شهرستان ادب: این جلسه با اجرای «پری رضوی» و نقد و بررسی منتقد گرامی آقای «شهریار عباسی» و توضیحات «مجید اسطیری» خالق رمان رمق و صحبتهای دیگر حاضران برگزار شد. در آغاز جلسه، خانم رضوی ضمن عرض سلام و خوشآمد خدمت آقای عباسی و دیگر حضار، به معرفی آقای مجید اسطیری، نویسندۀ رمان رمق و تمجید از ایشان پرداخت. اسطیری ضمن عرض سلام به درخواست خانم رضوی به بیان شمهای از زندگی خود و نحوۀ ورود به عرصۀ ادبیات پرداخت و پس از سپاسگزاری از خوانندگان کتاب خویش گفت: «بنده دانشآموختۀ رشتۀ زبان و ادبیات فارسی هستم و بهعنوان مخاطب جدی، ادبیات داستانی را پیگیری کرده و به نویسندگی پرداختهام. تاکنون سهکتاب نوشتهام که مجموعهداستان «تخران» نخستین اثر بنده و حاصل یک دهه فعالیت داستاننویسی من بود و رمان «رمق» دومین اثر منتشر شده و کتاب «وقتی خورشید خوابید» جدیدترین اثر بنده است». این نویسنده دربارۀ علت خلق رمان رمق چنین گفت: «با مطالعۀ تاریخ انقلاب و تاریخ شفاهی بر طبق علاقۀ شخصیام، توانستم از درون آن داستانی را خلق کنم».
رضوی در ادامه پرسید: باتوجه به این که کتاب رمق تقریباً تاریخی است و اتفاقهای آن مربوط به دهۀ چهل است، چگونه توانستید آن فضا را در این اثر بیاورید، حال آن که خود شما در آن زمان نبودهاید؟
اسطیری پاسخ داد: «فارغ از بحث تاریخ، برخی دغدغههای انسانی نظیر آزادی همانطور که در نگرش اگزیستانسیالیسم مطرح است، با گذشت زمان دچار تغییر چندانی نمیشود. بنابراین سعی من بر این بوده است تا شواهدی از آن دوره را در اثر خود بگنجانم و الزاماً به دنبال بازآفرینی صرف آن ماجرا نبودهام و مسئلۀ همیشگی را در کتاب حفظ کردهام». نویسندۀ رمان رمق در ادامه به درخواست خانم رضوی بخشی از کتاب خود را قرائت نمود.
رضوی در بیان یک طرح کلی از داستان گفت: «رمق، ماجرای پسری به نام رئوف است که دچار تزلزل شخصیتی است و نمیتواند با خودش کنار بیاید. بهدرستی درس نمیخواند و به دنبال رسیدن به آرامش است. نکتۀ اوج داستان نیز در پایانبندی آن رخ میدهد».
صحبتهای شهریار عباسی پیرامون رمان رمق
رضوی در این قسمت از جلسه از آقای شهریار عباسی بهعنوان منتقد برنامه خواست تا صحبتهای خود را پیرامون کتاب آغاز نماید. عباسی در شروع سخنان خود ضمن عرض سلام، اظهار داشت: «در سال گذشته که داور داستان انقلاب بودم، برای بار اول این کتاب را دیدم و در ذهنم باقی ماند. در وهلۀ اول باید بگویم که انقلاب اسلامی و جنگ بهعنوان دوپدیده بر تمام جنبههای فکری و فرهنگی ما تأثیر گذاشتهاند، اما چون جنگ با فاصلۀ کمی از انقلاب روی داده است، ادبیات انقلاب تحتالشعاع ادبیات جنگ قرار گرفته است. خوشبختانه رمان آقای اسطیری سعی کرده است نگاهی به زمان انقلاب و قبلتر داشته باشد. نکتۀ نخست این که گذشت زمان سبب میشود یک نویسنده بیطرفانه به موضوع مربوط نگاه کند. نکتۀ دوم این است که ما داستاننویس هستیم نه مورخ و مصلح اجتماعی. بنده شخصاً مخالف تبدیل شخصیت حقیقی به شخصیت داستانی هستم، اما داستان آقای اسطیری دربردارندۀ رویدادهای اجتماعی واقعی است که شخصیتهای داستانی در آن وجود دارند و این داستان را جذاب کرده است. نکتۀ بعدی این است که ما نیازمند آن هستیم که بدون کپیبرداری و تقلید، داستان ایرانی خلق کنیم و نگاهی تازه بیافرینیم و برای نوشتن چنین اثری بایست فهم ایرانی را از جهان بشناسیم. البته مهجوربودن زبان فارسی و حمایتنکردن حاکمیت از ادبیات در این مسئله دخیل است».
این منتقد خاطرنشان کرد: «عشق، رؤیا و خیال سهمؤلفۀ داستان ایرانی در جهان است. هرچند جهان غرب منشأ رمان است، اما تفکر ایرانی در حدی است که بتواند اندیشۀ خودش را بشناسد تا در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد».
