شهرستان ادب: شاعران عضو دورۀ هشتم آفتابگردانها، سومین روز اردو را با کلاس «عناصر شعر» با تدریس «محمدمهدی سیار» آغاز کردند.
سیار در جمع شاعران جوان دربارۀ عناصر شعر گفت: «چون شعر با خلاقیت و نوآوری عجین شده، همواره تعاریف شعر در هر دوره را جا گذاشته است. وقتی از شعر حرف میزنیم، از یک پدیدۀ زبانی که از جنس کلمه است صحبت میکنیم».
وی با اشاره به تعاریف مختلف از مفهوم و ماهیت شعر عنوان کرد: «ادبای قرنهای میانی میگویند شعر کلامی است موزون، قافیهدار و مخیل. اما اگر قدیمتر برویم، میبینیم ارسطو میگوید شعر ربطی به موزون بودن ندارد و فقط به مخیل بودن ارتباط دارد و منظور هم عاطفه در شعر است. عاطفهای که موجب تأثیرگذاری عمیق و احساسی در مخاطب میشود».
این شاعر و ترانهسرا افزود: «شعر تلاقی دو امر زبان و زیبایی است. هرگونه تلاش برای زیبا کردن سخن، شعر است. هر جا نوعی زیبایی به وجود آمد، میگوییم متن به سمت شاعرانگی حرکت میکند. اما این تعریف کاملی نیست؛ اگر به این زبان و زیبایی شکل و فرم را اضافه کنیم، میتوانیم به تعریف دقیق شعر نزدیک شویم. این تعریف امروز کارکرد دارد و امکان دارد در آینده تعریف جدیدتری ارائه شود؛ چنانکه اگر شعر سپید و نیمایی را در تعریف کهن شعر ارائه کنیم، شعر نخواهند بود».
سیار اظهار کرد: «درحالیکه تمایز انسان و حیوان در حرف زدن است، این توانایی برای انسان معمولی شده است. انسان در دل این شگفتی یک شگفتی خلق کرده و شعر سروده است. انسان بدون جمال زیبایی و لذت نمیتواند زندگی کند، به همین دلیل انسان به کارآمدی زبان بهعنوان وسیلۀ انتقال پیام اکتفا نکرد و با اضافه کردن زیبایی چیزی به نام ادبیات و شعر ساخت».
وی سپس به تشریح هرکدام از عناصر دخیل در شعریت یک اثر پرداخت.
در ادامۀ برنامۀ آموزشی شاعران جوان در دورۀ هشتم آفتابگردانها «یوسفعلی میرشکاک» دربارۀ «جایگاه فردوسی در زبان فارسی» گفت: «اهمیت فردوسی در درجۀ اول این است که بعد از دو یا سه نسل زبان فارسی را احیا کرد. حکومت بنیعباس قصد داشت زبان فارسی را در این طرف رود جیحون، یعنی منطقۀ ایران، از بین ببرد؛ اما موفق نشد».
وی اظهار کرد: «فردوسی دریافته بود که باورهای اسطورهای نسلدرنسل و ورای حکومتها در ذهنها وجود دارد؛ فردوسی با استفاده از این باورهای اسطورهای که در اذهان ایرانی وجود داشت، شاهنامه را سرود تا به انسان ایرانی بگوید تو شأن پایینی نداشتی. شاهنامه را سرود و با احیای هویت ایرانی و پیوند دادنش به زیرساختی که میدانست به تشیع در ایران منجر خواهد شد، هوشمندی خود را نشان داد».
میرشکاک ضمن خواندن اشعاری از شاهنامه تشریح کرد: «وجهۀ دیگر اهمیت شاهنامه پس از احیای زبان فارسی و احیای آیین و رسوم این است که با منظوم کردن اسطورهها، ولایتمداری و روح تبعیت ایرانیها را یادآوری کرد، فارغ از اینکه شهریار کیست. این ولایتمداری و تبعیت در ماجرای زندانی شدن اسفندیار و وقتی که در روز آزادی خود زنجیرها را خودش پاره کرد و گفت من اسیر فرمان بودم نه اسیر زنجیر، نشان داده شده است که از این دست ماجراها در شاهنامه بسیار وجود دارد».
وی با اشاره به اینکه فردوسی در زمامداری و حکومتداری در شاهنامه آموزگاری میکند، گفت: «ایرانیان پس از دوران مشروطه، گرفتار تفکری شدند که هر کس برای مستقل بودن باید طرز تفکر خاصی داشته باشند؛ پرداختن فردوسی به وحدت مردم در شاهنامه، میتواند یکی از پادزهرهای گسست در بین مردم باشد».
