را ابرهه پر کردهاست
میرسد ابری ز مرغان، آتشی در سینهها
(صفحه 31 )
در جهانی که وحیدزاده برای خود خلق کردهاست و پیشواز، شناسنامۀ آن است، شاعر باید آگاه و متعهد باشد. او از یاد نمیبرد که شاعرِ آگاه، سربزنگاه، انتقاد میکند. او روش انتقاد را بهخوبی میداند و نیش و گزندگی را از زبان نقدش نمیکاهد:
حین طواف کعبه به دنبال قبلهاید
در پای وحی گوش به اخبار میکنید
(صفحه 21)
این تعهد در شعر عاطفی وحیدزاده نیز خود را نشان دادهاست. وقتی سری به غزلهای او میزنیم، که اغلب در یکسوم پایانی کتاب جا دارند، نوعی حجب عاشقانه را میبینیم. حجبی که نشان میدهد شاعر هرقدر به عواطف اجتماعی خود متعهد است، به عواطف شخصی خود نیز متعهد است. این تعهد در روزگار اشعار بیقیدوبندِ پسااخلاق، ستودنی است و نشان میدهد که هنوز عصر شاعرانگیهای محجوب به پایان نرسیدهاست. در بیت زیر او معشوق را به اوج زیبایی، یعنی شعر تشبیه میکند و چه تشبیه بدیعی!
نالۀ رودکی و خندۀ عطار شدی
پای شعر رهی و رابعه امضا کردی
(صفحه 50)
بُعد دیگر عاطفه در کتاب پیشواز مربوط به عواطف مذهبیاست. شاعر در این حوزه خوش درخشیده و گاه به زوایای پنهانی اشاره کرده که پیشتر چشم شاعران را ننواخته بود. شاید اسم رمز موفقیت ادبیات آیینی در عصر ما، همین توجه و کشف زوایای پنهان در تاریخ و سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام) باشد:
به سینه اصغر و پایین پا علیاکبر
و تو غریب پدر! باز اسیر فاصلهای
(صفحه 7)
شاعر در «پیشواز» هرچند محتوا را غنی کردهاست، اما از زیباییهای ظاهری شعر چشم نپوشیده. وزن را خوب به شعر وصل کرده و بینشان ارتباطی متقابل ایجاد کردهاست؛ مثلاً در مثنوی خطاب به سردار سلیمانی وزنی خیزابی انتخاب کردهاست که به جوش و خروش سرداری نزدیک است:
تو به لب ذکر علی داری و عباس، چه غم؟
هرچه در معرکه گرد آمده خناس، چه غم؟
(صفحه 67)
از جمله شعرهایی که در این دفتر نمیتوان نادیدهاش گرفت، شعری خطاب به دکتر علی شریعتی است. خصلت زیبای این اثر الهامهای جابهجا از آثار دکتر شریعتی است. شاعر نیاز به تلمیح آشکار و آوردن عین عبارات را در شعرش احساس نمیکند. از کلمات و عبارات کلیدی دکتر شریعتی مانند «قارونیان، بلعمیان، فراعنه، ابوذر، هابیل و...» در قالب تضمین استفاده میکند تا مخاطب را با جرقههای کوچک به بیت پایانی برساند:
اما تو ضرب گشته و تکثیر میشوی
نام تو جاودان شده، دکتر شریعتی
(صفحه 37)
بارقهای که «پیشواز» در آسمان شعر امروز زده، چشمان تاریک مخاطبان ادبیات متعهد را روشن میکند. این دفتر را باید خواند، چرا که از حافظان هویت شعر کنشگر و اجتماعی روزگار ماست.