رضوی در این بخش از آقای عباسی خواست تا صحبتهای خود را به سمتوسوی کتاب رمق سوق دهد. عباسی اظهار داشت: «صحبتهای من ابتدا دربارۀ زبان داستان خواهد بود. رمان رمق دارای زبانی است که میتواند مخاطب نوجوان را نیز به خود جذب کند و این زبانی است که ما امروزه در حوزۀ ادبیات آن را کم داریم. مقصود از زبان، روح حاکم در داستان و شکل باطنی متن است و در این رمان، به زحمت آقای اسطیری، خوشبختانه زبان یکدست است و بیشتر زبان نوجوان است».
این منتقد افزود: «موضوع بعدی دربارۀ شخصیتپردازی داستان است. شخصیتپردازی در رمان بهویژه در مقایسه با فیلم و سریال که چندمحوری هستند، تکمحوری است. بهطورمعمول یک شخصیت و یک اتفاق محوری وجود دارد و نویسنده آن را حرکت میدهد. در رمان مورد نظر، «رئوف» شخصیت محوری است و راوی اولشخص است که از نگاه خود به اطراف، داستان را پیش میبرد. تحول شخصیتی عمدهای در داستان وجود ندارد. تحول شخصیتی بارز داستان، تغییر بهتر رئوف نسبت به خود و پیرامونش است و این اتفاق خوبی در روند قصه است. مسئلۀ دیگر، تعلیق است. نویسنده باید توانایی این را داشته باشد که خواننده را پای کار نگه دارد، اما این مسئله در اثر آقای اسطیری رعایت نشده است. در رمانهای بزرگ ایران و دنیا، فضای باز و جهان گستردهای وجود دارد که دروازهای پیش روی خواننده قرار میدهد. داستان رمق هرچند شروع خوبی دارد، از تعلیق کافی و آنچه که خواننده در پی آن است و میخواهد آن را حدس بزند، برخوردار نیست».
شهریار عباسی در ادامه گفت: «نویسندۀ رمان رمق، رویداد فوتبال را در اثر خویش مطرح کرده و به بازی ایران و اسرائیل اشاره کرده و این از هوشمندی نویسنده است؛ زیرا فوتبال رویدادی پربیننده و پرمخاطب است. اسطیری در مطرحکردن ماجرای عشقی داستان خود بسیار محجوبانه عمل کرده است، درحالیکه این امر میتوانست بارزتر از آنچه که هست بیان شود. تصویر «نیکو»، معشوق رئوف، میتوانست آشکارتر باشد و عشق میان دوجوان بیشتر از آنچه نمود پیدا کرده است، تحول یابد. نکتۀ انتهایی صحبتهای بنده در این قسمت، دربارۀ پایانبندی داستان است که از نظر من، اسطیری در این مورد عملکرد خوبی داشته است».
توضیحات مجید اسطیری به سؤالهای مطرحشده پیرامون رمان رمق
رضوی در این قسمت از جلسه، دربارۀ دست معیوب رئوف در داستان صحبت کرد و گفت در صورتی که دست او از بچگی دچار مشکل حرکتی است، چرا هیچگاه به دنبال درمان نرفتهاند و بیپاسخگذاشتن این سؤال را در داستان، ظلمی در حق شخصیت اصلی داستان قلمداد کرد. سپس از آقای اسطیری دربارۀ سهکتاب نام برده در داستان چنین سؤال کرد: «دوکتاب از سهکتابی که انتخاب کردهاید تا نام آنها حین قصه ذکر شود، مربوط به ادبیات جهان بوده و تنها یکی از آنها ایرانی است. پاسخ شما به این موضوع چیست؟». اسطیری پاسخ داد: «بدینجهت که این کتابها وجوه مختلفی از شخصیت رئوف را برملا میکند. بینوایان نوشتۀ ویکتور هوگو وجه اخلاقگرایی رئوف و مادر ماکسیم گورکی بخش علاقهمندی به کنشهای انقلابی او را نشان میدهد و فراتر از همۀ اینها منطقالطیر اثر شیخ عطار نیشابوری است و داستان رئوف تا حدی به ماجرای حرکت مرغان به طرف سیمرغ شباهت دارد. برای نمونه عذرخواستن مرغان برای رفتن در پی سیمرغ بخشی از ماجرای منطقالطیر است که این عذرآوردن در داستان رئوف نیز وجود دارد».
بنابراین مجید اسطیری، نویسندۀ جوان رمان رمق، به پرسشهای خانم رضوی پیرامون محتوای کتاب پاسخ داد. رضوی مطرحکردن مسئلۀ نقش زنان را نیز در این اثر مثبت قلمداد کرد و بعد از آن، دلیل انتخاب نام رمق را از نویسندۀ اثر جویا شد. اسطیری دربارۀ این نامگذاری گفت: «باتوجه به این که به مفهوم آزادی در معنای اگزیستانسیالیست آن اشاره کردم، مقصود من این است که باتوجه به جستوجوی این مفهوم از آزادی، بایست مخاطب اثر در داستان این موضوع را دریابد که قهرمان تا آخرین رمق و توانش تلاش خودش را میکند و حتی از دست معلول خود نیز کار میکشد».
