شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری تسنیم، در پیامی که از سوی رهبر انقلاب به مناسبت دهمین سالگرد تأسیس مؤسسه شهرستان ادب قرائت شد، معظمله فرمودند که «سعی زیاد میشود برای واگرایی هنر و هنرمندان از مفاهیم انقلاب اسلامی، شمایید که باید این سعی شیطانی را باطل کنید. نسل شما و شما جوانان آگاه و پرانگیزه باید در این جبهه نقش مدافع و مهاجم را ایفا کنید.»
این بار نخست نیست که رهبر انقلاب در عرصه فرهنگ نکاتی را گوشزد میکنند، بلکه ایشان در سالهای اخیر نیز بر توجه و تعهد هنرمندان به مفاهیم انقلاب اسلامی، اخلاق و میدان دادن به جوانان انقلابی و متعهد تأکید داشتهاند.
صحبتهای اخیر ایشان نیز بار دیگر این نکته را یادآوری کرد که در عرصه فرهنگ در سالهای اخیر از مسیر حقیقی تعهد به انقلاب دور شدهایم و در این میان ادبیات نیز نقش پر رنگی دارد، انتشار کتابهای متعدد از نویسندگانی که نه تنها نسبتی با انقلاب ندارند، بلکه آشکارا در آثار خود این عدم تعهد را فریاد میزنند.
سعید تشکری، از جمله نویسندگانی است که در سالهای اخیر به ویژه با رمان «مفتون و فیروزه» تلاش کرده تا رمان انقلاب را زنده نگاه دارد. تشکری دراین رمان به نوعی به جریان انقلاب اسلامی در مشهد اشاره کرده است و فارغ از آن نیز هم در عرصه ادبیات در سالهای اخیر و هم در عرصه تئاتر در سالهای دورتر تعهد به هنر دینی و هنر انقلابی را در دستور کار خود قرار داده است.
تشکری در گفتوگو با تسنیم با اشاره به فرمایشات اخیر رهبر انقلاب و تلاشهایی که برای واگرایی هنر و هنرمند از مفاهیم انقلاب اسلامی صورت میگیرد، به سابقه همگرایی ادبیات و رمان با انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: اولین رمانی که متولد واقعی ادبیات انقلابی اسلامی است در سال 58 توسط انتشارات سروش و به قلم «محمود گلابدرهای» با نام «لحظههای انقلاب» منتشر شد؛ نوعی ادبیات شفاهی که روزشمار گذشت انقلاب اسلامی تا آمدن حضرت امام(ره) وپیروزی انقلاب بود. در انتهای رمان نویسنده خطاب به پسرش پیمان میگوید: «بعد از شاه نوبت امریکاست»؛ این کلیدواژهای است که همان سالها و حتی امروز بسیاری از نویسندگان ما آن را گم کردند.
وی ادامه داد: بعد از آن رمان «ترکههای آلبالو» توسط اکبر خلیلی نوشته میشود و به زندگی مبارزین انقلاب اسلامی میپردازد و در آن هم ما با چنین موضوعی روبرو هستیم. در فاصله این دو رمان، بسیاری از نویسندگان به ظاهر شبه انقلابی شروع میکنند به رمانهایی که عنصری که از انقلاب در آثار اینها شکل گرفته به جهتی به ضد انقلاب تبدیل میشود، روایتهایی که نادر ابراهیمی در «فردا شکل امروز نیست» و ناصر ایرانی در «زندهباد مرگ»، داشتند از دغدغه نویسنده برای این بوده که نشان دهد در دوسال منتهی به پیروزی انقلاf اسلامی کجا بودند و چه میکردند؟ که البته مورد استقبال مخاطب نیز قرار نگرفت.
تشکری افزود: در همان سالها رمانهای «تراژدی پارس» و «لاله برافروخته» از اسماعیل فصیح منتشر شد بدون اینکه عنصر اساسی تعهد به انقلاب اسلامی در این آثار وجود داشته باشد که به نظر من واگرایی از مفاهیم انقلاب اسلامی در ادبیات از همین سالها آغاز شد.
