شهرستان ادب: این جلسه با صحبتهای خانم زهره رجبزاده دربارۀ انطباق داستان با اسطورۀ شیطان آغاز گردید.
تطبیق داستان «خلق تنگ ابلیس» با اسطورۀ شیطان
رجبزاده گفت: «از دیدگاه آقای مؤذنی، عالم غیب به اندازۀ عالم شهود ملموس و دستیافتنی است. کتاب، بازآفرینی داستان حضرت یوسف بوده و ویژگی ممتاز آن بروز و ظهور شیطان است. اسطورههایی که در داستان حضرت یوسف وجود دارند عبارتند از: رابطۀ یوسف با پدر، حسادت برادران و افتادن در چاه، وارد شدن یوسف به عنوان برده به قصر عزیز مصر و گرامی داشته شدن، ماجرای یوسف و زلیخا، زندانی شدن، تعبیر خواب، آمدن برادران پیش یوسف و ماجرای دزدی، رسیدن یعقوب و یوسف به همدیگر. این نمونهها در برخی اساطیر ایرانی نیز دیده میشوند، مانند حفر چاه در داستان رستم و برادرش».
رجبزاده افزود: «در داستان حضرت یوسف با عناوینی نظیر سجده، هفت گاو چاق و لاغر، هفت سال آبادانی و هفت سال خشکسالی مواجه هستیم. گاو در اساطیر ایرانی نه فقط نماد قربانی و تغذیه بلکه نماد مبارز و دیو نماد خشکسالی است. شیطان نیز یک کهنالگوست که در قرآن مخلوق خداست و به گروه جنیان تعلق دارد، اما در اساطیر زردشتی اهریمن و شر مطلق است و وجودی مستقل از خدا -که خیر مطلق است- دارد، ولی درنهایت به جاودانگی نمیرسد. همچنین دارای صورت مادی نیست و میتواند در صورتهای مختلف ظاهر شود و این ویژگی در داستان خلق تنگ ابلیس وجود دارد. در این داستان دو اسطوره مطرح شده که به نوعی با ابلیس در ارتباط است. داستان فریفته شدن آدم و حوا به وسیلۀ ابلیس و سجده نکردن این شیطان در مقابل آدم به دلیل غرورش. در نگاه کلی به مبحث خیر و شر، ایرانیان باستان همواره دروغ و غفلت و فریب را به ابلیس نسبت دادهاند».
تطبیق داستان «خلق تنگ ابلیس» با اسطورۀ سودابه و سیاوش
در این قسمت از جلسه خانم زهرا تقوی نزدیکترین اسطوره به ماجرای خلق تنگ ابلیس را، که دربارۀ ملاقات زنان با یوسف در مهمانی زلیخاست، اسطورۀ سیاوش و سودابه دانست و به مقایسۀ دو داستان پرداخت و گفت: «زلیخا جامۀ یوسف را پاره میکند و سودابه جامۀ خودش را. در هر دو داستان از زیبایی چهره و قدوقامت مرد صحبت شده و بر پاکدامنی مرد تأکید شده است. یوسف بهزودی از گناه تبرئه میشود، اما سیاوش در این راه سختی فراوان میکشد. موقعیت مرد در داستان متفاوت است، یوسف غلام زلیخا و سیاوش فرزند پادشاه است. واکنش همسران به ماجرای خیانت زنانشان تفاوت دارد. رفتار زلیخا در مقابل رسوایی عشق معقولتر است که با دعوت از زنان کمی آبروی خود را میخرد، اما رفتار سودابه خشنتر و با تهمت زدن به سیاوش همراه است و سرانجام داستان اینگونه است که یوسف عزیز مصر میشود، اما سیاوش عاقبت دردناکی پیدا میکند».
در ادامه، تقوی به بررسی داستانهایی پرداخت که در ادبیات اسطورهای ما براساس عشق زن به مرد نوشته شدهاند.
«1- داستان هایی که براساس عشق پاک وآسمانی زن است؛ مانند لیلی و مجنون. در این داستانها زن عموماً از خانوادهای اشرافی است و با مرد اختلاف طبقاتی دارد، مانند تهمینه و رستم.
2- داستانهایی که براساس عشق ناپاک زن بنا شدهاند و سه دستهاند:
- براساس شهوت زن: مانند ماجرای کنیزک و زرگر سمرقندی در مثنوی.
- براساس مکر و حیلۀ زن که مثالی برای آن یافت نشد.
- براساس عشق یکطرفۀ زن به مرد که عاقبت مناسبی ندارند و با خیانت زن همراه هستند: مانند داستان سودابه و سیاوش.
3- داستانهایی که از تلفیق عشق پاک و ناپاک خلق شدهاند، مانند یوسف و زلیخا. این داستانها با عشقی مجازی و از سر شهوت زن به جوانی خوشسیما و خوشقامت شروع میشود که به رسوایی زن و تبرئۀ مرد میانجامد و زن در نهایتِ رنج، تزکیه میشود.
4- داستانهایی که براساس شخصیت نمادین و پیشگوی زن است: مانند کتایون و گشتاسب و یوسف و زلیخا به تعبیر جامی. در این داستانها زن، چهرۀ محبوبش را در خواب میبیند و دل میبازد و درنهایت او را پیدا میکند».
تقوی در یک نتیجهگیری کلی گفت: «در این قصهها برخلاف عرف جامعه، زن موجودی منفعل و انتخابشونده نیست، بلکه اوست که داستان را پیش میبرد و داستانسرایان در طول تاریخ سعی کردهاند تا توازن و تعادلی میان زنان و مردان جامعه ایجاد کنند».
سخنان خانم تقوی همراه با تشویق حضار به پایان آمد و سپس آقای قیصری شروع به صحبت کردند: «دوست داشتم بیشتر دربارۀ داستان حرف زده شود. قصه، یک برش از مقطعی حساس از یک روایت تاریخی است. لحظهای که قرار است یوسف وارد شود و زنان دستهای خود را ببرند. راوی داستان، شیطان است. این داستان بازنویسی تاریخ، یعنی همان روایت تکراری تاریخ است، اما بازآفرینی، داستانی است که تداعیگر یک اسطوره باشد. مانند داستان دوبرادر از ساعدی. در بازآفرینی کشف و ابداع وجود دارد، اما نمیتوان گفت کدامیک بهتر است».
این جلسه پس از گفتگوی حاضران با آقای قیصری دربارۀ رابطۀ زن و شیطان و اغواشدن زن به وسیلۀ شیطان و دلایل انعکاس آن در داستانها، به پایان آمد.
گزارش: الهه عزیزیفرد