گفتوگوی حضار جلسه، پیرامون رمان رمق
در این بخش، خانم رضوی از حضار خواستند تا نظرها و نقدهای خود را پیرامون کتاب ارائه کنند. خانم خوانساری از حاضرین جلسه، ضمن تمجید از اثر رمق به نکاتی چند دربارۀ کتاب اشاره کرد ازجمله این که این رمان، از داستان خوبی برخوردار است، ولی ماجرای اصلی آن دیر شروع میشود.
سپس آقای آزاده از میان حاضران به صحبت پرداخت و دربارۀ اثر آقای اسطیری چنین اظهارنظر کرد: «لحن فردی آقای اسطیری به لحن منطقی داستان غلبه پیدا کرده است، برای مثال نفرت خود را به اسرائیل کاملاً نشان داده است و این که آقای عباسی دربارۀ لحن بیطرفانۀ نویسنده در کتاب سخن گفتند به نظر بنده این طور نیست». عباسی نقدهای دیگری بر مسئلۀ عدم مطابقت وقایع تاریخی با واقعیت وارد کرد و وجود برخی مسائل را در داستان بهعنوان «سیاهنمایی» تلقی نمود و شاهدمثالهایی برای گفتههای خویش بیان داشت.
عباسی در پاسخ به نقدهای آقای آزاده گفت: «در مورد بیطرف بودن یا نبودن نویسنده، ذکر این نکته قابل اهمیت است که داستانهای ما تحتتأثیر چپگرایان مارکسیست خلق میشوند و نگاه به طبقۀ پایین جامعه و ذیحقدانستن آن نسبت به طبقۀ بالا تحتتأثیر این نگرش است. در مورد سیاهنمایی، آنچه آفرینندۀ اثر مورد نظر گفته، نگاهی است که جامعه نسبت به خودش دارد».
یکی از حاضران در جلسه گفت: «دربارۀ بیطرفبودن در ادبیات، این نکته را یادآور میشوم که ادبیات، ذهنیت جامعه است و کسی نمیتواند بگوید ادبیات بیطرف است و این که آقای آزاده دربارۀ ذهنیت نویسنده سخن گفتند، مورد قبول بنده نیست و در آثار نویسندگان بزرگ نظیر رضا براهنی و صادق هدایت و صادق چوبک، این نمونهها یافت میشوند و آنان نیز ذهنیت خویش را در داستان بیان کردهاند. بنابراین میتوان گفت نویسنده به جای آن که به واقعیت وفادار باشد، به حقیقت وفادار است. به نظر من با یادآوری این نکته که رمق، اثر خوبی است باید بگویم که آقای اسطیری در رمان دوم خود تحتعنوان «وقتی خورشید خوابید» سطح نویسندگی خود را بسیار فراتر برده است».
آقای موسوی دربارۀ عدم قهرمانسازی در فضای داستانی ما گفت: «رمانهای امروز آکنده از قهرمان است و در فیلمها نیز همینطور است. به فرمایش آقای عباسی، بخش مهمی از تاریخ معاصر نیز تحتتأثیر وقایعی است که در آن قهرمان بسیار اهمیت دارد، اما در وقایع انقلاب و جنگ و کتابهایی که در این دوموضوع نوشته شدهاند ـبدون درنظرگرفتن قهرمانان دینی، ملی و فرهنگیـ بیشتر از آن که قهرمان وجود داشته باشد، فضا وجود دارد».
عباسی در تکملۀ سخنان موسوی افزود: «مقصود من نیز همین است که عین آن شخصیتها آورده نشود، بلکه آنان را دستمایه قرار بدهیم و قهرمانی بسازیم که شخصیت آن بخشی از همتها، باکریها و باباییها باشد. امروزه نیازمند آنیم که رمان ایرانی بیشتری دربارۀ جنگ داشته باشیم تا دنیا ما را بشناسد. در سینما تا حدودی توانستهایم خود را نشان دهیم، ولی در داستان اینطور نیست».
آقای خانی در این بخش از جلسه شروع به صحبت کرد و گفت: «بخش اول رمان را بسیار دوست دارم و سؤالهایی در داستان پرسیده شده است اعم از اینکه مردم که محل دعوای اهل قدرت است، چه کسانی هستند، اما این سؤال در ادامه رها میشود و این رهاشدگی درست نیست».
در بخش انتهایی جلسه، خانم رضوی از حاضران خواستند برای گرفتن عکس دستهجمعی تشریف بیاورند و آقای اسطیری از خانم رضوی و آقای شهریار عباسی برای اجابت این دعوت و قرائت کتاب تشکر کرد و از همۀ دوستان که وقت گذاشتند و در جلسه حضور پیدا کردند، سپاسگزاری کرد.
خانم رضوی در پایان، رمان جدید مجید اسطیری را با عنوان «وقتی خورشید خوابید» معرفی نمود و در بخش انتهایی جلسه دربارۀ جلد کتاب رمق نیز صحبت شد. این محفل با تشویق حضار به پایان رسید.
گزارش: الهه عزیزیفرد