میرشکاک بینش فردوسی را یک بینش شگرف دانست و گفت: «انسان ایرانی با رجوع به حافظه نمیتواند خودش را بشناسد. ما با رجوع به سعدی، با وجه عاطفی خودمان روبهرو میشویم؛ اما فردوسی تمام وجه انسان ایرانی را نشان میدهد. خطری که امروز انسان ایرانی را تهدید میکند، بیهویتی است با خواندن شاهنامه ایرانی میمانیم. فردوسی به باورهای ما عمق میدهد و ریشهمان را به ژرفا میرساند».
در ادامۀ برنامه روز سوم اردو، «قربان ولیئی» در مبحثی دربارۀ «زیستن در جهان شعر» برای شاعران جوان هشتمین دورۀ آفتابگردانها گفت: «کمتر کسی جهان واقعی را به آن صورتی که هست، میبیند. دیدن چهرۀ واقعی جهان آرزوی پیامبران و اولیا بوده است؛ جالب است هرکدام از انسانها جهانی برای خودشان ساختهاند و در آن جهان زندگی میکنند، برخی نزدیک به واقعیت و برخی دورتر از واقعیتها جهان خود را بنا کردهاند».
این استاد دانشگاه عنوان کرد: «در یک تقسیمبندی کلی انسانها چند نوع نگاه به جهان دارند؛ نگاه دانشمندان که نگاه دقیق و سنجشگر است. نگاه فیلسوفان که معطوف به کل جهان است و نگاه عارفان که جهان را یک وجود بیشتر نمیبینند و آن وجود خداست؛ اما شاعر کسی است که هر چیزی در دنیا را دوست دارد چیز دیگری ببیند».
این شاعر با بیان اینکه کار فضای مجازی و رسانهها کشف و خنثی کردن استعدادهای هنری است، گفت: «اولین قدم در شاعری خلوت و خواندن است. یکی از بهترین چیزها برای هنرمند توفیق فکر کردن و در مسیر اندیشیدن قرار گرفتن است. هنر باید حداقل خودت را رشد دهد. هنرمندان بر لبۀ تیغ راه میروند».
ولیئی یکی دیگر از مسائل مربوط به زیست شاعر را نحوۀ معیشت دانست و اضافه کرد: «مسئلۀ دیگری که برای یک شاعر مهم است، روابط اوست؛ شاعر باید روابطش را با دیگران تنظیم کند و حتماً وقتی را برای تنهایی خود در نظر بگیرد. خلوت و خلاقیت دو روی یک سکه برای خلق اثر هنری است. دیگر مسئلهای که برای زیست شاعر مهم است لطیف کردن باطن است. هنرمندان، مصداق نام لطیف پروردگار هستند. هنرمند یا شاعر کسی است که بنا بر اندیشههایش وجودی گسترده داشته باشد».
سازمان جمعیت هلال احمر نیز به عنوان یکی از حامیان برگزاری این اردوی آموزشی، در جلسهای فشرده، خلاصهای از آموزشهای امداد و نجات را برای حاضران ارائه کرد.
و اما عصر شعر «یاریگری» عنوان برنامۀ بعدی بود که به همت مؤسسۀ شهرستان ادب و همکاری معاونت فرهنگی کمیتۀ امداد امام خمینی(ره) و نهاد نمایندگی ولایت فقیه در جمعیت هلال احمر برگزار شد.
طی این مراسم که اجرای آن به عهدۀ سیدوحید سمنانی به عنوان یکی کارشناسان حاضر در این اردو بود، شاعران جوان و پیشکسوت به خوانش اشعار خود در مضامین یاریگرایانه پرداختند.
یوسفعلی میرشکاک، علیمحمد مؤدب، حسین هدایتی، رضا شیبانی اصل، محمدمهدی سیار، مبین اردستانی، محمدحسین نجفی، محمدرضا وحیدزاده، میلاد عرفانپور و محمدامین اکبری از جمله شاعرانی بودند که در این زمینه شعرخوانی کردند.
از میان چند تن از شاعران جوان آفتابگردان، پنج تن با اهدای جوایزی مورد تقدیر قرار گرفتند.
و اما در آخرین برنامۀ این روز و در چهارمین کارگاه نقد شعر، ناصر فیض و محمدحسین نعمتی اشعار تنی چند از شاعران جوان را زیر ذرهبین نقد بردند.
بهنام کردلو، امین شفیعی، حامد رحمانی، امیرحسن بزرگی، مهدی کبیری، ایمان شعبان، و احسان کوچکی شاعرانی بودند که شعرشان فرصت نقد و بررسی یافت.
گزارش: سیدمحمد بهشتی