شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ وطن امروز: «کتاب»؛ این واژه برای بسیاری حالتی از شوق و جذبه ایجاد میکند. وقتی این کلمه بر زبان جاری میشود، بسیاری ناخودآگاه از خود بیخود میشوند و عنان از کف میدهند و برای دستیابی به یک کتاب [چاپ اول یا یک نسخه خطی] تلاش میکنند به آن دست پیدا کنند. البته این درجه از شیفتگی ممکن است در افراد مختلف تفاوت داشته باشد، اما آنهایی که عشق کتاب هستند، وقتی به کتاب و کتابفروشی و قفسۀ کتاب میرسند، نمیتوانند خود را کنترل کنند. رمان «بیکتابی» اثر «محمدرضا شرفیخبوشان» که بهتازگی روانۀ بازار کتاب شده، درحقیقت روایت یکی از آنهایی است که با شنیدن نام یک کتاب اختیار از دست میدهند و دلشان میلرزد. «میرزا یعقوب آنتیکفروش»، شخصیت اصلی رمان «بیکتابی» است که علاقۀ زیادی به نسخ خطی و چاپ سنگی کتاب دارد و برای دستیابی به کتابها، حاضر است هزینههای بسیاری کند. او حتی در این راه حاضر است از جانش نیز بگذرد و خطرهای بسیاری میکند.
این کتاب درواقع روایتی است از وضعیت فرهنگ و فرهیختگان در ایران که حال و هوای کتاب در آن روزگار این مسئله را به خواننده نشان میدهد که بسیاری اگر به کتاب اهمیت میدهند هم تنها به خاطر ظاهر آن است و از پوستۀ آن فراتر نمیروند. از آنجا که این رمان در زمان قاجار میگذرد، نویسنده در کنار پرداختن به وضعیت فرهنگی ایران آن عصر (که به عقیدۀ نگارنده این متن، این کتاب را میشود در هر زمانی خواند و تعمیم داد. عصر قاجار از آنجا که دوران اوج انحطاط فرهنگی و سیاسی تاریخ ایران در سدههای اخیر است، مورد اشاره قرار گرفته، اگرنه هنوز نیز برخوردهای نادرست با فرهنگ صورت میگیرد) گوشههایی از تاریخ آن روزگار، مانند به توپ بستن مجلس، ترور ناصرالدین شاه، تأسیس مجلس و... را نیز برای خواننده روایت کرده است. حتی این مسئله آنقدر خوب از کار در آمده که خواننده میتواند تحلیلهای جدیدی از بخشهایی از تاریخ را بهواسطۀ این رمان به دست بیاورد که اینها همه مدیون پرداخت هنرمندانۀ نویسنده است.
شخصیت میرزا یعقوب در این کتاب کمتر به معرفت نهفته در کتب توجه دارد و بیشتر به تصاویر و جلدها و بهطورکلی رنگ و لعاب کتابها توجه دارد و از این منظر به کتابها نگاه میکند و اهمیت کتابها از این حیث برایش در اولویت است و کاری ندارد که این کتاب به قلم چه کسی است، بلکه برای او جلد و خط و نکات فیزیکی کتاب در اولویت است. از این رو یکی از نکات جالب توجه در این کتاب این است که اگر کسی هم در کشور به کتابی توجه نشان میدهد، از روی تفنن است و کاری به محتوای داخل آن ندارد و خط آن و نقاشیهای داخل کتاب مورد توجه است.
ساختار روایت بیکتابی، کتاب را تبدیل به اثری کرده که خواننده باید در خوانش آن مشارکت داشته باشد و نویسنده کوشیده روایتی را ارائه کند تا مشتش پیش خواننده از همان ابتدا باز نباشد. این تمهید به خواننده کمک میکند از مطالعۀ این رمان لذت ببرد و نویسنده را مورد تحسین قرار دهد. نویسنده کوشیده در یک بستر تاریخی روایت خود از اوضاع فرهنگی کشور در یک بازۀ زمانی را به خواننده نشان دهد. حتی در بخشهایی این تصور به خواننده دست میدهد که بسیاری از مشکلاتی که گریبانگیر امروز ماست، ریشه در خودمان دارد و بهتر است به جای دنبال مقصر رفتن خود را اصلاح کنیم.
هرچه به پایان کتاب نزدیک میشویم، روایت از کتابی به نام «ضحاکنامه» (که به ادعای نگارنده، شخصیت اصلی آن را به رمز برای ناصرالدین شاه مرقوم داشته) بیشتر میشود و خواننده با حجم زیادی از نقل قولها روبهرو میشود که شاید این مسئله کمی حوصلۀ خواننده را سر ببرد، ولی به نظر میرسد نویسنده میخواهد با طرح این موضوعات خواننده را به یک پایان نزدیک کند؛ پایانی که نشان میدهد ضحاک آن است که از محتوای کتابها به دور است و این همان رمزی است که در این کتاب نهفته است. وقتی شخصیتهای داستان وارد غاری میشوند و ضحاک را در هیبت خودشان میبینند، خواننده ناخودآگاه حس میکند همه ضحاکی هستند که به بودن آن درون خود وقوف ندارند.
در کنار این موضوعات میتوان رمان تازۀ شرفیخبوشان را یک رمان سیاسی خواند. نویسنده در این اثر گوشههایی از خلقیات مردم ایران که در مواجهه با دستگاه حاکم از خود بروز میدهند، بیان کرده است. او در این رمان به صورت غیرمستقیم به نقد برخی عادات سیاسیون و ملت پرداخته و آن را به خواننده گوشزد کرده است. هرچند به نظر میرسد نویسنده حواسش بوده که خود از زبان راوی به بیان این مسائل نپردازد و با نقل قول از کتب و نسخ قدیمی به این اقدام دست زده است که این در نوع خود اقدامی ظریف و هنرمندانه است که نویسنده با هوشمندی در متن روایتش آن را به خواننده ارائه کرده است.
رمان «بیکتابی» اثر محمدرضا شرفیخبوشان را انتشارات شهرستان ادب در 260 صفحه با قیمت 20هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است.