موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
اثر محمد خسروی‌راد

دریچه‌ای به بازشناسی وطن در ادبیات | یادداشت «سعید تشکری» بر رمان «نقل گیتی»

04 مرداد 1398 16:35 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 4 رای
دریچه‌ای به بازشناسی وطن در ادبیات | یادداشت «سعید تشکری» بر رمان «نقل گیتی»

 شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری مهر:‌ سعید تشکری، نویسنده و منتقد مشهدی، در یادداشتی که در ادامه می‌خوانید نگاهی به رمان «نقل گیتی» اثر محمد خسروی‌راد انداخته است. این رمان به‌تازگی از سوی مؤسسۀ شهرستان ادب منتشر شده است.

نقال رمان «نقل گیتی» برای من و بسیاری دیگر، خوانش شهری از یک نویسندۀ آدرس‌دار و باهویت است؛ چون رمانش به‌شدت زاویه‌مند روابط خُرد و کلان شهری به شهری دیگر است، کٌنج‌نویسی زیبا و جانداری دارد.

رمان با تلخی، اما شیرین، جذاب و ساده آغاز می‌شود. دیکتاتوری توجیه‌پذیر مرد داستان، ریتم عالی و ریاضی‌مند فصل اول رمان، ضربه‌ای عاطفی دارد. ما از هم اول، انگار از قهرمان مرد بدمان می‌آید. زیبایی ملاحت‌انگیز زن ایرانی عجب وقار و وفایی دارد. حرف به کلام نمی‌زند و پُر است از درون‌گرایی. عقلانی بودن قهرمانان رمان، بسیار خوش‌خوان نشسته است. به قول قهرمان آقای خسروی‌راد «عقل عقبی» دارای یک پرتوتیپ باگرایش «شهرمن» کجاست هستند.

اعتقاد دارم نویسندگان شهری، در ادبیات و رمان باید وطن را بسازند و نه در آن فقط جا خوش کنند و طلبکار باشند. وطن یعنی تو و نه جزیره‌ای بی‌هویت. همۀ ما هویتمان را از وطنمان و بالطبع از شهرمان می‌گیریم؛ پس باید از آزمون‌های سخت و بسیار پیچیده عبور کنیم. کاری که رمان نقل گیتی انجام می دهد.

گیتی، قهرمان زن در رمان کارکردی چندگانه و چندسویه با کارکردهای وطن‌دوستی دارد و البته دیرگاهی است که این وطن در ادبیات ملی ما گمشده است و یادمان رفته وطن همان‌جایی است که باید آن را ساخت و نه اینکه ببازی‌اش.

گذر از آزمون‌های سخت و بسیار پیچیده در رمان کاملاً جذاب است؛ پلاستیکی و توضیحی نیست، سرشار از پراتیک است. قهرمانان ادبی رمان، بازگذر از یک پروسه، همه پاشنه آشیل شهری دارند و اصلاً هم رویین‌تن نیستند. عبور از آتش می‌کنند تا با عشق، پاک شوند. هنر رمان‌نویسی آقای خسروی‌راد در نقل گیتی چندگانه است. زن و خاک در متن او بسیار عالمانه و گزنده به کار گرفته شده است. خوبی مرد عراقی و بازگشت به وطنش کربلا بسیار قوی روایت شده است. مرد می‌رود و هجده سال زندگی مشترک را مثل یک آب طالبی خنک هورت می‌کشد. دیکتاتوری قشنگ از یک روحیه کاملاً وارسته. این‌سو زن ایرانی‌ست و نمی‌رود. در شهر خود مشهد می‌ماند. داستان تنۀ بسیار زیبایی دارد. دفاعیات مرد در کنار آب‌میوه‌فروشی «خدارا فراموش نکن» عجب خوب نشسته است. لوکیشن بازی‌ها عالی‌است. روایت‌های فصل‌ها، تودرتو و کاملاً جذاب است. فصل‌ها در من راوی کاملاً انسجام یافته و پُرکنش است.

رمان موفق به باور من رمانی است که نویسنده تکنیک‌های داستانی‌اش را از موقعیت‌های آن بگیرد و نظریه صادر نکند. در رمان نقل گیتی و در ادامۀ خواهرخواندگی در جمهوری ادبیات مجاز میان زن ومرد، کربلا و مشهد دو نفر هم مدعی هستند. مرد هم می‌گوید زمانی کنار مردم ایران در جبهه علیه صدام در کنارتان علیه دیکتاتوری کشورم عراق جنگیدم، حالا می‌خواهم کنار مردم خودم باشم. این سرامیک مینیاتوری رمان خوشخوان و توانمند نقل گیتی جناب خسروی‌راد است. رمان روی خط قضاوت و قساوت عاطفی بسیار زیبا گام برداشته است. مجرم کیست؟ ما؟ ملتی صبور و میهمان‌نواز که همیشه کار دیگران را راه انداخته‌ایم؟ یا آنها که وقتی کارشان با ما تمام می‌شود، چشم تَر می‌کنند و می‌روند؟ مهاجرینی خوش‌جنس.

رمان حالا به سمت موتور دینامیک تازه‌تری می‌رود. این اصلی‌ترین سنتزی است که نویسنده درون سفر قهرمان مرحله‌گذاری می‌کند. ته‌مایه زن - وطن و دوگانگی مرد- جنگجو می‌شود. این مسئله در رمان چنان خوش نشسته که در عین شاعرانگی زبان زنانۀ رمان -که بسیار هم زیبا و محکم است- طنزی لذت‌بخش هم تقدیم خواننده می‌کند. رمان آقای خسروی‌راد زمان‌فروشی نمی‌کند و حتی قطره‌چکانی هم روایت را جلو نمی‌برد. بسیار اسپورت و البته مینیاتوری زیست تکنیکی می‌کند. خاله‌بازی‌های مرسوم در خانواده‌های خوشبخت و متدین هم، در رمان تأثیر کاربردی دارد. وَهمی نیست و بسیار رئالیته مخاطب را نوازش می‌کند. رمان در مسیر صرف آموزه‌های اخلاقی تنها تفسیر اخلاقی نمی‌دهد و رویدادمحور است؛ نمی‌گویم حادثه و می‌گویم رویداد.

مثل روایت زوج‌های پیر و جوان، با زاویه‌دیدهای متنوع، در پیکرۀ رمان به‌خوبی تنیده شده و بافت سلولی دارد؛ هوشمند و زنده است. دید رمان، در شب و روز متکثر است. عطف‌های بی‌فرزندی، اینکه یکی باید بزرگی کند و حتماً هم، باید زن زندگی باشد، بسیار جذاب است. رتوش‌های رمان بسیار صیقل‌خورده است، شادی‌ها عمدتاً در گذشته است و حال، پراز غم و آینده در تنهایی؛ باران و قهوۀ عربی ما را به تعلیق می‌کشاند. رمان‌های خوب پرسشگری، بی‌واسطگی، مهم‌تر از همه، آزادی را همراه با اکت‌های جذاب، معاصرسازی می‌کنند. آقای خسروی‌راد و شهرستان ادب برای ما کتابی ساخته‌اند فکور و البته بسیار خوش‌خوان. مراقب باشیم گمشان نکنیم!


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • دریچه‌ای به بازشناسی وطن در ادبیات | یادداشت «سعید تشکری» بر رمان «نقل گیتی»
  • دریچه‌ای به بازشناسی وطن در ادبیات | یادداشت «سعید تشکری» بر رمان «نقل گیتی»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.