وی ادامه داد: بعد از آن با تشکیل حوزه هنری و تأسیس دفتر ادبیات و مقاومت توسط مرتضی سرهنگی، اتفاق دیگری رخ داد. تمام آثاری که از آن سالها در این دفتر شروع به انتشار میکنند، دو ویژگی اساسی دارد یک نویسندگانی که این آثار را نوشتند دوم شاهدانی که در این داستانها و خاطرات مدنظر هستند. در همان سالها امیرحسین فردری داستان اسماعیل را منتشر میکند و سنگ بنای جدی ادبیات انقلاب اسلامی با این کتاب گذاشته میشود، در این سالها اتفاق عجیب و غریبی هم شکل میگیرد، تشکیل نهادهای دولتی که بر تولید ادبیات نظارت میکنند این نظارتها در برخی موارد به تولید ضد ادبیات میپردازد.
تشکری تصریح کرد: قرار بود ادبیات شفاهی مبنایی برای ادبیات داستانی قرار گیرد، اما این ادبیات مبنا قرار نمیگیرد و بسیاری از خاطرات بسیار گرانسنگ ما تبدیل به ادبیات نمیشود. در مقابل جریان علیه انقلاب شروع میکنند به داستانهای جعلی نوشتن علیه انقلاب و واگرایی در ادبیات به طور جدی از این نقطه آغاز میشود.
وی با اشاره به تأکید رهبر انقلاب برای لزوم باطل کردن سعی شیطانی جهت واگرایی هنر و هنرمند از مفاهیم انقلاب گفت: نویسندگان ما تلنگر لازم را برای شنیدن مصداق سخنان مقام معظم رهبری را تا این لحظه در خیلی از فراز و فرودها نداشتند. نویسندگان ما نیامدند به این فریضه جدی فکر کنند که داستانهایی که ما مینویسیم برای چه کسانی است؟ و چه نسبتی با انقلاب اسلامی دارد؟
خالق رمان «مفتون و فیروزه» تصریح کرد: واقعیت این است که من نقش ناشران را بسیار در این زمینه جدی میدانم. وقتی ناشری مثل شهرستان ادب امروز مورد مطالبه جدی حضرت آقا قرار میگیرد و پیش از این نیز رهبر انقلاب در حوزه هنری نیز چنین مباحثی را مطرح کردند، نشان از این دارد که نقش ناشران و نهادهای فرهنگی در این زمینه بسیار جدی است. اما ما اغلب فراموش میکنیم که رهبری نگاه بسیار جدی به ادبیات دارند، اکنون که ما 40 سالگی انقلاب اسلامی را گذراندهایم، چرا باید این تلنگر خورده شود؟ جز برای اینکه در خطر جدی قرار داریم؟
بنا به گفته تشکری؛ بخشی از جریان واگرایی در حوزه ادبیات محصول انفعال رسانهها است؛ زیرا رسانهها نگاه جدی به ادبیات انقلاب در سالهای اخیر نداشتهاند. این نقطه کور زمانی که روشن شود و به نویسندگان جبهه انقلاب توجه شود، جامعه نیز به آن توجه نشان میدهد و این خود بر پیشرفت نویسندگان در تعهد به انقلاب در آثارشان اضافه میکند؛ در حالیکه بسیاری از رمانهای خوب و متعهد به مفاهیم انقلاب در این سالها توسط همین رسانهها به فراموشی سپرده شده است. اگر چند سال پیش نویسندگانی چون امیرحسین فردی، سیدمهدی شجاعی، قاسمعلی فراست و ... با آثار خوبشان در حوزه هنر انقلاب تولیگری میکردند، حالا نیز ما نویسندگان جدیدی داریم که دیده نمیشوند، رمانهایشان بازتاب لازم را پیدا نمیکند. رمان «تشریف» هم در همین جریان انفعال رسانهای دیده نشد.
وی گفت: بخشی از واگرایی در ادبیات داستانی ناشی از تلاشی است که هنرمندان متعهد را از چشم مخاطب پنهان میکند، این تلاش نه به داستان انقلابی بها میدهد و نه به هنرمند انقلابی تا نوعی روحیه انقلابیگری شکل نگیرد.